قدرت مردم و کمک دولت
اعضای اصلی و ارشد دولت که به آنها وزیر، معاون یا مشاور رییسجمهور گفته میشود،
محمدصادق جنانصفت
اعضای اصلی و ارشد دولت که به آنها وزیر، معاون یا مشاور رییسجمهور گفته میشود، گروه بسیاربسیار کوچکی از افراد جامعه هستند که تنها مزیت آنها نسبت به همتایانشان، آشنایی سیاسی و اعتماد رییس دولت است. قانونهای موجود که البته آنها نیز به وسیله یک گروه دیگر از افراد جامعه در مجلس قانونگذاری تصویب شده است، وزیران را دارای قدرت تصمیمگیری کرده است که این نیز متضمن برتری خاصی نیست. تکتک این گروه بسیار کوچک را که در کابینه جمع میشوند - در ایران و هر سرزمین دیگری - نباید افرادی با ضریب هوشی بسیار متفاوت یا دارای تجربههای مدیریتی بسیار کارآمد فرض کرد که به مدد این دو عنصر میتوانند هر گرهی از کسبوکار و معیشت شهروندان را بازکنند که اگر این گونه بود، هیچ کشوری از جمله ایران مشکلی نداشت.
دولتمردان ایران اما به دلایل قانونی، تاریخی و سیاسی نسبت به همتایان خود در بسیاری از جامعهها، قدرت بیشتری نصیبشان شده است و به همین دلیل هر تصمیم آنها بر سرنوشت افراد در حوزههای گوناگون اثرگذاری بیشتری دارد. آنچه یک سرزمین و جامعه را به سوی پیشرفت و توسعه در هر عرصه و حوزهای هدایت میکند، رفتار تکتک شهروندان است که برای افزایش منافع خویش تلاش میکنند و در مسیر پیشرفت خود از نهاد دولت کمک میگیرند و این نهاد را با شرایط و خواستههای خود سازگار میکنند. این ادعا چندان دشوار نیست و با نگاهی دقیق به حال و روز سرزمینها و مردم کشورهای گوناگون به خوبی اثبات میشود. شهروندان ایرانی نیز با درک دقیق از این موضوع و عمل به الزامها و پیامدهای آن میتوانند در مسیر پیشرفت قرار گرفته و راه خود را پیدا کرده و رفتارهای خلاقانه نشان دهند و از دولت بخواهند که موانع را از پیش پای آنها بردارد.
واقعیت - تلخ یا شیرین - این است که دولتها با هر گرایش سیاسی، منافع سیاسی ویژهای برای خود تعریف میکنند که بعضا رسیدن به آن هدفها و منافع مهمتر از هر چیزی است و از طرف دیگر ممکن است اصولا با پیشرفت شهروندان متفاوت باشد.
عقل و خرد و تجربه بشری نشان میدهد، نیرویی که در تلاش و برنامهریزی فردی نهفته است، هزاران بار بیشتر از نیرویی است که یک گروه کوچک از افراد دارند. چرا؟ چون هر فردی به دقت میداند چه تواناییهایی دارد و نیازهای واقعیاش چیست و به همین دلیل در تعریف فعالیتهای سازگار با این نیازها و تواناییها دقت بیشتری خواهد داشت.
یادمان باشد که چشم دوختن به سخاوت نهاد دولت و چشمپوشی بر تواناییهای فردی، همان مانع بلندی است که راه رشد را میبندد. از دولت باید خواست که موانع را بردارد. همین.
ارسال نظر