وضعیت فعلی صنعت نفت؛ چالش‌ها و راهکارهای آینده

محمد‌هادی نژادحسینیان

۱ - وضعیت ذخایر نفت‌و‌گاز جهان حجم کل ذخایر کشف شده نفت‌و‌گاز جهان به ترتیب حدود ۱۱۵۰میلیارد بشکه نفت و ۱۸۰‌تریلیون مترمکعب گاز می‌باشد. با فرض ادامه میزان مصرف فعلی، طول عمر میادین نفت جهان ۴۱ سال و میادین گاز ۶۷ سال خواهد بود.

کشورهای عضو اوپک ۷۵‌درصد ذخایر نفت جهان را در اختیار دارند. ذخایر خلیج فارس ۸۲‌ درصد کل ذخایر اوپک و ۶۲‌درصد کل ذخایر جهان را شامل می‌شوند.

ذخایر نفت‌و‌گاز جمهوری اسلامی ایران به ترتیب برابر ۱۳۸‌میلیارد بشکه (۲/۱۱‌درصد جهان) و ۵/۲۷‌تریلیون مترمکعب (برابر ۳/۱۵‌درصد کل جهان) است که عمر آنها براساس میزان تولید فعلی به ترتیب برابر ۸۹ و بیش از ۲۰۰ سال می‌باشد.

۲ - اهمیت منطقه خاورمیانه و خلیج فارس

در تامین انرژی جهان

وقتی جورج دبلیو بوش وارد کاخ سفید شد، در اولین ماموریت، معاون خود دیک چنی ـ رییس سابق شرکت نفتی‌ هالی‌برتون ـ را مامور تدوین سیاست انرژی آمریکا کرد. البته نومحافظه‌کاران قبل از ورود به کاخ سفید، برنامه‌های آتی خود را تهیه کرده بودند و از جمله انستیتو بیکر، وابسته به دانشگاه رایس هوستون که زیر نظر جیمز بیکر، وزیر امورخارجه سابق آمریکا اداره می‌شود، در سال ۲۰۰۱ پیش‌نویس این گزارش را با عنوان «چالش‌های انرژی در قرن ۲۱» تهیه کرده بود. در گزارش مذکور آمده که «ایالات‌متحده زندانی معمای انرژی خود شده است. عراق یک عامل بی‌ثباتی برای جریان نفت از خاورمیانه به بازارهای بین‌المللی است. چنین ریسکی برای آمریکا غیرقابل تحمل است؛ بنابراین آمریکا باید در عراق مستقیما دخالت نظامی نماید.» گزارش چنی نیز نتیجه می‌گیرد که «کشورهای صنعتی دنیا و از جمله آمریکا در سال ۲۰۲۰ وابستگی ۶۷‌درصدی به نفت خاورمیانه خواهند داشت و بنابراین امنیت انرژی باید در اولویت تجارت و سیاست خارجی آمریکا قرار گیرد.»

واقعیت این است که تمامی مطالعات و پیش‌بینی‌ها در رابطه با وضعیت انرژی در آینده جهان، نشان می‌دهند که از سال ۲۰۱۰ تقاضا برای نفت اوپک و خاورمیانه رو به فزونی خواهد گذاشت و با رو به اتمام گذاشتن منابع نفتی دریای شمال، آمریکای شمالی و حتی روسیه، باقیمانده منابع نفتی خاورمیانه در سال ۲۰۲۰ حدود ۸۰درصد و در سال ۲۰۳۰ حدود ۹۵‌درصد ذخایر نفت جهان را تشکیل خواهند داد. از اینجا اهمیت اوپک و منطقه خاورمیانه و خلیج فارس، به‌ویژه پنج کشور عربستان، ایران، عراق، امارات و کویت در تامین انرژی جهان در دهه‌های آینده روشن می‌شود و این که چرا این منطقه جهان همیشه مرکز اصلی توجه سیاست جهانی بوده و برای کشورهای این منطقه دولت تعیین می‌کرده‌اند و اکنون با جمهوری اسلامی این همه مخالفت دارند و بالاخره این که چرا دسترسی به منابع نفتی خاورمیانه، اولویت استراتژیک برای اقتصادهای بزرگ دنیا است؟

۳ - اهمیت استراتژیک امنیت انرژی

زندگی و رفاه ملت‌ها بستگی به رشد اقتصادی کشورشان دارد و آن نیز وابسته به امنیت انرژی آنها در آینده است. امروزه امنیت انرژی مهم‌ترین چالش برای اقتصادهای بزرگ جهان است، زیرا از طرفی نیاز کشورها به انرژی فسیلی سال به سال افزایش می‌یابد و از طرف دیگر تولید غیر اوپک کاهش و در نتیجه وابستگی آنها به نفت وارداتی مخصوصا از خلیج فارس سال به سال بیشتر می‌شود.

پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی که چالش امنیت انرژی برای اروپا و آمریکا بیشتر و روشن‌تر مطرح گردید، آمریکا، اروپا و سایر اقتصادهای بزرگ، سه روش متفاوت را در تعامل با این چالش در پیش گرفتند.

اروپا برای تضمین امنیت انرژی مورد نیازش در آینده، از روش چندجانبه‌گرایی، همکاری در ایجاد ساختارهای بین‌المللی، همکاری‌های دوجانبه و چندجانبه استفاده می‌کند. تدوین «پیمان منشور انــرژی (ECT)» و تشویق کشورها برای پیوستن به آن و ایجاد شرکتی برای احداث خط لوله جدید جهت انتقال گاز از منطقه دریای خزر به اروپا با مشارکت کشور‌های مسیر (طرح خط لوله گاز NABUCCO) نمونه‌هایی از اجرای این سیاست‌اند. اقتصاد‌های بزرگ دیگر مانند ژاپن، چین و هند نیز هریک به دنبال عقد قراردادهای درازمدت با کشورهای تولید‌کننده نفت‌و‌گاز و سرمایه‌گذاری‌های مشترک برای تولید بیشتر نفت‌و‌گاز هستند.

این قبیل همکاری‌های درازمدت در زمینه انرژی، بلوک‌بندی‌های جدیدی را در جهان شکل خواهد داد و وابستگی اقتصادی این بلوک‌ها، طبیعتا منجر به وابستگی بیشتر سیاسی آنها نیز خواهد شد؛ نکته‌ای که از ابتدای امر، باعث خشم و وحشت آمریکایی‌ها شده است. در این میان دولت نومحافظه‌کار برای تضمین امنیت انرژی آمریکا در آینده، روش یکجانبه‌گرایی، جنگ، اشغال مستقیم و تغییرات در ساختارهای سیاسی کشورهای منطقه خاورمیانه و تصرف فیزیکی منابع نفتی را در دستور کار خود قرار داده است که البته اولین مرحله آن، یعنی اشغال عراق، تا به حال با موفقیت چندانی همراه نبوده است.

در شرایط کنونی جهان، امنیت و منافع ملی کشورهای نفت خیز، به میزان ایفای نقش آنها در تامین امنیت جهانی انرژی ربط داده می‌شود، جمهوری اسلامی ایران باید با در نظر گرفتن منافع ملی خود، نقش مناسب را در این زمینه در صحنه بین‌المللی برعهده گیرد. قطعا از بین سه روش فوق‌الذکر، روش یکجانبه‌گرایانه آمریکا مورد مخالفت شدید ایران است. در مورد روش اروپایی‌ها، اگرچه علی‌الاصول مورد قبول جمهوری اسلامی ایران می‌تواند باشد، ولی مشکلات سیاسی اروپایی‌ها با ایران، مانع از عقد قراردادهای درازمدت و سرمایه‌گذاری‌های خیلی حجیم بین طرفین شده است. بنابراین سیاست مطمئن و معقول برای جمهوری اسلامی ایران همکاری درازمدت با اقتصادهای بزرگ آسیایی مانند ژاپن، چین و هند است که خوشبختانه طی دوسال اخیر توسعه چشمگیری یافته است. البته باید توجه داشت که همه تخم‌مرغ‌ها هم در یک سبد قرار نگیرند.

۴ - جمهوری اسلامی ایران و سازمان اوپک

ایران و چهار کشور دیگر تولید‌کننده نفت در سال ۱۹۶۰ سازمان اوپک را تاسیس نمودند. هدف از ایجاد اوپک، اعمال حاکمیت ملی بر منابع نفت پس از ملی کردن صنایع نفت، تامین درازمدت عرضه نفت به بازار بین‌المللی و حفظ منافع تولید‌کنندگان از طریق اتخاذ سیاست‌های واحد و در نتیجه کاهش رقابت بین اعضا بود. به دلیل نقش موثر ایران در تاسیس این سازمان، اولین دبیرکل آن از ایران انتخاب شد. با توجه به رقیب بودن اعضای اوپک، تصمیمات مهم در آن، مانند انتخاب دبیرکل، به شرط موافقت همه اعضا(اجماع) قابل اجرا خواهند بود. در عین حال، هرچه عضوی قدرت تولید نفت بیشتر و ظرفیت خالی افزون‌تر داشته باشد، بر تصمیمات اوپک بیشتر تاثیرگذار است. برای تضمین امنیت عرضه نفت باید سرمایه‌گذاری لازم برای تولید نفت به میزان کافی بشود تا بازار با کمبود عرضه مواجه نگردد. بنابراین قیمت نفت باید در سطحی باشد که درآمد کافی برای کشورهای عضو اوپک ایجاد کند؛ به نحوی که علاوه‌بر توان اجرای پروژه‌های اولویت دار زیربنایی آنها، سرمایه لازم را برای توسعه میادین نفتی نیز در اختیار داشته باشند. درآمد بهینه برای اعضای اوپک به دو عامل قیمت و سهم بازار مرتبط است. افزایش همزمان هردو مطلوب ترین حالت است.

آمریکا و اغلب کشورهای غربی، از ابتدای تاسیس اوپک به مخالفت با آن پرداختند و در عین حال، به دلیل نفوذ در سیستم حکومتی بعضی از اعضای قدرتمند اوپک، نظرات خود را در جهت پایین نگهداشتن قیمت نفت، از طریق آنها القا می‌نمودند. از طرفی وجود بازیگران متعدد در صحنه بین‌المللی بازار نفت، آمار تولید و مصرف غلط یا ناقص توسط تولید‌کنندگان یا مصرف‌کنندگان، پیش‌بینی‌های متناقض سازمان‌های مختلف، نگاه سیاسی - امنیتی به موضوع و نفوذ سیاسی قدرت‌های بزرگ، همگی باعث شدند تا اوپک در جهت حفظ منافع اعضای خود توفیقی نداشته باشد. با تهدید جایگزینی انرژی‌های نو، در صورت افزایش قیمت نفت، سال‌ها سیاست محافظه‌کارانه‌ای را بر اوپک حاکم نمودند. حتی تا چندی قبل که قیمت نفت حدود ۱۰ تا ۱۲‌دلار بود، ادعا می‌کردند که اگر قیمت هر بشکه نفت یک دلار اضافه شود، رشد اقتصاد جهانی حدود ۳/۰درصد کاهش می‌یابد و در نتیجه تقاضا برای نفت کم شده و سهم اوپک در بازار جهانی نفت کاهش می‌یابد. در حالی که اخیرا اعلام کردند که اقتصاد جهانی قابلیت تحمل قیمت نفت تا ۵۰‌دلار را دارد. به هر حال به‌رغم آن که وجود اوپک قطعا بهتر از عدم وجود آن بوده، ولی بنا به دلایل ذکر شده، متاسفانه اوپک به‌جز در دوران کوتاه‌مدت اخیر، بیشتراوقات در دستیابی به اهداف خود موفق نبوده است. با این وجود، هیچ‌گاه غربی‌ها از تبلیغ علیه اوپک دست برنداشته و همیشه آن را به عنوان کارتلی که فقط برای کسب سود بیشتر اعضای خود و علیه منافع جامعه جهانی تلاش می‌کند، معرفی کرده‌اند.

در راستای سیاست فوق، دولت نومحافظه‌کار آمریکا برنامه‌هایی را برای اضمحلال ویا تضعیف و بی‌اثرسازی اوپک و همچنین ایجاد بی‌ثباتی در بعضی کشورهای عضو آن تدارک دیده است. نوشته‌ها و سخنان نظریه پردازان و نویسندگان نومحافظه‌کار، پر است از اتهامات به اوپک، تا با ساختن چهره‌ای مخوف از آن در سطح بین‌المللی، به خصوص در زمان افزایش قیمت‌های نفت، زمینه را برای از هم پاشی اوپک آماده کنند. برای مثال، اوپک را سازمان فاسدی معرفی می‌کنند که علیه منافع جامعه جهانی، در پی افزایش قیمت نفت است تا درآمد کشورهای عضو را که به عقیده آنها اکثرا حامی تروریست‌ها هستند، بالا ببرد. با این چهره‌سازی از اوپک، نومحافظه‌کاران، زمینه را برای اجرای برنامه‌های طراحی شده، از قبیل حمله نظامی به برخی کشورها و اشغال میادین نفتی یا ایجاد بی‌ثباتی در کشورهای نفت‌خیز برای پیاده کردن دموکراسی مورد نظرشان فراهم می‌کنند. در چنین شرایطی نقش دبیرکل اوپک می‌تواند تعیین‌کننده باشد. طبق اساسنامه اوپک، دبیرکل اداره‌کننده دبیرخانه اوپک، سخنگو و رابط بین کشورها است ولی در شرایط امروز، برای نجات اوپک، دبیرکل آن باید از شناخت سیاسی و اقتصادی قوی برخوردار باشد و بتواند با شجاعت با خطراتی که اوپک و کشورهای عضو آن را تهدید می‌کند، مقابله نماید وبا دیدگاه روشن نسبت به آینده اوپک، بتواند طرح‌های لازم برای حفظ اوپک از تهدیدهای احتمالی و هدایت آن به سوی وضعیت مطلوب را ارائه کند. با دیپلماسی قوی و فعال بتواند چهره غیرواقعی ترسیم شده از اوپک در سطح جهانی را اصلاح و افکار عمومی جهان را نسبت به نقش واقعی اوپک آشنا نماید و امکانات سازمانی اوپک را برای بیان ضرورت وجود این سازمان به خاطر تضمین امنیت عرضه انرژی به میزان مورد نیاز، بسیج کند. اوپک باید در این شرایط حساس از جو ضد جنگ و نگرانی فزاینده جهان در مورد امنیت انرژی، استفاده نموده و به دفاع از جایگاه خود به عنوان نهادی مسوول و پاسخگو در مقابل نگرانی مصرف‌کننده در بحث امنیت انرژی اقدام نماید. تقویت صندوق اوپک جهت کمک به کشورهای ضعیفی که در اثر بالا رفتن قیمت نفت صدمه جدی می‌بینند، از جمله اقدامات بشردوستانه‌ای است که می‌تواند به ترسیم چهره‌ای مثبت‌تر از اوپک در سطح جهانی کمک کند.