حاشیه‌ای بر مجمع عمومی سازمان ملل

محمود صدری

نطق‌های سالانه رهبران جهان در مجمع عمومی سازمان ملل، امروز آغاز می‌شود. شصت‌وچهارمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل به لحاظ محتوای مباحث، فرق چندانی با نشست‌های قبلی آن ندارد. در واقع هر سال رهبران جهان در ماه سپتامبر به نیویورک می‌روند تا در همایشی جهانی، مواضع کشور خود را تبیین و تبلیغ و در حاشیه اجلاس با رهبران چند کشور دیگر و احیانا دبیرکل سازمان ملل، ملاقات کنند. موضوعاتی که قرار است در اجلاس امسال مجمع عمومی مورد بحث رهبران جهان قرار گیرد، عبارتند از: صلح و امنیت بین‌المللی، رشد اقتصادی و توسعه پایدار، حقوق بشر، فجایع انسانی و امدادرسانی، حقوق و عدالت جهانی، خلع سلاح، مواد مخدر، جنایات سازمان یافته، آب و هوا و تروریسم جهانی.

نگاهی اجمالی به این فهرست نشان می‌دهد که تقریبا همه بلایای قابل تصور، از جدال‌های سیاسی و کژتابی‌های اخلاقی گرفته تا بحران‌های اقتصادی و حوادث مهارناپذیر طبیعی، در آن جاگرفته‌اند و رهبران جهان در اجلاسی چند هفته‌ای می‌خواهند همه آنها را مطرح کنند و برایشان راه‌حل‌هایی بیابند. بعید است کسی باور کند برای این همه مشکلات و فجایع، در چنین اجلاس بزرگی بتوان راه‌حل‌هایی یافت. پس اهمیت حضور رهبران جهان در نیویورک چیست و از این رهبران انتظار چه معجزه‌ای می‌توان داشت؟

نیم قرن پیش که سازمان ملل تاسیس شد، نهادی کارآمد بود. همه کشورهایی که عضو سازمان ملل بودند، یا خود در شمار بازیگران موثر جهان بودند یا اینکه تابعی از یکی از بلوک‌های قدرت به شمار می‌رفتند. اعضای آن زمان سازمان ملل عمدتا متحدان ایالات‌متحده و اتحاد جماهیر شوروی به شمار می‌رفتند. شماری از کشورها نیز که ظاهرا «غیرمتعهد» شمرده می‌شدند، در واقع پاره‌ای از اردوگاه شرق یا غرب به شمار می‌رفتند.

بنابراین، سازمان ملل باشگاهی برای وزن‌کشی و هماوردی دو بلوک و پیروان آنان بود. قدرت واقعی بیرون سازمان ملل بود، اما در این نهاد تجلی حقوقی می‌یافت. حالا جهان از آن دوپارگی خلاص شده و هر کشوری در پی یافتن متحدان و شناخت دشمنان است.این وضع تازه موجب شده است که ساختار حقوقی سازمان ملل ناکارآمد و ساختار سیاسی آن در حال طی کردن دوران گذار و دارای ماهیتی نامشخص و تغییریابنده باشد. در این فضا اگر رهبران جهان در پی ارائه نطق‌هایی با پشتوانه حقوقی محض باشند، کارشان آب در هاون کوفتن خواهد بود؛ زیرا مرجع متشکلی مانند بلوک‌های قدرت پیشین وجود ندارد که شنونده استدلال‌های حقوقی و حمایت‌کننده آن باشد. پس مباحث به صورت قهری ماهیت سیاسی می‌یابد و توانایی رهبران در قدرت اقناع آنان خواهد بود. اقناع مسموع در باشگاه مجمع عمومی سازمان ملل، اقناع از راه اثبات حقوق نیست؛ بلکه وقتی دهانی گشوده می‌شود تا دیگران را با خود و کشورش همراه کند، مخاطبان به دستان او و اندوخته و آورده کشورش چشم می‌دوزند. در واقع وقتی کسی در سازمان ملل ادعای اصلاح بخشی یا همه امور جهان را مطرح می‌کند، دیگران از او می‌پرسند تو و کشورت برای پیش بردن این برنامه چه سهمی را به عهده می‌گیرید.او که از آزادی و حقوق بشر می‌گوید، رفتار کشورش را به او گوشزد می‌کنند؛ سومی که از عدالت سخن می‌گوید، از ابزار عدالت گستری‌اش پرسیده می‌شود؛ دیگری که صلح و امنیت را وعده می‌دهد، به همین ترتیب و قصه به همین روال ادامه می‌یابد. این انتظار از رهبران جهان، مجمع عمومی سازمان ملل را به مکانی تبدیل کرده است که هر کشوری میزان قدرت و نفوذ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را به نمایش بگذارد و مطابق آن از جامعه جهانی درخواست امتیاز کند. در واقع همه اهمیت مجمع عمومی سازمان ملل در همین است. سخنانی که در این مجمع بیان می‌شود و خواسته‌هایی که روی میز گذاشته می‌شود، برای دیگر کشورها الزام‌آور نیست و اساسا هیچ سندی که ماهیت قرارداد حقوقی و لازم‌الاتباع داشته باشد، در مجمع عمومی سازمان ملل امضا نمی‌شود. برای همین، هیچ حقی برای کسی ایجاد و هیچ حقی از کسی سلب نمی‌شود. هر کس حامل حقوقی است که باید برای خود طلب کند. اگر قدرت سیاسی و اقتصادی کشوری زیاد باشد، نفوذ کلام نماینده آن زیاد خواهد بود و اگر چنین قدرتی نباشد، نفوذی هم در میان نخواهد بود. پدیده‌ای مانند نلسون ماندلا که روزی در سازمان ملل سخنرانی کرد و تحسین همگان را برانگیخت، پدیده‌ای استثنایی است که شاید دهه‌ها بگذرد و مشابه آن تکرار نشود. بنابراین، در مجمع عمومی سازمان ملل دو سلاح بیشتر در دست رهبران و نمایندگان کشورها نیست؛ اول قدرت سیاسی و اقتصادی که تقریبا معلوم است در اختیار چه کشورهایی است؛ قدرت واقعی سخنرانان مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک نیست، هر کس براساس توشه‌ای که با خود آورده است، سهمی می‌برد. سلاح دوم هم زبان اقناعی و تحسین برانگیز است که باید تا پایان کار مجمع منتظر ماند تا معلوم شود در اختیار فرستاده کدام کشور است؛ اگر اساسا در اجلاس امسال چنین کسی پیدا شود.