پایههای سست یورو
سیاستمداران اروپا برای حل مشکل بدهی کشورهای حوزه مدیترانه، شعارهای خوش بینانه سر میدهند و سعی در نجات یورو دارند.
دکتر مرتضی بینا
سیاستمداران اروپا برای حل مشکل بدهی کشورهای حوزه مدیترانه، شعارهای خوش بینانه سر میدهند و سعی در نجات یورو دارند. در کنفرانسی که اخیرا در بروکسل با هدف یافتن راهحلی برای مساله بدهیها تشکیل شد، اقتصاددانان مطرحی مانند نوریل روبینی شرکت داشتند و بهترین راه حلی که پیشنهاد شد، تشکیل یک سیستم متمرکز تصمیمگیری برای ارائه اوراق قرضه اروپایی با قدرت مالیاتبندی و تایید بودجههای دولتی بود. به نوشته روزنامه نیویورک تایمز، سیاستمداران اروپا در خفا از تشکیل این سیستم متمرکز مالی حمایت میکنند؛ ولی حمایت خود را به عموم بروز نمیدهند؛ چون جزئیات کار هنوز مشخص نیست.
هر چند از نظر اقتصادی این راهحل کاملا منطقی است؛ ولی به نظر میرسد این جزئیات امری نیست که باعث شود سیاستمداران حمایت خود را اعلام نکنند، بلکه شهامت پشتیبانی از تشکیل چنین سیستم متمرکز مالی را ندارند. فوریت حل مساله بدهیها و نجات یورو باعث شده که اقتصاددانان دست بالا را داشته باشند، ولی سیاستمداران خوب میدانند که این سیستم متمرکز مالی برای اروپا، آغاز تشکیل یک دولت فدرال اروپایی خواهد بود و خوب میدانند که مردم آلمان و شمال اروپا به هیچ وجه حاضر نخواهند شد که اجازه بدهند یونانیها، پرتغالیها و اسپانیاییها در نحوه اداره امور و مالیاتبندی چیزی را به آنها تحمیل کنند. خصوصا آلمانیها بعد از اتحاد با آلمان شرقی حاضر نخواهند شد بیش از این بار کشورهای حوزه مدیترانه را به دوش بکشند.
احتمالا دیر یا زود، اروپاییها خواهند پذیرفت که جامعه واحدی نیستند تا پول واحدی داشته باشند و راههایی برای جدا کردن حسابها از یکدیگر خواهند یافت. این به معنی بازگشت به دوران قبل از جنگ جهانی دوم نیست، ولی اروپای بزرگ با سیستم مالی یکسان که مانند ایالات متحده آمریکا باشد، به این زودیها شکل نخواهد گرفت. چند روز پیش خواندم که یک مقام رسمی خزانهداری آمریکا قوانین اولیه تشکیل ایالات متحده آمریکا را به یکی از مقامات بلندپایه بانک مرکزی اروپا نشان داده است. او شباهت مشکلات اولیه آمریکا را با مشکلات کنونی اروپا مقایسه کرده و نشان داده است که چگونه قوانین آمریکا تحول پیدا کردهاند و چگونه قوانین امروزی آمریکا مساله را حل میکنند. او در نهایت توصیه کپی برداری از قوانین آمریکا برای اروپا را کردهاست. من میتوانم تصور کنم که خوشبینی فراگیر آمریکاییها در روحیه اروپاییها کمی تاثیر بگذارد، ولی مسائل قومی و فرهنگی اروپا ریشهدارتر از آن هستند که با خوش بینی به کنار بروند.
کشورهای یونان، پرتغال و اسپانیا درآمدهای توریستی خوبی دارند، اما نه توان رقابت با آلمان و اروپای شمالی در ارائه محصولات وخدمات باکیفیت بالا را دارند و نه توان رقابت با چین و آسیای شرقی در ارائه محصولات ارزانقیمت. از طرف دیگر مردم یونان، پرتغال و اسپانیا خواستها و انتظارات بالایی از دولتهایشان دارند. در نتیجه درآمدها با هزینهها همخوان نیست و دولتها مجبور میشوند برای رفع کسری بودجه، وام بگیرند.از بدو تشکیل واحد پولی یورو تا حالا، اروپاییها، خصوصا در حوزه مدیترانه، مرتبا مقررات پیوستن به یورو و باقی ماندن در آن را زیر پا گذاشتهاند دلیل آن هم انعطافناپذیری این مقررات است که کشورها را به حداکثر سهدرصد کسری بودجه ملزم میکند. ولی مساله از این هم عمیقتر است. از یک سو، هیچ راه عملی برای مجبور کردن دولتها به حذف خدمات و از سوی دیگر هیچ برنامه مشخصی برای اخراج یک دولت خاطی از واحد پولی یورو وجود ندارد. در حقیقت در زمان تشکیل یورو، نیروی خوش بینی برای اروپای متحد آنچنان قوی بود که راههای عملی برای موفقیت یورو پیشبینی نشد. وحشت از شوکهای اقتصادی ناشی از خارج شدن کشورها از یورو یا نکول دولتها از پرداخت بدهیها، سیاستمداران اروپا را مجبور خواهد کرد که مردم خود را به پذیرش یک نوع فدرالیسم ترغیب کنند و شاید از این به بعد راجع به فدرالیسم در اروپا زیاد بخوانیم. اما مردم آلمان و اروپای شمالی در مقابل این مساله بسیار مقاومت خواهند کرد. پانزده سال پیش، سیاستمداران متنفذی مانند فرانسوا میتران و هلموت کهل حضور داشتند، بعد از فروپاشی شوروی بود، چهار دهه از رشد اقتصادی مستمر میگذشت، خوشبینی فراگیری به آینده وجود داشت و اروپاییها به داشتن واحد پولی که بتواند با دلار رقابت کند، نیاز داشتند. همه اینها باعث شد که مردم اروپا مقاومت زیادی برای تشکیل یورو نشان ندهند و به عواقب آن فکر نکنند. اما مردم انگلستان و سوئد از همان اول، از دست دادن پول ملی را مخالف استقلال ملی خود دیدند و حاضر نشدند به یورو بپیوندند. امروز احساس پشیمانی در بین آلمانیها و اروپای شمالی بسیار قوی است. با نبود سیاستمداران قوی که بتوانند اروپاییها را به تشکیل یک دولت فدرال تشویق بکنند و عدم حمایت اروپای شمالی از کشورهای حوزه مدیترانه، نمیتوان آینده خوبی را برای یورو پیشبینی کرد.
Morteza.Bina@Alumni.Rice.Edu
ارسال نظر