محمدصادق جنان‌صفت

رییس‌کل بانک مرکزی چند سال است خبر از رشد و افزایش «مطالبات معوقه بانک‌ها» داده و همواره تکرار می‌کند که «بانک‌ها بیشتر از ظرفیت خود اعتبار و وام پرداخت کرده‌اند.» وی در این سال‌ها ‌ده‌ها بار خواست خود را مبنی ‌بر افزایش سرمایه بانک‌های دولتی از راه تزریق منابع حساب ذخیره ارزی (قبلی) و صندوق توسعه ملی (فعلی) را به اطلاع افکار عمومی رسانده است. تکرار حرف‌های رییس‌کل بانک مرکزی درباره رشد مطالبات معوقه از طرف مسوولان نهادهای نظارتی و نمایندگان مجلس قانونگذاری و کارشناسان و مدیران میانی، موجب شده است که «قبح» کار و ژرفای فاجعه نادیده گرفته شود. فاجعه و تراژدی این است که شهروندان ایرانی بر پایه تحلیل، اطلاع، آگاهی، استیصال و ... پس‌انداز خود را نزد بانک‌ها می‌گذارند و انتظار دارند این نهادها دسترنج آنها را در برابر تورم حفظ کند. در عمل اما این اتفاق رخ نمی‌دهد و رییس‌کل بانک مرکزی نیز هر چند وقت یک‌بار در تریبون‌های گوناگون این را به صورت خبر اعلام می‌کند. تو گویی که بانک‌ مرکزی به عنوان مادر بانک‌ها وظیفه‌ای جز اطلاع‌رسانی ندارد و منتظر است مشکل مطالبات معوق و همچنین پرداخت وام‌ و اعتبارات بیش از ظرفیت بانک‌ها از محلی دیگر و با اراده دیگری حل شود.

ریاست محترم کل بانک مرکزی و هر نهاد و فرد دیگری که مسوولیت تنظیم و توزیع منابع و مصارف بانک‌ها به ویژه بانک‌های دولتی را دارند، چرا به شهروندان توضیح نمی‌دهند. پس‌انداز آنها توسط کدام گروه ذی‌نفع یا کدام سازمان از بانک‌ها برداشت و به چه مصرفی رسیده است؟ اطلاع‌رسانی محض بانک مرکزی درباره میزان مطالبات معوقه چه دردی از درد پس‌اندازکنندگان برطرف می‌کند و چگونه می‌توان کم‌ارزش کردن پس‌انداز آنها را توضیح داد. چرا یک بار برای همیشه موضوع مطالبات معوق بانک‌ها و دادن وام و اعتبار بیش از ظرفیت، کالبدشکافی کارشناسی نمی‌شود تا از بروز آن اجتناب شود؟ ریشه‌یابی کارشناسانه این رویداد تلخ و متعادل کردن فعالیت بانک‌هایی که منابع اصلی آنها پس‌انداز شهروندان است یک تکلیف و وظیفه قانونی، شرعی و اقتصادی است و نباید «زشتی» عدم‌پرداخت طلب مردم به این دلیل که یک اتفاق عادی شده است را پنهان کرد.

حبس کردن ۵۰ هزار میلیارد تومان از منابع بانکی به مدت چند سال و به هر دلیل و اعتراض و انتقاد مسوولانی را که برای برطرف کردن این مشکل استخدام شده‌اند، چگونه می‌توان ادامه داد و سرانجام این پدیده چه خواهد شد؟ این یک پرسش اساسی است که روزی هر چه زودتر باید پاسخ آن داده شود. به مردم و دسترنج و زحمت آنها احترام بگذاریم و اجازه ندهیم گروهی کوچک به دلایل مختلف پس‌انداز آنها را تحت عنوان وام و اعتبار دریافت و پرداخت نکنند. ظلم نباید نهادینه شده و زشتی آن نادیده گرفته شود.