دکتر پویا جبل عاملی

پرسشی که امروز بسیاری از خود می‌پرسند این است که آیا بهای جهانی طلا از این هم بالاتر خواهد رفت؟ هر اونس طلا در شوک ناشی از مساله بدهی‌های ایالات متحده و در نهایت کاهش رتبه بندی بندی اعتباری آن از سوی موسسه اس. اند. پی، قریب ۲۰۰ دلار افزایش داشت؛ اما باز آیا این افزایش تداوم دارد؟ بیایید سری زمانی بهای طلا را در بازه‌ای گسترده تر دنبال کنیم، در ۶ ماه اخیر، افزایش حدودا ۴۰۰ دلاری در هر اونس مشهود است؛ در یک سال اخیر افزایش، قریب ۵۵۰ دلار و در دوسال اخیر قریب ۸۰۰ دلار بوده است. اگر این بازه‌ها را همچنان گسترده کنید، خواهید دید که روند صعودی قیمت، از سال ۲۰۰۱ و همزمان با افزایش ریسک‌ها در بازار‌های جهانی که ناشی از حملات ۱۱ سپتامبر بود، مشاهده می‌شود. البته با رخ دادن رکود اقتصادی ۲۰۰۸-۲۰۰۷ شیب این روند قیمتی تندتر شده و اگر افزایش از سال ۲۰۰۱ تا سال ۲۰۰۷ کمتر از ۴۰۰ دلار در هر اونس بوده از این زمان به بعد و در بازه زمانی کمتر رشد قیمتی ۱۱۰۰ دلار در هر اونس بوده است.

نتایجی که می‌توان از این تحلیل ساده سری زمانی گرفت: اول آنکه افزایش ریسک‌ها موجب ساخت یک روند صعودی شد؛ زیرا طلا به عنوان یک سرمایه امن عمل می‌کند و هرگاه ریسک‌های اقتصاد جهانی افزایش یابد، بهای طلا نیز افزایش می‌یابد. دوم آنکه وضعیت رکودی اقتصاد جهانی که خود تشدیدکننده ریسک‌ها در بازارهای مالی جهان بود، این روند را تسریع کرده است. سوم، فارغ از روند قیمتی، نوسانات و شوک‌های افزایشی قیمت، ناشی از تحولاتی است که در راستای همان عوامل ایجادکننده روند صعودی قیمت است. به عنوان مثال شوک ۲۰۰ دلاری اخیر ناشی از بحران بدهی ایالات متحده به همراه تداوم مشکل در کشورهای پیرامون اروپا بود که هر دوی اینها خود در جهت مشکلاتی است که از آغاز رکود اخیر گریبان اقتصاد جهانی را گرفته بود؛ بنابراین عامل نوسان اخیر همسو با عواملی بوده که روند صعودی قیمت طلا را ایجاد کرده است.

با توجه به این نتایج، می‌توان پاسخی در خور به پرسش ابتدایی داد. تا زمانی که این عوامل ایجادکننده روند صعودی قیمت وجود دارد، ما همچنان شاهد افزایش بهای طلا در بازار‌های جهانی خواهیم بود و در این بازار، بسته به تحول و خبری تازه که چشم‌ها را در بازارهای مالی به خود جلب کند، می‌توان انتظار یک نوسان دیگری را داشت. اگرچه شاید پس از هر شوکی به میزانی کاهش و تثبیت قیمت را شاهد باشیم، اما تا آن عوامل وجود دارد نمی‌توان از وجود سقفی برای قیمت سخن گفت.

لیکن پرسشی که در پس این تحلیل به ذهن خطور می‌کند آن است که این عوامل تا چه هنگام در اقتصاد جهانی حضور دارند؟ در این جاست که شاید نتوان بازه زمانی مشخصی را پیش‌بینی کرد؛ اما آنچه نمود دارد آن است که بحران بدهی‌ها در دو سوی اقیانوس اطلس در کوتاه مدت راه حلی را به خود نخواهد دید و اقتصاد جهانی نیز روند بهبود را در این مدت به کندی طی خواهد کرد؛ ضمن اینکه برخی از تحلیل‌گران شرایط دشوارتری را برای چند سال پیش‌رو پیش‌بینی می‌کنند، بنابراین انتظار این است که حداقل در بازه‌ای یکی دوساله، طلا بار دیگر به عنوان یک سرمایه امن در اقتصاد جهانی ایفای نقش کند و تقاضا برای آن افزایش یابد و در نتیجه، روند صعودی قیمت احتمالا تداوم یابد.