دولت دهم و قدرت خرید مردم
شهروندان ایرانی از کسی که در تابستان امسال رییسجمهور شده و بخش عمدهای از دایره تصمیمگیری آنها را در اختیار میگیرد، چه میخواهند؟
محمدصادق جنانصفت
شهروندان ایرانی از کسی که در تابستان امسال رییسجمهور شده و بخش عمدهای از دایره تصمیمگیری آنها را در اختیار میگیرد، چه میخواهند؟ گروه پرشماری از انتظارات شهروندان را میتوان ذیل خواستههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دستهبندی کرد. در میان طیف متنوعی از خواستهها، اکثریت ایرانیان از رییسجمهور انتظار دارند «سطح قدرت خرید» آنها را در یک دوره معین به میزان ساعات کار مشخص افزایش دهد و تثبیت کند. به این معنی که شهروندان ایرانی دغدغه از دست دادن شغل، نگرانی از کمیابی فرصتهای جدید شغلی برای فرزندان و تشویش از دست دادن ارزش کار خود را به دلیل رشدهای شتابان نرخ تورم، نداشته باشند و بتوانند با آرامش خاطر زندگی کنند.
شاید در نگاه اول این خواسته شهروندان نزد کاندیداهای رییسجمهوری و طرفداران و هواداران آنها چندان با اهمیت تلقی نشود و تاکید کنند که به آسانی میتوانند این انتظار مردم را پاسخ دهند. واقعیت اما چیز دیگری است و وجود نرخ تورم دو رقمی و نرخ بالای بیکاری در همه سالهای پس از پایان جنگ و در دوران ۳ رییسجمهور مختلف، نشان میدهد که این خواسته شهروندان موضوع بسیار با اهمیتی است. تثبیت و مهار کردن نرخ تورم به مجموعهای از سیاستهای پولی، مالی، ارزی و بازرگانی کارآمد، علمی و کارشناسانه نیاز دارد که تدوین و اجرای آنها کاری بسیار دشوار است و دولتهای اندکی هستند که توانایی فراهم کردن آنها را دارند. مهار کردن نرخ تورم نیازمند این است که رییسجمهور و دولت تحت فرمان او به قاعده و اصول علم اقتصاد وفادار بمانند و برای خرید محبوبیت یا راضی نگهداشتن یاران و دوستان حزبی و همسوی سیاسی خود، سیاستهای اقتصادی قابل قبول علمی را دستکاری نکنند. تثبیت و مهار نرخ تورم به میزان کمتر از رشد درآمد شهروندان با هدف حفظ قدرت خرید آنها، مستلزم این است که رییسجمهور آینده سلیقه و خواستهای خود را بر اصول علم اقتصاد ترجیح ندهد و از تجربههای علمی استفاده کند.
حفظ سطح قدرت خرید شهروندان از سوی دیگر نیازمند حفظ فرصتهای شغلی موجود و فراهم کردن فرصتهای جدید و پایدار اشتغال برای میلیونها ایرانی شاغل و میلیونها جوان جویای کار است.
جامه عمل پوشاندن به این خواسته شهروندان، نیازمند استفاده از تواناییهای فکری، مالی و سرمایهگذاریهای جدید است که بدون وجود یک فضای آرام فکری و سیاسی در داخل و تعامل منطقی و مثبت با دنیای پیرامون، ممکن نمیشود. حفظ قدرت خرید شهروندان برای اینکه آنها زندگی آرام، بدون دلهره، بدون ترس و امیدوارکننده داشته باشند، یک ضرورت اجتنابناپذیر است. تجربه دولتهای آقایان میرحسین موسوی، اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی و محمود احمدینژاد نشان میدهد که رسیدن به نقطه مطلوب در شاخص یاد شده کار سهل و آسانی نیست. ارتقای فرهنگی، مذهبی رفتار شهروندان، رشد دادن بینش و دانش آنها درباره ستیز با بیگانگان و حفظ ارزشها و.... تنها موقعی ممکن است که شهروندان دغدغه از دست دادن سطح قدرت خرید خود را نداشته باشند.
ارسال نظر