بورس؛ دلایلی برای خوشبینی و دلایلی برای بدبینی
طی هفتههای اخیر شاهد رشد ملایم شاخصهای بورس بودیم.
دکتر سیداحمد میرمطهری
طی هفتههای اخیر شاهد رشد ملایم شاخصهای بورس بودیم. آیا این رشد نشانههای پایان دوران افول شاخص و رکود دادوستد در بورس طی نیمه دوم سال گذشته است، یا آنکه موقتی است و بار دیگر با روند نزولی شاخص پایان مییابد؟
دلایل رشد هفتههای اخیر کموبیش مشخص است. نزدیکی به مقطع برگزاری مجامع و پرداخت سود نقدی شرکتها همواره و در همه حال دوران رشد قیمت سهام شرکتها بوده است. اما آیا این رشد ادامهدار خواهد بود یا آن که صرفا رشدی موقتی و گذرا است که با افول شاخص و رکود دادوستد در ماههای بعدی به پایان میرسد؟
چه دلایلی برای خوشبینی نسبت به آینده بازار داریم؟ نخستین دلیل چنان که گفته شد، پایان سال مالی بسیاری از شرکتهای پذیرفته شده در بورس و آغاز فصل پرداخت سود نقدی است. به موازات آن، کاهش شدید قیمتها در سال گذشته و جذاب شدن نسبتهای کنونی قیمت به درآمد سهام عامل مهم دیگری است که سرمایهگذاری در بورس را جذاب میسازد. کاهش نرخ بهره بانکی و محدود بودن فرصتهای سرمایهگذاری سودآور بدیل نیز دیگر عواملی هستند که زمینهساز رشد بازار شدهاند. اما اینها تنها عوامل خوشبینی نیست. کاهش روند نظامیگرایی در منطقه خاورمیانه و سیاست آمریکا در زمینه تنشزدایی با ایران نیز دلایلی برای آرامش نسبی بازار را در مقطع کنونی فراهم کرده است. در کنار آن، انتخابات ریاستجمهوری و برنامههای کاندیداهای مختلف در مورد بازار سرمایه نیز میتواند امیدهای جدیدی در بازار فراهم آورده باشد.
اما دلایل دیگری نیز برای بدبینی نسبت به استمرار روند صعودی شاخص وجود دارد. کاهش احتمالی سودآوری شرکتها در سال آتی و در این صورت بالا بودن نسبتهای کنونی قیمت به درآمد سهام، کاهش قیمت نفت و بسیاری از کالاهای پایهای، تعمیق رکود اقتصادی و احتمال کاهش هرچه بیشتر سودآوری شرکتها، مشکلات نقدینگی و سرمایه در گردش در بسیاری از شرکتهای بورسی، اجرای احتمالی طرح هدفمندسازی یارانهها و به دنبال آن افزایش شدید هزینههای جاری بسیاری از شرکتهای بورسی، ضعفهای جدی ساختاری ـ سازمانی بورس اوراق بهادار و... همه عواملی هستند که زمینهساز بدبینی نسبت به روند آتی شاخص را فراهم میسازند و این هم روندی است که خروج هرچه بیشتر سهامداران حقیقی از بازار و به تبع آن پررنگتر شدن نقش نهادهای عمومی شبهدولتی مانند برخی شرکتهای سرمایهگذاری، صندوقهای بازنشستگی و تامین اجتماعی، کاهش درجه نقدشوندگی سهام و کاهش نسبت گردش سهام و جز آن را به دنبال خواهد داشت. شاید جدیترین دلیلی که برای بدبینی نسبت به روند آتی بازار سرمایه کشور وجود دارد، تبعیت منطقی بازارهای مالی از بخش واقعی اقتصادی است. در شرایط رکود تورمی کنونی، بالطبع از سودآوری شرکتهای بورسی نیز کاسته خواهد شد و کاهش سودآوری شرکتها نیز افول شاخص و کاهش حجم دادوستد را به همراه خود خواهد داشت.
البته، تردیدی نیست که عوامل ذکر شده، خواه از منظر خوشبینی به روند آتی شاخص یا در تایید نگاه بدبینانه، ناظر بر شرایط عمومی بازار است، نه تک سهمهایی که میتواند بسته به شرایط خاص شرکت خاص از روند عمومی بازار تبعیت نکند.در عین حال هیچگاه نباید فراموش کرد که پتانسیل بازار سرمایه ایران دستیابی به ارقام بالایی از رشد شاخصها و حجم معاملات است، اما در این میان، مهم به فعل درآوردن توان بالقوهای است که در اقتصاد ایران وجود دارد؛ پتانسیلی که در نهایت بهترین دلیل برای خوشبینی نسبت به بازار است.
ارسال نظر