کجراهه نجات یورو
داستان این روزهای اقتصاد اروپا حکایت جالبی است. به نظر میرسد اروپاییها در یک رودربایستی با خودشان گیر کردهاند!
شروین شهریاری
داستان این روزهای اقتصاد اروپا حکایت جالبی است. به نظر میرسد اروپاییها در یک رودربایستی با خودشان گیر کردهاند! از یک طرف آلمانیهای سرسخت معتقد هستند که بدهی بالا آوردن کشورهای جنوب اروپا (از جمله یونان، ایتالیا و اسپانیا) به خودشان مربوط است و باید تاوانش را بدهند و از طرف دیگر، خودشان هم خوب میدانند که این یک «بلوف سیاسی» بیشتر نیست. البته نگرانی آلمانیها و برخی مقامات ارشد بانک مرکزی اروپا قابلدرک است؛ آنها نمیخواهند که کشورهای مقروض و بحرانزده به جای روبهرو شدن با کیفر تصمیمات قبلی خود، کمکهای سخاوتمندانه اعضای اتحادیه را دریافت کنند و از این طریق به عمل نادرست آنها پاداش داده شود. با این همه، واقعیت تلخ آن است که ۱۷ عضو اتحادیه یورو در یک کشتی نشستهاند و نمیتوانند نسبت به ایجاد سوراخ در کف این کشتی توسط یکی از اعضا (ولو آنکه خود مسوول آن نباشند) بیتفاوت باقی بمانند. در واقع آنها یا باید در انتخاب سرنشینان کشتی بیشتر دقت میکردند یا حالا که با کشورهای ضعیفی مثل یونان همسفرند، مسوول مشکلات آنها نیز هستند.
در این موقعیت دشوار و در بحبوحه مخالفت با کمکهای مستقیم به کشورهای بدهکار، راهکاری زیرکانه به روی میز آمد. این راهکار که به مبادله سارکوزی «Sarkozi trade» شهرت یافته بانک مرکزی اروپا را در مسیر تسهیل اعتبار برای بانکهای اروپایی قرار داده است.
قضیه از این قرار است که بانک مرکزی اروپا (ECB) به بانکها و موسسات مالی اروپایی پیشنهاد کرده تا از یک وام سه ساله با بهره یک درصد به میزان نامحدود بهرهمند شوند؛ البته به شرط تامین وثایق موردنیاز. نتیجه این اقدام تا حدی ناباورانه بوده است. در دسامبر سال گذشته ۴۸۹ میلیارد یورو در قالب این وام سه ساله توسط متقاضیان دریافت شد.
هفته گذشته در دومین مرحله از اجرای این طرح، ۵۳۰ میلیارد یوروی دیگر اعتبار از سوی بانک مرکزی اروپا اختصاص یافت تا حدود ۸۰۰ بانک و موسسه اعتباری در اروپا از این تسهیلات بهرهمند شوند.
به این ترتیب بزرگترین وامدهی یک بانک مرکزی در طول تاریخ رقم خورد تا پای بانکهای متقاضی در برابر «پیشنهادی که نمیشد آن را رد کرد» سست شود و یک تریلیون یورو نقدینگی در عرض چند ساعت (طی هر نوبت) توسط بانکها بلعیده شود. «ماریو دراگی» رییس بانک مرکزی اروپا در نوبت دوم اجرای این طرح، شرایط وثیقهها را برای دریافت پول آسانتر کرد تا به قول خودش «بانکهای کوچکتر نیز به آسانی از نقدینگی بانک مرکزی اروپا بهرهمند شوند.» هدف اعطای این تسهیلات سخاوتمندانه به بانکها، تقویت رشد اقتصادی و تسهیل اعطای اعتبار به مردم عادی و مشاغل کوچک عنوان شده است.
اما این شعار قشنگ و هدف والای انسانی! چه ارتباطی با حل بحران کشورهای بدهکار اروپا دارد؟ از ۲۱ دسامبر که اولین دور برنامه تسهیل اعتباری مزبور اجرا شد، نرخ سود اوراق قرضه ده ساله اسپانیا از ۵/۶ درصد به حدود ۵ درصد رسیده است. در مورد ایتالیا هم با سناریویی مشابه نرخ سود اوراق ده ساله از سطح خطرناک ۷ درصد به حدود ۵ درصد سقوط کرده، یعنی قیمت اوراق قرضه در بازارها به شدت افزایش یافته است. به این ترتیب هر دوی این کشورها در حراجهای جدید موفق شدند که با نرخهای به مراتب ارزانتری اوراق قرضه منتشر کنند. در پایان هفته گذشته پس از اجرای دور دوم خط اعتباری مذکور، نرخ سود اوراق هر دو کشور با افتی قابلملاحظه به کمتر از ۵ درصد رسید. با پیوند زدن این دو واقعه (اعطای تسهیلات به بانکها و کاهش نرخ سود اوراق قرضه کشورهای بدهکار) شما احتمالا میتوانید به روش کارکرد «کلک سارکوزی» پی ببرید.
کافی است حدس بزنید بزرگترین دریافتکننده تسهیلات یک تریلیون یورویی مزبور کدام بانکها بودهاند؟ پاسخ ساده است: بانکهای ایتالیایی و اسپانیایی. از سوی دیگر، حدس زدن این مساله هم نباید زیاد سخت باشد که بخش بزرگی از وثایق دریافتی بانک مرکزی اروپا بابت پرداخت این وامها، اوراق قرضه ایتالیا و اسپانیا بوده است! به این ترتیب به دور از سر و صدای مخالفان کمک مستقیم بانک مرکزی اروپا به کشورهای بدهکار، این اقدام (یعنی چاپ پول) در عمل با مکانیزمی رندانه اتفاق افتاده است؛ فقط به جای آنکه سود اختلاف فاحش وام یک درصدی و نرخ سود اوراق قرضه کشورهای بدهکار نصیب بانک مرکزی اروپا شود، به جیب بانکهای همان کشورها سرازیر شده است. این اقدام البته بدون عواقب نبوده است. کافی است به اندازه ترازنامه بانک مرکزی اروپا (یعنی حجم اعتبار و پول خلق شده توسط این بانک) نیمنگاهی بیندازید که در عرض سه سال گذشته بیش از سه برابر بزرگ شده و به یک بالون ۴ تریلیون دلاری تبدیل گردیده است. به این ترتیب هرچند اروپاییها این روزها با گفتن اینکه «دیگر خبری از این دست و دلبازیها نیست» خود را برای آنچه کردهاند تسلی میدهند، اما شاید این خودفریبی اخیر هم نقطه پایان تراژدی اروپا نباشد. بسیاری معتقدند این تسکیندهنده مقطعی تنها برای چندی بیماری مزمن اروپا را فرو مینشاند و پس از چندی، این آتش زیر خاکستر که همان بیاعتمادی به ایفای تعهدات کشورهای بدهکار در یک فضای بدون رشد اقتصادی است زبانه خواهد کشید؛ البته تفاوت هر بار با دفعه پیشین آن است که ابزارهای مقابله با بحران (نظیر کلک سارکوزی) محدود و محدودتر میشود. پس باید منتظر ادامه داستان ماند.
ارسال نظر