چالشهای تبعیض در توزیع نقدی یارانهها
در هفتههای اخیر و پس از ارائه طرح تحول اقتصادی توسط رییسجمهور که در اصل، تبدیل روش تخصیص یارانهها از غیر مستقیم به مستقیم میباشد،
محمد اسناوندی
در هفتههای اخیر و پس از ارائه طرح تحول اقتصادی توسط رییسجمهور که در اصل، تبدیل روش تخصیص یارانهها از غیر مستقیم به مستقیم میباشد، مباحث مختلفی در سطح جامعه اعم از محافل اقتصادی و حتی خانوادهها مطرح شده است.
یکی از دلایل گستردگی این مباحث صرف نظر از ابعاد تاثیر این طرح، همانگونه که در نشست برخی از اقتصاددانان با رییسجمهور مطرح شد، شاید ابهام موجود در سازوکارهای اجرای این طرح است. در این گفتار نیز نگارنده میکوشد با طرح سوالاتی، مجریان طرح را نسبت به یکی از جنبههای مهم آن حساس نموده تا با تامل بیشتر و به دور از شتابزدگی تصمیمات مناسب اتخاذ کنند.
این جنبه از اجرای طرح چگونگی توزیع یارانهها به صورت مساوی یا به نسبت درآمدهای افراد و یا به نسبت مصرف کالاهای مشمول نظام یارانه است. یارانه در ادبیات اقتصادی به معنی پرداخت بدون مابهازا به منظور حمایت از مصرفکنندگان (یارانه مصرفی) و تولیدکنندگان (یارانه تولیدی) است. هدف از پرداخت یارانه تامین بخشی از مایحتاج ضروری گروهی از افراد یا جبران بخشی از قدرت خرید از دست رفته افراد ناشی از شرایط خاص اقتصادی کشور یا سیاستهای نه الزاما اقتصادی دولتها است. به طور کلی یارانهها را صرفا از بعد افراد یا گروههای مشمول میتوان به دو قسم کلی عنوان کرد:
یارانه باز یا غیر هدفمند: این یارانه بهطور برابر بین تمام افراد جامعه توزیع میشود و میتواند از طیف کاملا موثر و هدفمند تا طیف کاملا غیرموثر عمل نماید. البته در این نوع یارانه سهم یارانه یا مانند یارانه انواع حاملهای انرژی بهطور مستقیم به مقدار مصرف بستگی دارد و یا مانند یارانه کالاهای اساسی با توزیع مساوی کالای مشمول یارانه، به طور برابر بین همه افراد جامعه توزیع میشود.
یارانه هدفمند: یارانههایی هستند که مستقیما باید به گروه هدف ارائه گردد. گروه هدف ممکن است افراد فقیر، کودکان، زنان باردار یا هر گروه هدف دیگری باشد. مشکل جدی در انتقال این نوع یارانهها، شناسایی درست گروه هدف است. آنچه که به عنوان هدفمند شدن یارانه در ایران بیان میشود، عمدتا به معنای ایجاد شرایطی است که سهم بیشتری از یارانهها نصیب فقرا و افراد کم درآمد گردد. یعنی قیمت پایین کالا در سطح عموم تغییر کند و قیمت پایین فقط به افراد کم درآمد اختصاص یابد. یا در صورت حذف یارانهها از کالاهای مشمول و توزیع یارانهها به صورت نقدی، افراد کم درآمد سهم بیشتری از نقدینگی توزیع شده برخوردار شوند یا حتی بعضی از دهکهای بالای درآمد از آن محروم گردند، اما این رویکرد به نظر میرسد دارای اشکالات نظری و عملی اساسی است که در اینجا به مواردی از آن اشاره میشود:
۱.اساسا نفت و گاز و سایر حاملهای انرژی جزو سرمایه عمومی و مشاع ایرانیان بوده و متعلق به همه آحاد مردم است. بنابر این آیا میتوان بخشی از افراد جامعه را از منافع ناشی از آن که حق طبیعی آنان است، محروم ساخت؟
۲.فرض کنیم توزیع یارانههای انرژیبر خلاف روش مورد نظر دولت و به صورت مساوی باشد و به هر یک از افراد کشور یک واحد یارانه نقدی تعلق بگیرد. در این صورت به افراد برخوردار جامعه که بنا به شرایط زندگی خود، مصرف بالاتری دارند، به طور مثال ۱۰ واحد انرژی به قیمت واقعی مصرف مینمایند و یک واحد یارانه دریافت میکنند به صورت خودکار از افراد با درآمد کمتر که به طور مثال ۲ واحد انرژی به قیمت واقعی مصرف نموده و یک واحد یارانه دریافت میکنند، سهم کمتری از یارانههای انرژی تعلق میگیرد. بنابراین آیا با عدم پرداخت یارانه به دهکهای بالای درآمدی عملا این گروه به صورت مضاعف از یارانهها محروم نمیشوند؟
۳.از آنجاِ که در حال حاضر بعضی از سیاستها و تصمیمات استراتژیک دولت نظیر بحث انرژی هستهای صرف نظر از قضاوت ارزشی در خصوص این تصمیمات و سیاستها، تاثیر گسترده و عمیق بر درآمد و هزینه همه دهکهای جامعه دارد. بنابراین آیا میتوان بر خلاف تعریفی که از یارانه وجود دارد، یارانه برخی از دهکها را که کسب و کار و درآمدشان تحت تاثیر این سیاستها قرار گرفت، قطع کرد و این افراد را از حمایت دولت خارج ساخت. به بیان دیگر در صورتی میتوان بعضی از افراد جامعه را از حمایتهای یارانهای دولت محروم کرد که تصمیمات و عملکرد دولت نیز هزینهای برای این افراد ایجاد نکند.
۴.آیا عدم پرداخت یارانه به افرادی که به دلیل تلاشها و فعالیتهای خود اعم از تحصیلی یا کسب و کار و فعالیتهای اقتصادی صاحب درآمدهای بیشتری هستند و حتی مالیات بیشتری نیز متناسب با درآمد خود پرداخت میکنند، با مفهوم عدالت منطبق است؟ آیا این موضوع منجر به ترویج کمکاری و سستی در جامعه نمیشود و به افرادی که کار و تلاش بیشتری میکنند، علامت نمیدهد که شما نیز بهتر است فراغت را بر کار ترجیح دهید؟
۵.اگرچه در حال حاضر به نظر میرسد هنوز بحث حذف یارانههای دارویی و توزیع نقدی آن مطرح نیست، ولی در صورت تحقق آیا توزیع نقدی آن و نه متناسب با مصرف، منطقی است؟ چرا که اساسا مصرف دارو به صورت ناخواسته بوده و مصرف بیشتر یا کمتر آن خارج از اراده فرد است؟
۶.از الزامات توزیع نقدی و هدفمند یارانهها داشتن اطلاعات دقیق و قابل اتکا از وضعیت درآمد و هزینه خانوارها است. اگرچه در حال حاضر مرکز آمار ایران قصد دارد با توزیع فرمهایی اقدام به جمعآوری اطلاعات درآمد و هزینه خانوارهای ایرانی کند، ولی سوالی که در اینجا مطرح است، آن است که این اطلاعات که با منافع افراد ارتباط دارد تا چه حد قابل اطمینان است؟ این فرمها را اگر متناظر با اظهارنامههای مالیاتی مشاغل و شرکتها در نظر بگیریم، آن وقت این سوال مطرح است که تا چه حد دولت به این اظهارنامهها اطمینان مینماید. از طرفی تجربیاتی نظیر سرشماری که همیشه با شائبه کم شماری یا زیاد شماری مواجه است یا تجربه ای نظیر میزان توزیع کالابرگ که همیشه بیش از تعداد افراد جامعه توزیع میگردد، میتواند گواه روشنی در این خصوص باشد. آیا در صورت عدم شناسایی درست دهکهای هدف، نارضایتی بین افرادی که چه از این یارانهها استفاده میکنند (به دلیل احساس تبعیض) یا استفاده نمیکنند ( به دلیل محروم شدن) پیش نمیآید؟
۷.آیا محروم کردن صاحبان دهکهای بالا که عمدتا تجار و دارای مشاغل آزاد هستند از یارانهها، باعث ترویج روحیه تلافی و جبران این هزینهها به بهانه محرومیت از یارانهها، از طریق افزایش قیمتها نمیشود؟ آیا این موضوع یکی از عوامل روانی بروز تورم که رییسجمهور در تحلیلهای اقتصادی خود سهم زیادی را برای آن قایل هستند، نخواهد شد؟ آیا این رویه باعث بروز گسست و شکاف علقههای اجتماعی بین افراد جامعه نشده و انسجام ملی را تهدید نمیکند؟
۸.آیا به مجاری و بسترهای فساد خیز توزیع تبعیضآمیز نقدی ۹۰هزار میلیارد تومان یارانه (۶۰درصد نقدینگی کشور) فکر شده است؟ آیا اطمینان وجود دارد که هزینههای اقتصادی و اجتماعی توزیع غیر مساوی یارانهها کمتر از هزینههای توزیعی اعطای برابر یارانهها به دهکهای مختلف درآمدی است؟
در پایان بیانی از سیره امام اول شیعیان حضرت علی علیهالسلام میتواند در این خصوص رهگشا باشد. در روایات آمده است که آن حضرت بعد از آنکه به خلافت رسیدند، اقدام به توزیع بیتالمال به صورت مساوی بین افراد کردند، به گونهای که به هریک از این افراد از جمله حضرت امیر و غلام ایشان قنبر به طور مساوی ۳ درهم رسید و ثروتمندان جامعه به صورت برابر با فقرا از بیتالمال سهم بردند. البته در آن زمان مورد سوال قرار گرفتند که چرا ثروتمندان را به فقرا ترجیح ندادند. آیا این رویه در توزیع یارانهها به صلاح نزدیکتر نیست؟ به هر حال بررسی همه جوانب مربوط به این طرح میتواند باعث جلوگیری از تبعات منفی این طرح و برخوردار شدن اقتصاد ایران از اثرات مثبت آن گردد.
ارسال نظر