مدیریت تقاضای گاز
با سرد شدن هوا و افزایش مصرف گاز توسط شهروندان، مشکل قطع گاز در برخی شهرها به وجود آمد.
علی سرزعیم
با سرد شدن هوا و افزایش مصرف گاز توسط شهروندان، مشکل قطع گاز در برخی شهرها به وجود آمد. میتوان حدس زد که این مساله بهانهای به دست برخی مخالفین غیرمنصف دولت داد تا به عنوان حربهای سیاسی مورد استفاده قرار گیرد؛ اما با تلاش های وزارت نفت به طور عام و شرکت ملی گاز به طور خاص این مساله حل شد. طبیعی است که با حل این مشکل توجه به آن کمتر شود اما نکتهای که دقت به آن ضروری است، چگونگی حل مساله است. بنا به گفته مدیر شرکت ملی گاز، با کاهش یا قطع گاز تحویلی به صنایع و کاهش یا قطع صادرات گاز، نیازهای داخلی به طور کامل جواب داده شد. متاسفانه افکار عمومینسبت به قطع گاز و سرمایی که بخشی از شهروندان کشور را تهدید میکند، به خوبی واکنش نشان میدهد اما در برابر مشکلاتی که صنایع مصرف کننده گاز با آن روبهرو شدند، بیاعتنا است.
از آن بدتر مشکلاتی که به دلیل قطع یا کاهش صادرات گاز پیش آمد، تقریبا به طور کامل نادیده گرفته میشود. همه اینها از هزینههای بزرگی است که بر اقتصاد کشور تحمیل شد.
حساسیت سیاسی و افکار عمومینسبت به قطع گاز برخی شهرها موجب شد تا وزارت نفت به سرعت سیاست مدیریت عرضه را دنبال کند و تلاش کند تا با افزایش تامین گاز مورد نیاز برای مصارف خانگی این نقیصه را بر طرف کند؛ در حالی که شیوه دیگری که در این مواقع میتوان استفاده کرد که البته هزینه کمتری نیز دارد، سیاست مدیریت تقاضا است. مقصود این است که سیاست گذاری انرژی باید به نحوی باشد تا مصرفکنندگان خانگی دقت و وسواس بیشتری در مصرف گاز به خرج دهند. در بسیاری از کشورهای پیشرفته با شروع فصل سرما تقریبا همه مردم این عادت را دنبال میکنند که در داخل خانه از لباس های گرم استفاده کنند. این اقدام اگرچه در ابتدای کار قدری نامطلوب به نظر میرسد، اما تجربه جهانی نشان داده است که انجام آن کاری شدنی است.
آنچه اهرم سیاستگذاری برای مدیریت تقاضای گاز به شمار میرود، قیمت آن است. در حال حاضر قیمت نازلی که برای گاز تعریف شده هیچ انگیزهای را برای صرفهجویی ایجاد نمیکند. در روزهای اخیر به رغم اینکه از تلویزیون از شهروندان خواسته شد تا با کاهش مصرف گاز احتمال قطع گاز در برخی شهرها را به صفر برسانند، اما این درخواست مورد توجه قرار نگرفت که نشان میدهد تبلیغات و وعظ و اندرز تاثیر چندانی در تغییر رفتارهای اقتصادی ندارد و انگیزههای اقتصادی مهمترین نقطهای هستند که با اتکا به آنها میتوان رفتار مصرف کنندگان را تغییر داد. به تعبیر دیگر همان نکاتی که در مورد بنزین در اوایل دهه هفتاد مطرح میشد و متاسفانه نادیده گرفته شد، هم اکنون در مورد دیگر مصادیق انرژی نظیر گاز مطرح است و انتظار میرود تجربه بنزین موجب شود این نکات سریعتر از قبل مورد توجه قرار گیرد.
سوالی که معمولا مطرح میشود، این است که آیا صحیح است که ایران به عنوان دومین دارنده ذخایر گازی سختگیریهایی را به شهروندان خود برای مصرف گاز اعمال کند؟ پاسخ این سوال با توجه به جهانیشدن اقتصاد روشن است. هرچیزی در این دنیا از جمله گاز قیمت دارد. لذا دست و دلبازی در مصرف گاز به معنی چشم پوشی از درآمد ارزی ناشی از فروش آن است. اگر رفاهی که از مصرف مسرفانه گاز به دست میآید، برای شهروندان بیشتر از رفاهی باشد که از خرید کالا و خدمات با درآمد حاصل از صادرات گاز بهدست میآید، آنگاه تداوم وضع موجود توجیه پذیر است؛ در غیر این صورت تغییر این روند باید در دستور کار قرار گیرد. تجربه جهانی ظاهرا نشان دهنده انتخاب دوم است. در این صورت در پیش گرفتن سیاستهای مدیریت تقاضا، انتخابی گریزناپذیر برای سیاستگذاران انرژی خواهد بود.
ارسال نظر