نرخ ارز بازار آزاد یک هسته و یک پوسته دارد. هسته نرخ ارز همان نرخ تعادلی است که اندازه و تغییرات آن تابعی از متغیرهای بنیادین اقتصاد (رشد اقتصادی غیرنفتی، نرخ تورم، نرخ رشد پایه‌پولی و نقدینگی، حجم واردات و...) است. به بیان دیگر، نرخ تعادلی ارز با توجه به تعامل و برهم‌کنش نیروهای عرضه و تقاضا حاصل می‌شود و نیروهای عرضه و تقاضا نیز خود نماینده تحولات متغیرهای بنیادین اقتصاد هستند.

پوسته نرخ ارز که تمایل دارم آن را (نیروی گریز از تعادل) بنامم، معادل با شکاف نرخ ارز بازار آزاد از نرخ تعادلی است که ریشه شکل‌گیری آن در تامین ارز قاچاق، خروج سرمایه و سفته‌بازی است.

در شرایط عادی و با ثبات سیاسی و اقتصادی انتظار می‌رود پوسته نرخ ارز بسیار نحیف باشد و نرخ ارز بازار آزاد به سمت نرخ تعادلی میل کند. اما وقتی اقتصاد کشور با شرایط تحریم و نااطمینانی ناشی از آن مواجه و انتظارات منفی نسبت به آینده وجود داشته باشد، سفته‌بازی و خروج سرمایه تشدید می‌شود. همچنین به‌علت کاهش درآمدهای ارزی ناشی از شرایط تحریمی، کالاهای لوکس و غیرضروری از لیست شمول واردات خارج می‌شوند؛ اما چون این نوع کالاها نیز همواره متقاضیانی در داخل کشور دارند، از کانال قاچاق وارد کشور می‌شوند.

بنابراین تشدید سفته‌بازی و خروج سرمایه و همچنین تامین ارز مورد نیاز برای قاچاق سبب می‌شود تا پوسته نرخ ارز ضخیم‌تر شود و نرخ ارز بازار آزاد از هسته خود (نرخ تعادلی) فاصله پیدا کند و نیروی گریز از تعادل فعال‌تر شود. برای مثال، وقتی نرخ دلار بازار آزاد ۲۹هزار تومان است و برآوردهای علمی نشان می‌دهد که نرخ تعادلی در سطح ۲۰هزار تومان قرار دارد، آن‌گاه می‌توان نتیجه گرفت که هسته ارز معادل ۲۰ هزار تومان و پوسته آن معادل ۹هزار تومان است.

با این مقدمه، سوالی که باید به آن پاسخ داد این است که چه کنیم تا نرخ ارز بازار آزاد به‌صورت پایدار (و نه موقتی) پایین‌تر از سطوح فعلی قرار بگیرد؟

افزایش فعالیت‌های سفته‌بازانه ارز، خروج سرمایه و افزایش قاچاق معلول ریسک‌های مختلف به‌ویژه ناشی از ناپایداری روابط خارجی به‌دلیل تحریم‌هاست و مبارزه با این نوع فعالیت‌ها نمی‌تواند به‌عنوان راهکار بلندمدت تلقی شود، بلکه باید تلاش کرد با احیای تعاملات خارجی و انتظارات مثبت نسبت به آینده، علت وجودی نیروی گریز از تعادل را از کار انداخت. اگر علت از بین برود، معلول خود به خود از بین خواهد رفت.

سوال بعدی این است که اگر نرخ ارز بازار آزاد به هسته خود (نرخ تعادلی) میل کند، همه مشکلات حل می‌شود و دیگر نیاز به اقدامی نیست؟

باید توجه داشت که هسته ارز نماینده‌ خوبی از ساختارهای اقتصادی حاکم بر کشور است. تا زمانی که بخشی از کسری بودجه پولی شود، نرخ تورم بالا باشد، سرمایه‌گذاری در فعالیت‌های مولد و رشد اقتصادی پایین باشد و...، نمی‌توان از هسته سخت ارز عبور کرد و انتظار داشت که نرخ تعادلی در سطوح پایین‌تری قرار بگیرد. البته خطرناک‌ترین تصمیم این است که اگر تحریم‌ها لغو شود و درآمدهای نفتی افزایش یابد، مازاد درآمدهای ارزی نسبت به سقف بودجه سال‌ آینده به بازار ارز تزریق شود و همانند آنچه در سال‌های دهه ۸۰ شمسی اتفاق افتاد، پرده‌ای بر ناکارآمدی‌های اقتصادی و چالش‌های کلیدی اقتصاد نظیر تورم بالا و رشد اقتصادی پایین، انداخته و نرخ ارز با نیروی نفت پایین آورده شود.

واقعیت این است که اگر می‌خواهیم ارزش پول ملی به‌صورت پایدار و منبعث از پتانسیل‌های واقعی اقتصاد کشور افزایش یابد، باید شجاعانه با مسائل کلیدی اقتصادی مواجه شویم و راهکارهای علمی و منطقی برای حل آنها ارائه دهیم تا تحولات متغیرهای بنیادین اقتصاد کلان به‌گونه‌ای رقم بخورد که نرخ ارز تعادلی به‌صورت پایدار به سطوح پایین‌تر منتقل شود.