پویا جبل عاملی

دو دهه پیش در مطبوعات بریتانیا، مقاله‌‌ای به چاپ رسید که طی آن با یک الگوی اقتصادسنجی نشان داده شده بود که ... همبستگی تورم بریتانیا با شیوع بیماری اسهال در اسکاتلند بیشتر از همبستگی تورم و رشد عرضه پول است!(۱) این یک شوخی نیست. نتیجه منطقی این تحلیل آن است که برای جلوگیری از تورم کل بریتانیا بهتر است بیماران اسهالی اسکاتلند را معالجه کنید تا اینکه جلوی نقدینگی را بگیرید.

شاید به نظر خواننده مبنای این تحقیق مضحک بیاید که البته مضحک است، اما محققان این مقاله با نوشتن آن، مطلب دیگری را در پس ذهن داشته‌اند. بحث بر سر این است که می‌توان با یک تئوری کاذب، مدل‌ اقتصاد سنجی ساخت و تئوری را با اطمینان بالا برای یک اقتصاد مورد پذیرش قرار داد. این حمله‌ای آکادمیک به ابزارگرایان است. آنانی که می‌انگارند پیش‌بینی می‌تواند توجیه‌کننده یک تئوری باشد، حتی اگر آن تئوری قادر به تشریح یک پدیده اقتصادی نباشد. در این مثال، شیوع اسهال هیچ قدرت تشریحی برای تورم ندارد ولی چون با آن همبستگی قوی دارد، آن را پیش‌بینی می‌کند و بنابراین بر طبق نظر ابزارگرایان باید به صورت یک تئوری علمی‌مورد پذیرش قرار گیرد! عدم پاسخ مناسب به این مثال منجر به آن می‌شود که حتی ابزارگرایان معترف شوند که تئوری اقتصادی باید قدرت تشریح داشته باشد.

اما این مثال تاریخی از آن رو آورده شد که امروز به طور گسترده‌ای شاهد آنیم که مخالفان تئوری‌های مسلمی‌ که در رد آنها حتی نمی‌توان تعداد مقاله‌ای به اندازه انگشتان یک دست پیدا کرد و در تاییدش صدها مقاله و کتاب وجود دارد و سالیان سال است که محققان برایش روزها و ساعت‌ها وقت گذاشته‌اند، با یک مقاله در اقتصاد ایران مورد رد قرار گرفته و محقق مدعی می‌شود که خب اقتصاد ایران با بقیه دنیا متفاوت است! مقاله‌ای که بعضا بدون پایه نظری با یک مدل سنجی و چون همان ابزارگرایان به دنبال کشف یک تئوری است.

در همین حال که با وجود رشد نقدینگی سرسام‌آور، رشد تورم، درآمدهای بی‌حساب نفتی، اقتصاد ایران به حال تب‌افتاده است و علم و تئوری‌های بارها و بارها آزمون شده نشان می‌دهد که مخارج بی‌حد و حصر دولت موجب رشد نقدینگی شده است و خود آن به تورم دامن زده است، هستند کسانی که مدعی‌اند هیچ بیماری وجود ندارد و هیچ رابطه‌ای بین نقدینگی و تورم نیست! و تئوری‌های خود را مثال می‌آورند و با چند تا آزمون و مدل و داده‌های اقتصاد ایران مدعی‌اند که اقتصاد ایران چیزی نیست که در کتاب‌ها است و اگر هم باشد، همان معدود مقاله‌هایی است که در رد نظریه‌های فراگیر وجود دارد.

شاید بهتر باشد که یک‌بار هم ما تجربه آن مقاله بریتانیایی را تجربه کنیم و با این کار بتوانیم وجدان علمی‌ این دوستان را بیدار کنیم. هر‌چند حرکت اقتصاد خوانده‌ها در رسانه‌ها، امروز خود را نشان می‌دهد و این نظر فراگیری شده است که حجم دولت و دامن زدن به نقدینگی باعث تورم شده است، اما هنوز هستند آنانی که از بد حادثه قدرت اثر گذاری دارند و هنوز با تردید به تئوری‌های مسلم می‌نگرند. بی‌تردید در حوزه عمل راهی به جز قبول تئوری‌های رایج نیست و دست دراز کردن به سوی نظرات نحله‌های فرعی که پشتوانه‌ای به جز چند مقاله اندک ندارند و حتی مقامات مالی و پولی دنیا یک بار هم آنها را تجربه نکرده‌اند، عقبگردی بیش نیست.

۱-Sheila C. Dow (۲۰۰۶), "Economic Methodology: An Inquiry", Oxford University Press, p.۶۳.