مدیریت جمعی اقتصادمحور در هیروشیما
از نظر زمانی اما پژواک سخنانی که ممکن است در جنگ اوکراین از سلاحهای هستهای استفاده شود، همزمان با حضور زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین در این اجلاس، معنای دیگری به این اجلاس میداد. اما تحلیل و فهم این اجلاس در گرو نگاهی به کارنامه، کارکرد و فراز و فرود گروه هفت بهعنوان یک نهاد است. در واقع در پاسخ به این سوال که چگونه میتوان اجلاس گروه هفت کشور صنعتی در ژاپن را تجزیه و تحلیل کرد، باید هفت نکته به هم پیوسته را در تصویر تحلیلی مدنظر قرار داد.
1- تولد گروه7: این گروه زاییده بحرانی است که در 1973 جهان غرب بر اثر افزایش قیمت نفت با آن روبهرو شد. ابتدا وزرای اقتصاد و خزانهداری جمع شدند و سپس سران کشورهای آمریکا، ژاپن، آلمان، کانادا، انگلیس، فرانسه و ایتالیا گردهم آمدند و تا به حال سالانه نشست خود را برگزار کردهاند. اجلاس هیروشیما، چهل و نهمین اجلاس سران بود.
2- ماموریت گروه7: هرچند که در ابتدا گروه7 در پاسخ به بحران نفتی سرمنشأ گرفته از شرایط خاورمیانه و مناسبات اعراب و اسرائیل شکل گرفت، اما اصلیترین ماموریت آن هماهنگی اقتصادی و در پی آن هماهنگی سیاسی بین اعضا بوده و هست. اما بهتر است که این ماموریت را مدیریت بخوانیم؛ به این صورت که مدیریت غرب و مدیریت جهان پرتلاطم توسط غرب اصلیترین ماموریت پرچالش این گروه یا دقیقتر این نهاد است.
3- تطور گروه 7: در حدود پنجاه سال گذشته این نهاد، تطورات و تحولات فراوانی داشته است. این نهاد در سالهای بعد از فروپاشی شوروی، به مرور با امید به دگردیسی روسیه، ابتدا با آن کشور جلسه جداگانه و بعد از چند سال نهایتا در 1998 روسیه را به عضویت خود درآورد و از گروه7 به گروه8 تغییر نام داد. ولی در 2014 به دنبال اشغال کریمه توسط روسیه، عضویت آن کشور را به تعلیق درآورد و نهایتا در اجلاس هیروشیما، به اوج حرکتهای ضدروسی خود رسید و سازوکارهای نوینی برای تحریم روسیه طراحی کرد.
4- شخصیتها و گروه7: نقش شخصیتها در چگونگی اجلاس سران گروه7 بسیار برجسته بوده است. اغراق نیست اگر گفته شود گروه7 آیینه شخصیتهایی است که در رأس این کشورها قرار میگیرند و البته شخصیت رئیس کشور میزبان از یکسو و سایر شخصیتها مخصوصا شخصیت رئیس مهمترین کشور سرمایهداری یعنی آمریکا بسیار کلیدی است. ترامپ، رئیسجمهور آمریکا از 2016 تا 2020 با اینگونه اجلاسها و نهادها میانه خوبی نداشت و طرفه آنکه در 2018 در نشست سران گروه7 در کانادا پیشنهاد بازگرداندن روسیه را ارائه کرد؛ اما بایدن بیتردید از چندجانبهگراترین روسایجمهور آمریکاست. اجلاس هیروشیما فیالواقع اجلاسی بایدنمحور بود.
5- نهادسازی گروه7: گروه7 نه فقط تبدیل به نهاد چندجانبه جدی شده، بلکه خود نهادساز بوده است. در اجلاس1999 ایده گروه20 مطرح و در حال حاضر گروه20 خود تبدیل به نهادی چندجانبه شده است. گروه ویژه اقدام مالی نیز نشأتگرفته از گروه7 است. اما آنچه مهمتر و ظریفتر است، تلاش گروه7، برای کاهش قدرت سازمان ملل متحد و به نحوی جایگزینی آن با سازمان ملل متحد است. درک دقیقتر این نکته نیاز به توجه به این واقعیت دارد که غرب نمیتواند اهداف خود را در سازمان ملل متحد کاملا به پیش برد. بعد از اشغال نظامی اوکراین در 2022 غرب نتوانست در شورای امنیت هم روسیه را تنبیه کند. بنابراین در گروه 7 با دعوت تعدادی از روسای کشورهای دیگر، سعی دارد که از نگرانی دیگران از ظهور این گروه انحصاری بکاهد. در اجلاس هیروشیما، ارشدترین مقامات کامرون، بهخاطر آنکه سال آینده ریاست دورهای اتحادیه آفریقایی را به عهده دارد، از برزیل بهخاطر ریاست گروه آمازون در آمریکای لاتین و ویتنام و اندونزی و هند بهخاطر نقش برجسته آنها در آسیای شرقی و آسهآن دعوت به عمل آوردهاند.
6- هنجارسازی گروه7: گروه7 از گروه هماهنگکننده فراتر رفته و هنجارهای تعاملات بینالمللی را شکل میدهد. جالب آنکه با تحولی که در جهان سرمایهداری رخ داده و ظهور سرمایهداری مالی، گروه7 سعی در تنظیم مقررات مالی و بانکی بینالمللی دارد، اخطار اجلاس هیروشیما به روسیه، چین و ایران در زمینه دور زدن تحریمها در این راستا باید مورد مداقه قرار گیرد.
7- قطببندی گروه7: گروه7 بیتردید یکی از کانونهای قطببندی جهان در حال گذار و دگرگونشدهای است که غرب در آن دیگر تنها قطب نیست؛ ولی سعی میکند که هم یکپارچگی درونی خود را حفظ کند و هم از برآمدن قطبهای دیگر جلوگیری کند و همزمان تلاش میکند که بگوید قطب برتر است. بیانیه جداگانه اجلاس هیروشیما درباره روسیه، در واقع تحقیر روسیه است. درباره چین وضع به گونه دیگری است. سیاست موسوم به زوجزدایی (de coupling) که عملا توسط آمریکا دنبال میشود در اجلاس هیروشیما به سمت مفهوم پیچیدهتری با عنوان ریسکزدایی (de risking) به تعبیر برخی از تحلیلگران سوق پیدا کرد. اما این سیاست باید در کنار سایر کنش و واکنشهای این اجلاس مدنظر قرار گیرد. همزمان در هیروشیما، اجلاس سران کواد هرچند کوتاه برگزار شد. اجلاس سران آمریکا و استرالیا نیز برگزار شد. اینها همه از تلاش برای قطببندی نوین سخن میگویند.
هفت نکتهای که به آنها پرداخت شده نشانگر واقعیت مهم در روابط بینالمللی معاصر است و آنکه غرب و گروه 7 با چالشهای گوناگونی روبهرو بوده و هست؛ ولی راه مدیریت این چالشها را در مدیریت جمعی و نهادیشده، تدریجی، هنجارساز و البته اقتصادمحور میبیند. اقتصاد جهانیشدهای که عمیقا مالی شده و مدیریت جهانی آن نیازمند هماهنگیهای سازمانیافته است.
*استاد دانشکده روابط بینالملل