دکترپویا جبل‌عاملی

از هفته گذشته بانک مرکزی ایران در پی آن بوده تا به گفته مسوولان با حباب بهای طلا مبارزه کند. در روزهای ابتدایی مبارزه با افزایش عرضه سکه بانکی، بهای طلا در بازار رو به کاهش گذارد؛ اما با سرعت گرفتن کاهش بهای سکه دولتی و در عین حال عدم عرضه مقتضی، نرخ سکه در بازار دیگر از کاهش سکه بانکی پیروی نکرد و حال به جز دلار، طلا نیز می‌رود تا دچار رانت مزمنی شود که اگر سریعا به داد آن نرسیم همان بلایی که چندین و چند بار در مورد دلار نسبت به آن هشدار داده شد، در مورد طلا نیز عملی شود و چنان رانتی در سکه ایجاد شود که دیگر نتوان آن را مدیریت کرد.

جالب آنجاست که در مورد ارز نیز دقیقا همین سناریو تکرار شد؛ یعنی بانک مرکزی در ابتدا به خیال کنترل بازار نرخ مرجع خود را همراه بازار افزایش نداد تا رانت ۱۲ درصدی در نرخ دلار ایجاد شد و سپس در یک اقدام متهورانه و مثبت، نرخ مرجع را نزدیک به نرخ بازار کرد؛ اما پس از فشار‌ها بر این نهاد پولی و به منظور کاهش نرخ دلار آمریکا، مانند آنچه در هفته پیش در مورد سکه رخ داد، بانک مرکزی شروع به کاهش نرخ مرجع خود کرد و اتفاقا چند روزی نرخ بازار از نرخ مرجع پیروی کرد؛ اما با کاهش بیشتر در نرخ مرجع، نرخ بازار راه خود را رفت و سرانجام این سیاست جز رانت بیشتر نبود و بانک مرکزی که قصد کاهش نرخ بازار را داشت، با رانتی بزرگ تنها ماند که چه کند. بانک مرکزی نه‌تنها نتوانست نرخ بازار را کاهش دهد، بلکه خود مسبب شکاف بزرگ رانتی شد و مجبور به تعریف چندین نرخ در این شکاف شد.

آیا قرار است ما از این سوراخ «مبارزه با حباب» دو بار گزیده شویم؟ آیا این گناه است که تقاضای داخلی برای طلا بیشتر از سطح جهانی است؟ بله این صحیح است که بنا بر اصل آربیتراژ، نرخ طلا باید در داخل با خارج همگون شود که اگر طلا در بازار داخلی افزایش یابد، خریداران خود به خود باید به سوی بازار جهانی روند؛ اما مساله اینجاست که بنا بر مشکلات و موانع بسیار، متقاضیان ایرانی چنین امکانی ندارند و جدایی بازار داخلی و خارجی باعث می‌شود تا شکاف قیمتی بین این دوبازار مشاهده شود.

نگارنده ابدا بر این سیاق نیست که بانک مرکزی در بازار مداخله نکند که اصولا نهاد پولی باید ثبات این بازار را تضمین کند تا شوک آن باعث شوک در دیگر بخش‌ها نشود؛ اما وقتی یک روند افزایشی غیر شوک‌آور وجود دارد و در عین حال بانک مرکزی تجربه گرانبهایی در همین چند ماه پیش داشته است، چگونه به منظور کاهش قیمت باز به رانتی دیگر دامن می‌زند؟

نهاد پولی خواسته و نخواسته تنها به خاطر هدف کاهش نرخ دلار موجب رانت ارزی شده است و هر روز با این مشکل دست و پنجه نرم می‌کند، حال بار دیگر همان راه را در بازار سکه می‌خواهد طی کند. اگر نهاد پولی به میزان توانایی خود توجه کند و در رتبه‌بندی اهدافش ابتدا به عدم وجود رانت توجه کند، آنگاه دیگر نه شاهد وعده‌های پی در پی برای کاهش قیمت خواهیم بود و نه بازار هر بار نظاره‌گر سیاست‌های ضربتی خواهد بود. سیاست‌گذار باید با توجه به توانایی و واقعیات بازار دست به سیاست بزند. آیا در شرایط فعلی و با وجود متغیرهایی که اغلب غیر اقتصادی هستند، سیاست‌گذار پولی غیر از افزایش تقاضا برای دلار و طلا را انتظار دارد؟ وقتی چنین تقاضای فزاینده‌ای وجود دارد، بانک مرکزی باید با صبر و حوصله تنها سعی کند که تقاضای افزایشی را از حالت شوک آور بیرون آورد؛ همچنان که وقتی متقاضیان امروز، شروع به فروش کردند باز با مداخله در بازار بها را به آرامی کاهش دهد وگرنه چنین دامن زدن به ادبیات «حباب کاذب»، «تقاضای غیرواقعی»، «کسب بی برکت» و... نمی‌تواند دردی از اقتصاد بکاهد و سیاست‌گذار با این ادبیات تنها به رانتی دیگر دامن می‌زند. بگذارید این به قول شما حباب وجود داشته باشد؛ اما رانتی میان سکه دولتی و آزاد نباشد!