محمدصادق جنان‌صفت

ورود ناگهانی و انبوه میلیون‌ها شهروند ایرانی به بازار سکه طلا و ارز در هفته‌های اخیر بازتابی از سیاست‌های پولی دولت است. این روزها علاوه بر مدیران و صاحبان بنگاه‌های صنعتی و اقتصادی، میلیون‌ها شهروند ایرانی نیز وقتی یکدیگر را می‌بینند از هم می‌پرسند برای اینکه قدرت خرید پولشان حفظ شود یا سود مناسبی به دست آورند، آیا بهتر است سکه طلا خریداری کنند یا ارزهای معتبر بخرند؟ این تغییر رفتار و گفتار میلیون‌ها ایرانی است که تقاضای بازارهای سکه و ارز را با شرایط چند ماه قبل متفاوت کرده و دست بانک مرکزی را برای ایجاد تعادل حتی چند روزه در این بازارها بسته است.

در حالی که ایجاد توازن و تعادل در بازار متلاطم ارز و سکه راه‌حل‌های کارشناسی تجربه شده‌ای در سطح جهان دارد و در سال‌های اخیر اقتصاددانان بارها این راه‌حل‌ها را یادآور شده‌اند، اما به نظر می‌رسد که تصمیم‌سازان سیاست‌های پولی به این راهکارها بی اعتنا هستند. یکی از راه‌حل‌های کارشناسانه ایجاد تعادل در نرخ سود بانکی و بازار سهام با نرخ سود بازار سکه و ارز است. به این معنا که بانک‌ مرکزی می‌توانست در شروع سال ۱۳۹۰ به جای اصرار بر سود دستوری سپرده‌گذاری و تسهیلات و موظف کردن بانک‌های دولتی و خصوصی به اجرای این دستور، با سیاست‌های منعطف، مانع از تلاطم در بازارهای جایگزین شود. وقتی دولت نخواست این روش‌ کارآمد و پذیرفته شده را قبول کند، سپرده‌گذاران نیز پس‌اندازهای خود را به سوی بازارهای دیگر حرکت دادند و توانایی بانک‌ها برای جذب نقدینگی را کاهش دادند. این وضع موجب شده است که هم‌اکنون از یک طرف هزاران میلیارد تومان نقدینگی در دست مردم باشد و از طرف دیگر بنگاه‌های صنعتی و اقتصادی در آرزوی تامین نقدینگی قرار گرفته‌اند. با این شرایط بوده است که براساس برخی اخبار، بانک مرکزی ناگزیر شده است خط اعتباری با نرخ ۱۸ درصد در اختیار بانک‌ها قرار دهد. این اقدام یا خواست بانک مرکزی چه معنایی دارد؟ آیا این خواست حتی اگر جامه عمل نپوشد به معنای پذیرش اشتباه درخصوص یک سیاست از قبل شکست‌خورده نیست؟ در حالی که بسته سیاستی بانک مرکزی چنین اجازه‌ای را نمی‌دهد، عدول از این بسته اعمال شده در ماه‌های گذشته موجب بی‌اعتمادی به چنین بسته‌هایی در آینده نخواهد شد؟ معلوم است که این بی‌ثباتی‌ها بازارهای دیگر را تحت تاثیر قرار می‌دهد و کل اقتصاد را دستخوش تغییرات ناشناس خواهد کرد. بانک مرکزی و مدیران آن و دولت دهم به جای سرسختی در برابر دانش اقتصاد و تجربه‌های جامعه بشری در این حوزه و به جای ایستادگی در برابر حرکت طبیعی و غیرقابل جلوگیری نقدینگی که به سرعت از یک بازار به بازار دیگر می‌رود بهتر است در مسیر اعتدال قرار گیرد تا روزهای دشوار فعلی با شرایط سخت‌تری ادامه پیدا نکند. روش‌ها و سیاست‌های ایجاد تعادل در بازارها مشخص و معلوم است و اگر سلیقه‌ها و خواست‌های غیراقتصادی را جایگزین آنها نکنیم، حل معضل فعلی چندان سخت نیست.