محمود صدری

روسیه از یوکیا آمانو، مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی خواسته است، گزارش خود را درباره برنامه هسته‌ای ایران تعدیل کند. قرار است این گزارش در اجلاس آینده شورای حکام آژانس(۲۶ و ۲۷ آبان) قرائت شود و ... ... خبرهای غیررسمی حاکی است در آن ادعا شده که جهت‌گیری برنامه هسته‌ای ایران نظامی است. اگر این گزارش با چنین محتوایی منتشر شود، احتمال دارد از آن به عنوان محملی تازه برای تصویب قطعنامه‌ای در شورای امنیت برای تشدید تحریم‌های ایران استفاده شود.

روسیه و چین به طور معمول مخالف افزایش فشار بر ایران هستند و این‌گونه استدلال می‌کنند که برخوردهای سختگیرانه با جمهوری اسلامی به مذاکرات ایران با گروه ۱+۵ لطمه می‌زند. موضع اخیر وزارت خارجه روسیه نیز در همین چارچوب طراحی و اعلام شده است. اینکه روسیه و چین به عنوان دو عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل با افزایش فشار به ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی مخالفت می‌کنند، نقطه قوتی برای سیاست خارجی ایران است؛ اما این نقطه قوت، اگر در پرتو مسائل دیگر از جمله روابط دوجانبه مسکو و پکن با تهران و روابط هر یک از این کشورها با اردوگاه غرب دیده نشود، ممکن است، ‌همین نقطه قوت به پاشنه آشیل سیاست خارجی ایران تبدیل شود. نخستین و مهم‌ترین آسیب احتمالی این است که به تدریج آخرین رشته‌های واصل ایران و اعضای اروپایی گروه ۱+۵ (فرانسه، آلمان و انگلستان) قطع و دیپلماسی ایران با انحصار روسیه و چین مواجه شود. چنین رابطه انحصاری، مادام که روسیه و چین بر پیمان خود با ایران بمانند، کارگشا و مانع اخذ تصمیم‌های سختگیرانه آمریکا و اروپا در شورای امنیت سازمان ملل خواهد شد؛ زیرا روسیه و چین می‌توانند با استفاده از حق وتو، جلوی تصویب قطعنامه‌های ضدایرانی را در شورای امنیت سازمان ملل بگیرند. اما این کارگشایی همیشگی نیست. تجربه همین دهه اخیر نشان داده است که رفتار رهبران مسکو و پکن در برنامه هسته‌ای ایران به صورت طبیعی، تابعی از رفتار کلان آنها و معطوف به منافع ملی است. اصل نخست در منافع ملی روسیه، ترتیبات امنیتی اروپا است و مهم‌ترین هدف منافع ملی چین اقتصاد و تجارت آسیا- پاسیفیک است. هر دوی این هدف‌های استراتژیک روسیه و چین به‌صورت قهری به سرنوشت آمریکا و اروپا گره خورده است و همه موضع‌گیری‌های منطقه‌ای و جهانی این دو کشور لاجرم در همین چارچوب شکل می‌گیرد. نکول روسیه در قرارداد موشکی با ایران و سرنگرفتن قراردادهای نفت و گاز ایران و چین حتی اگر دلایل تکنیکی دوجانبه هم داشته (که بعید است)، ملاحظه رهبران مسکو و پکن در برابر غرب در آن بی‌تاثیر نبوده است.

مشکل دیگری که بر همکاری انحصاری با روسیه و چین مترتب است، قطبی شدن موقتی روابط مسکو و پکن از یک سو و آمریکا و اروپا از سوی دیگر است.

این قطبی شدن موقتی در کوتاه مدت به ایران امکان می‌دهد که در سایه رقابت بازیگران جهانی، دامنه تحرک خود را افزایش دهد؛ اما بنا به همان ملاحظات پیش گفته و همکاری‌های استراتژیک این دو قطب، در پس هر دوران تخا صم کوتاه‌مدت باید منتظر آشتی‌کنانی با آثار درازمدت بود و معمولا در همین آشتی‌های پس از جنگ است که بازیگران بزرگ بر سر بازیگران کوچک‌تر معامله می‌کنند.

بنابراین، برای اینکه قیمت رابطه ایران با روسیه و چین از حد متعارف خارج نشود، گاهی لازم است ایران نقش واسطه‌ای این کشورها را کمرنگ‌تر کند تا در میدان نبرد بین‌المللی، ناگزیر به کشیدن بار چنین حامیانی نشود.

روسیه وچین به قصد پیگیری منافع ملی خود در جهان ناگزیرند گاهی در برابر آمریکا و اروپا موضع بگیرند؛ در چنین مواقعی باید هوشیار بود که این کشورها، رفتار طبیعی خود را در عرصه بین‌المللی، به عنوان امتیاز به ایران نفروشند؛ زیرا روسیه و چین و اساسا هیچ کشوری در جهان به قصد حمایت از کشورهای دیگر یا ایجاد عدالت جهانی، وارد رقابت و ستیزه با کشورهای دیگر نمی‌شود. ممکن است گاهی این مواضع با مواضع و هدف‌های کشورهای دیگر همسو باشد و گاه دیگر نباشد.

در ما نحن فیه، روسیه و چین- همانگونه که آمریکا و اروپا- ایران را نه طرف مذاکره بلکه موضوع مذاکره و احیانا معامله به شمار می‌آورند و مبتنی بر همین دریافت، برای یکدیگر شاخ و شانه می‌کشند.

روسیه و چین اگر بخواهند کاری کنند که فشار بر ایران کاهش یابد، راه آسانی دارد، این کشورها می‌توانند از هم‌اکنون به صورت رسمی و علنی اعلام کنند، چنانچه گزارش آمانو موجب احاله دوباره پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت شود، آنان هر تصمیمی را وتو خواهند کرد.

چنین موضعی بسیار بازدارنده‌تر از سخن گفتن با آمانو است که کارش نه تصمیم‌گیری، بلکه مقدمه‌چینی برای تصمیم‌گیری دیگران است.