تامین مالی دانشبنیان
اما سوال اصلی اینجاست که پیشران حرکت به سمت اقتصاد با محوریت دانش و تکنولوژی چیست و برای نیل به هدف اقتصاد دانشبنیان چه اقداماتی لازم است؟ طبعا دانش فنی، سرمایه انسانی و دانشگاههای بهروز از مهمترین اجزای زیستبوم فناوری در هر کشوری هستند؛ اما شاید مهمترین عاملی که در شرایط فعلی کشور ما میتواند پیشران حرکت به سمت اقتصاد دانشبنیان باشد، تامین مالی کسبوکارهای فناورانه است. اعداد و ارقام فعلی سرمایه گذاری در زیستبوم فناوری کشور حتی به نسبت اندازه اقتصاد کشور ناچیز بوده و از این میزان سرمایهگذاری نمیتوان انتظار رشد جایگاه جهانی را داشت. برای تقریب به ذهن کافی است به سرمایهگذاری در این حوزه در بخشهای مختلف جهان نگاهی بیندازیم. مثلا میزان سرمایهگذاری در استارتآپهای کشورهای آفریقایی در سال گذشته بیش از ۵میلیارد دلار بوده است. اقتصاد آفریقا حدود ۱۲برابر اقتصاد ایران است و اگر میزان سرمایهگذاری به نسبت اندازه اقتصاد کشور تعدیل شود، باید در سال گذشته بهصورت سرانگشتی بیش از ۱۰هزار میلیارد تومان در این حوزه سرمایهگذاری شده باشد تا بتوانیم ادعا کنیم به اندازه آفریقا در استارتآپها سرمایهگذاری کردهایم؛ اما متاسفانه سرمایهگذاریهای انجامشده حدود یکدهم این عدد بوده است. با همین معیار ساده، اگر کشور آلمان را مبنا قرار دهیم به عدد ۲۵هزار میلیارد تومان، چین ۳۳هزار میلیارد تومان و آمریکا ۷۰هزار میلیارد تومان میرسیم که این اعداد هیچ نسبتی با واقعیتهای کشور ما ندارند.
علاوه بر میزان سرمایهگذاری، نکته بسیار مهم دیگر، نحوه سرمایهگذاری در اقتصاد دانشبنیان است. تجربه کشورهای توسعهیافته نشان میدهد ساختار نهادی سرمایهگذاری در حوزههای فناورانه نقش بسیار مهمی در موفقیت این حوزه دارد و این ساختار که در کشور ما به سرمایهگذاری جسورانه یا مخاطرهپذیر معروف شده است، بسیار متفاوت از سرمایهگذاری در شرکتهای بالغ یا پروژههای زیرساختی است. چه بسا جریان مالی از مسیر نادرست نه تنها به زیستبوم فناوری کشور کمک نکند، حتی مخرب انگیزههای فعالان این حوزه هم باشد. علیالخصوص در سال جاری این نگرانی وجود دارد که نهادهای اقتصادی برای عمل به شعار سال شروع به سرمایهگذاری مستقیم در این حوزه کنند. بدیهی است ورود پولهای بدون ضابطه و خارج از اکوسیستم واقعی اگر مضر نباشد، مفید نخواهد بود. نمونههای فراوانی از سرمایهگذاریهای شعاری در موضوعات مختلف را داشتهایم که بعدها راه را برای کار اصولی سد کرده است.
نکته دیگر مشخص شدن انتهای تونل در مسیر سرمایهگذاری در استارتآپهاست. بهرغم سابقه بیش از ۱۵ ساله برخی از شرکتهای فعال در این حوزه، هنوز تجارب موفق چندانی از عرضه سهام این شرکتها برای عموم وجود ندارد. وقتی شرکتهای مطرح این حوزه وارد بورس شوند و ارزش این شرکتها در تابلوی بورس برای عموم مشخص شود، انتهای مسیر کارآفرینی در حوزههای فناورانه روشن شده و انگیزه فعالان این حوزه، علیالخصوص جوانان مستعد که بین رفتن و ماندن مردد هستند، بیشتر خواهد شد.
در مجموع بدانیم که اقتصاد با بیلبورد دانشبنیان نخواهد شد و اقتصاد دانشبنیان نیازمند تامین مالی اصولی و قابل توجه در این حوزه است و برای اینکه امسال قدمی در این راه برداشته شود، لازم است هدفگذاری مشخص و قابل سنجش اولا در زمینه میزان تامین مالی در این حوزه و ثانیا تعداد عرضه اولیههای شرکتهای فناورانه صورت پذیرد. همچنین لازم است زیستبوم فناوری به رسمیت شناخته شود و سرمایهگذاری از طریق سازوکارهای این زیستبوم به عمل آید و از هرگونه سرمایهگذاری مستقیم و غیر اصولی نهادهای عمومی در این حوزه جلوگیری شود.