عقبماندگی بورس از اقتصاد
شاخص بورس تهران با وجود تایید و تکذیبهای فراوان مدیران اقتصادی و مسوولان بازار سرمایه در خصوص تاثیرپذیری از بحران مالی جهان، طی سهماه گذشته بیش از ۳۰درصد افت کرد.
علیرضا کدیور
شاخص بورس تهران با وجود تایید و تکذیبهای فراوان مدیران اقتصادی و مسوولان بازار سرمایه در خصوص تاثیرپذیری از بحران مالی جهان، طی سهماه گذشته بیش از ۳۰درصد افت کرد. حال به نظر میرسد پس از گذر از این بحران دردناک، اقتصاد ایران در حال سازگار کردن خود با شرایط جدید است که بارزترین نتیجه آن در تصمیمات دولت برای تدوین بودجه ۸۸ تجلی پیدا کرده است.
به بیان دیگر دولتمردان ایران با پذیرش شرایط جدید حاکم بر اقتصاد جهان، درپی تدوین بودجهای بهینه برای گذر از بحران هستند که طرح تحول اقتصادی و آزادسازی یارانه انرژی اصلیترین نقش را در این میان بازی میکند. اگر تا پیش از این، آزادسازی قیمت سیمان، حذف تعرفه صادرات سیمان، رساندن قیمت بنزین به سطح جهانی و حذف یارانه انرژی دستکم از سوی دولتی که به مبانی اقتصاد آزاد اعتقاد چندانی ندارد، دور از ذهن بود، اما اکنون دولت از سر اجبار (به واسطه کاهش قیمت جهانی نفت و افزایش کسری بودجه) یا از سر اختیار(به واسطه شناخت ضرورت اجرای سیاستهای فوق) اقدام به آزادسازیهای فوقالذکر کرده است.
اما در این میان به نظر میرسد بورس اوراق بهادار به عنوان مکانی که اقتصاد آزاد باید در آن به نحو اکمل اجرا شود، از اقتصاد عقب افتاده است. یکی از شاخصترین موارد نقض اقتصاد آزاد در بورس، عدم تعیین قیمت سهام از طریق مکانیزم عرضه و تقاضا است. در حقیقت تعبیه دو سیاست محدودکننده نوسان قیمت روزانه و حجم مبنا (که برای اولین بار توسط ایرانیان ابداع شده است) روند تصحیح قیمت سهام شرکتها را طولانیمدت کرده و از سرعت به تعادل رسیدن بازار به میزان زیادی کاسته است. سیاستی که علاوه بر اثرات ظاهری خود در باطن نیز کاهش نقدشوندگی سهام را برای بورس تهران به ارمغان آورده است.
به بیان دیگر به دلیل قفلشدن قیمت سهام در مرزهای نوسان روزانه و تشکیل صفهای خرید و فروش، در عمل سهامداران با کاهش چشمگیر درجه نقدشوندگی سهام روبهرو هستند که همین موضوع یکی از دلایل عدم استقبال عامه مردم از سرمایهگذاری در بورس است. اکثر سرمایهگذاران با بیان اینکه درجه نقدشوندگی سهام در بورس از سایر گزینههای سرمایهگذاری از جمله سکه، طلا، ارز و حتی سرمایهگذاری در املاک کمتر است، بورس را مکان مناسبی برای سرمایهگذاری نمیدانند. حال اگر ریسک مترتب بر بورس نیز به این نقدشوندگی پایین افزوده شود، دلیل جذاب نبودن بورس بیش از پیش آشکار میشود؛ وضعیتی که در نهایت منجر به غلبه صفها و جو بازار بر تحلیل در معاملات سهام میشود.
در کنار این مشکلات، نباید از رانتهای موجود در بورس تهران به واسطه وجود این محدودیتها در کنار امکان خرید بینام سهام نیز گذشت. حال با توجه به اینکه دولت با شناخت صحیح شرایط به سمت آزادسازی اقتصادی پیش میرود، شایسته است بازار سرمایه نیز فرصت فعلی را مغتنم شمرده و آزادسازی قیمتها را در دستور کار قرار دهد. اگرچه تا پیش از این مدیران بورس با توجه به اینکه در صورت آزادسازی قیمتها، سهامداران متحمل زیان سنگین میشوند، از این کار اجتناب می کردند، اما به نظر میرسد با برقراری تعادل نسبی در بازار، فرصت ارزشمندی در اختیار مدیران بورس است تا با آزادسازی قیمتها، بورس تهران را به سمت حرفهای شدن سوق دهند. بورسی که در حال حاضر از فقدان تصمیمگیریهای کارشناسی برای خرید و فروش سهام حتی از سوی حقوقیها، بسیار رنج میبرد.
ارسال نظر