بیمها و امیدهای رونق دوباره بورس
افزایش شدید شاخص کل بورس اوراق بهادار طی هفتههای گذشته، با نویددادن پایان افت مستمر شاخص در سالهای اخیر، روحیه تازهای در میان فعالان بورس اوراق بهادار ایجاد کرد.
دکتر سیداحمد میرمطهری
افزایش شدید شاخص کل بورس اوراق بهادار طی هفتههای گذشته، با نویددادن پایان افت مستمر شاخص در سالهای اخیر، روحیه تازهای در میان فعالان بورس اوراق بهادار ایجاد کرد. اما شتاب فزاینده رشد شاخص در میان بسیاری هم این نگرانی را پدید آورده که رونق کنونی زمینهای برای شکلگیری مجدد حباب قیمتی در بازار باشد و باز هم شاهد تکرار مکرر شکستن حباب و رکود بازار شویم.
قبل از هر چیز، باید اشاره کرد که رشد کنونی شاخص طی هفتههای اخیر در وهله نخست تا حدود زیادی بازتاب افزایش واقعی سود و درآمد برخی شرکتهای پذیرفتهشده در بورس بود. افزایش قیمت جهانی فلزات پایه و موارد مشابه به طور قطع منجر به بهبود سودآوری این صنعت در بازار ایران میشود.
به نظر میرسد در شرایط کنونی این صنعت نقش صنعت پیشرو در بازار را ایفا میکند. بدون تردید رشد قیمت در مواردی از این دست کاملا طبیعی بوده است. به همین ترتیب، خروج سیمان از سبد حمایتی نیز با افزایش سودآوری شرکتهای فعال در صنعت سیمان، افزایش قیمت این شرکتها را به دنبال خواهد داشت. در عین حال نباید فراموش کرد افت و ایستایی شاخص در سالهای اخیر زمینهای برای ارزشگذاری پایینتر از حد واقعی قیمت سهام را فراهم ساخته بود و بخشی از رشد شاخص نیز در حقیقت جبران
عقب ماندگی شاخص بورس از واقعیتها و رخدادهای حادثشده در اقتصاد واقعی طی سالهای اخیر است. اما زمینه بروز هراس نسبت به استمرار رشد شاخص ناشی از چند عامل است. قبل از هر چیز، مغایرت حرکت شاخص با دیگر متغیرهای کلان اقتصاد سیاسی هشداردهنده است.
به نظر نمیرسد بورس در این جا نقش آینه تمامنمای اقتصاد را بهدرستی ایفا کند. از سوی دیگر، باید به این نکته توجه داشت که همواره روند رشد شتابان شاخص همراه با ایجاد موجهای سوداگری در بورس و حرکت «دستهجمعی» فعالان بازار سهام در هماهنگی با این موجهاست. هیولای نقدینگی موجود در جامعه که با آگاهی از سودآوری هر بخش، بیرحمانه به آن هجوم میبرد نیز دیگر عامل نگرانی است. در چنین حالتی، انتظار میرود که معمولا یک شوک بیرونی فعالان بازار را به خود آورده و جریان بازار را به مسیر طبیعی بازگرداند. اما علاوه بر آن، مسوولان بازار سرمایه وظیفه دارند در چنین حالتی با ایجاد آرامش در بازار جلوی امواج سوداگری را بگیرند، زیرا آنچه با شروع روند کاهنده قیمتها از دست خواهد رفت، مهمترین دارایی بازار سرمایه یعنی اعتماد سهامداران جزء و غیرحرفهای به این بازار است.
عموما در چنین مواردی باید از ابزارهایی برای کاستن از شتاب آهنگ رشد استفاده کرد. در سالهای اخیر، ابزارهای مورد استفاده عموما ابزارهایی بوده که میکوشد با تهییج عرضه و افزایش سهام عرضهشده در بازار به نیازهای متقاضیان پاسخ دهد. طبعا سیاستهای اصل ۴۴ و خصوصیسازی بستر مهیایی برای افزایش حجم عرضه در بورس و بدین ترتیب پاسخگویی به نیازهای تقاضا است. اما این ابزار به تنهایی کافی نیست.در این میان، نظارت بر تغییرات قیمتی سهام از طریق مدیریت دامنه نوسان، میتواند در مواردی که احساس میشود، رشد شاخص غیرمتعارف است، از ابزارهای کوتاهمدت مناسب برای نظارت بر بازار باشد. ابزار اخیر در سالهای گذشته کمتر مورد استفاده قرار گرفته است. معمولا استدلال شده است که این ابزار از آنجا که مانع از عمل کردن «سریع» سازوکار بازار میشود خلاف ذات بازار است. استفاده از این ابزار، صف تقاضا را طولانیتر خواهد کرد و با ممانعت از نقدشوندگی سهام، کارکرد بازار را مختل میسازد. اما به رغم همه اینها، این ابزار در عمل نشانداده که میتواند با ایجاد تاخیر در روند رشد قیمتها، زمان کافی ایجاد کند تا فعالان بازار با آرامش و عقلانیت بیشتری قادر به تصمیمگیری باشند.علاوه بر این، آنچه وظیفه مسوولان امروز بازار سرمایه را خطیرتر میکند، توجه به این نکته است که موفقیت خصوصیسازی در شرایط کنونی منوط به وجود یک بازار سرمایه قدرتمند و سالم است. از این رو، اگر باور داریم که واگذاری فعالیتهای اقتصادی به بخش خصوصی راهی درست برای ارتقای کارآمدی اقتصاد ایران است، حفظ سلامت بازار سرمایه ضرورتی بیش از پیش مییابد.
در پایان، باید تاکید کرد، آنچه همواره و بهویژه در چنین شرایطی ضروری است، اطلاعرسانی کافی و مستمر است، اما در این فرآیند، مسوولان بازار سرمایه، خواه مسوولان نظارتی و خواه مسوولان عملیات، باید گزیدهگویی را در پیش گیرند و نباید با خیالپردازیهای واهی، بهخصوص در میان تازهواردان به بازار سرمایه، امیدهای کاذب برای کسب سودهای هنگفت در فاصله زمانی کوتاه ایجاد کنند. ایجاد چنین روحیهای در میان فعالان بازار، قطعا در بلندمدت به نفع بازار سرمایه نخواهد بود.
ارسال نظر