ایران در بازی بزرگ جهانی
ایران در ۳۲ سال گذشته همواره در متن بازیهایی جهانی بوده که سیمای غالب آنها، خشونت بوده است: جنگ، تحریم، تهدید.
محمود صدری
ایران در ۳۲ سال گذشته همواره در متن بازیهایی جهانی بوده که سیمای غالب آنها، خشونت بوده است: جنگ، تحریم، تهدید. از ۲۳ سال پیش تاکنون، جنگ رسمی در کار نبوده، اما تحریم و تهدید به عنوان نمادهای جنگ اقتصادی و جنگ دیپلماتیک، حتی لحظهای متوقف نشده است. تحریم و تهدید همواره دوشادوش هم آمدهاند؛ اما گاه یکی بر دیگری سبقت گرفته و به سیاست غالب تبدیل شده است. لیکن چند ماهی است، این دو صورت خشونت، مجتمع شده و به دو وجه ثابت و همیشگی رابطه ایران با آمریکا و اروپا تبدیل شدهاند.
گزارش جدید مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، صورت حقوقی و بیرونی همان خشونتی است که غرب امیدوار است با اعمال آن، دولت ایران را به تغییر رفتار وادار کند. حتی اگر نتوان با صراحت گفت آمانو بازوی کارگزاری این خشونت است، این را حتما میتوان گفت که رفتار وی نشاندهنده برآیند قوا در میان بازیگران بزرگ جهان و غلبه خشونت آمریکایی - اروپایی بر دیپلماسی روسی - چینی است. روسیه و چین از مدتها پیش مدام هشدار میدهند که گزارش سختگیرانه علیه جمهوری اسلامی، مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ را با مشکل مواجه میکند؛ اما آمریکا و متحدان اروپاییاش به گونهای عمل میکنند که گویی دیگر آن گفتوگوها اهمیتی ندارد. قطع امید از مذاکره پیام خوبی ندارد؛ اما تجربه رفتار آمریکا و اروپا در زمینه دیپلماسی و جنگ، نشان میدهد فشار کنونی بر ایران بازتاب تمنای مذاکره است. لحن تند گزارش آمانو در واقع قیمتی است که آمریکا و اروپا برای از سرگیری مذاکرات ایران و ۱+۵ تعیین کردهاند و قیمت را چنان بالا گرفتهاند که قیمت تعادلی پس از چانهزنی بهصرفه باشد.
آنچه در مرحله کنونی، آمریکا و اروپا در پی آن هستند، به هزیمت واداشتن روسیه و چین و همراهی بیشتر آنها در زمینه اعمال تحریمهایی فراتر از مصوبه شورای امنیت سازمان ملل است. یعنی اینکه در مرحله نخست، ایران طرف خطاب و شریک مذاکره نیست، بلکه محل رقابت و موضوع مذاکره است. در این مرحله آمریکا و اروپا میکوشند از مساله ایران به عنوان شاهین تعادل در حل و فصل مسائل دیگر خود با روسیه و چین استفاده کنند. از آنجا که مسائل حل نشده آمریکا و اروپا با روسیه و چین پرشمارند احتمال تفاهم زودهنگام این بلوک قدرت منتفی است و دوران چانهزنی آنها، فرصت بازسازی دیپلماسی ایران است. نکته مهم در این مقطع این است که ایران در کشاکشی که خودش جزو اطراف آن نیست، بلکه موضوع نزاع است، وارد نشود؛ زیرا ورود ایران به بازی دو سویه جهانی- که لاجرم اتحاد با روسیه و چین را در پی خواهد داشت- ماهیت منازعه را تغییر میدهد و ایران به پارهای کوچک از بازی بزرگ تبدیل میشود و آن گونه که تجربههای تاریخی نشان میدهد، بازیگر کوچک قربانی بازیگران بزرگ میشود. ایران مادام که خارج از بازی بزرگ قرار دارد، خودش فینفسه قدرتی بزرگ به شمار میرود که اجزای بازی بزرگ جهانی برای ایجاد توازن جهانی به آن چشم خواهند دوخت.
مرحله بعدی منازعه که احتمال آن هنوز زیاد نیست این است که یا بازیگران جهانی بر سر نحوه برخورد با ایران به توافق میرسند یا اینکه توافق حاصل نمیشود و آمریکا و اروپا راسا و خارج از چارچوب سازمان ملل به مواجهه با ایران میپردازند. آن وضع فرضی زمانی پیش میآید که آمریکا و اروپا بخواهند صورتبندی قدرت را در خاورمیانه یکسره تغییر دهند. اگر مبنای تحلیل چنین فرضی، صرفا قدرت نظامی باشد، کار آمریکا و اروپا آسانتر است؛ اما واقعیت این است که نظم سیاسی خاورمیانه، یکسره وابسته به قدرت نظامی نیست که آمریکا و اروپا آن را دفعتا تغییر دهند.
رفتارهای پیشین آمریکا درخاورمیانه از جمله سرنگونی رژیم صدام حسین موجب تقسیم قدرتی در منطقه شد که صرفنظر از تلاطمهای مقطعی، پایههای توازن قوا را مستحکمتر میکرد؛ زیرا حذف رژیم صدام موجب تقویت ترکیه و عربستان شد و دستاورد آن برای رژیم عربستان چنان زیاد بود که آمریکاییها به عارضه آن که افزایش نفوذ ایران در عراق بود، رضایت دادند. برای آمریکاییها مهار قدرت مخالفان اسلامگرای رژیم سعودی چنان اهمیتی داشت و دارد که حاضرند تاوان آن را که تقویت مقطعی جمهوری اسلامی است، بپردازند. حال آنکه در شرایط کنونی، تغییر موازنه قوا در منطقه از طریق برخورد شدید با ایران، آثار دیگری در پی خواهد داشت که برای آمریکاییها نقض غرض خواهد بود. تاثیر آنی خلأ قدرت در ایران، افزایش نفوذ تندروها در عراق و عربستان و افزایش هزینههای امنیتی ترکیه است که هر سه آنها برای آمریکا و اروپا ناخوشایند است. افزون بر این ملاحظات آمریکایی، اروپایی و منطقهای، وقایعی در گذشته روابط ایران و غرب ثبت شده (از جمله ماجرای میکونوس در سال ۱۳۷۵) که نشان میدهد، جمهوری اسلامی ایران، در بازی جهانی، واقعبینتر و موقعشناستر از آن است که مخالفانش میپندارند. ماجراهای سال ۱۳۷۵ نشان داد که دیپلماسی ایران زمانهای بازی در قالب اخم و لبخند را خوب تشخیص میدهد.
ارسال نظر