خوابی کوتاه برای نقدینگی
شکاف بین رشد نقدینگی و نرخ تورم یکی از معماهای جالب برای مقامات پولی است که از سوی بانکمرکزی نیز مورد توجه قرار گرفته است. به زبان ساده پرسش آنجا است که چگونه وقتی رشد نقدینگی بالای ۳۰درصد است، اقتصاد ایران تورمی حدود ۱۳-۱۲درصد را تجربه میکند؟
پویا جبلعاملی
شکاف بین رشد نقدینگی و نرخ تورم یکی از معماهای جالب برای مقامات پولی است که از سوی بانکمرکزی نیز مورد توجه قرار گرفته است. به زبان ساده پرسش آنجا است که چگونه وقتی رشد نقدینگی بالای ۳۰درصد است، اقتصاد ایران تورمی حدود ۱۳-۱۲درصد را تجربه میکند؟ چندین پاسخ برای این پرسش میتوان متصور بود که همه آنها از سوی مقامات بانکمرکزی مورد بررسی قرار گرفته است. از جمله این پاسخها، انحراف در تخمین تورم با شاخص CPI، رشد اقتصادی، رشد بورس ایران در دورهای که شکاف قابل مشهودی مابین نقدینگی و تورم وجود دارد، خروج سرمایه، افزایش واردات و غیره است.
اما آنچه در آیندهای نزدیک اقتصاد ایران را تهدید میکند، پرشدن این شکاف است. به دلایلی که عنوان خواهیم کرد، چنین شکافی بین رشد نقدینگی و تورم به هیچ رو نمیتواند در بلندمدت ادامه پیدا کند و تنها یک سطح معقول از شکاف که آن نیز بستگی به چندعاملی که نام خواهیم برد، دارد، میتواند در اقتصاد ایران وجود داشته باشد.
بیتردید در بلندمدت همواره رشد نقدینگی به علاوه رشد سرعت گردش پول برابر با تورم و رشد اقتصادی است و این برآمده از همان معادله فیشر است که هنوز در بلندمدت، اجماعی فراگیر در پذیرش آن وجود دارد. تغییرات در سرعت گردش پول در بلندمدت بیش از همه نیازمند تغییرات رجحان افراد است و به همین خاطر است که عموما در کتب درسی این رشد در بلندمدت صفر در نظر گرفته میشود و عملا رشد نقدینگی معادل با رشد اقتصادی و تورم میشود.
حتی اگر نخواهیم این مورد را در نظر بگیریم، نمیتوانیم مدعی باشیم که سرعت گردش پول، حتی در خوشبینانهترین حالت به میزان ۵درصد نزول یابد تا بتواند میزانی از گسست تورم و رشد نقدینگی را بپوشاند و کاهش فعلی آن نیز به واسطه کاهش تورم انتظاری است و درست در آستانه به هم پیوستن تورم و رشد نقدینگی خودبهخود تورم انتظاری بالا رفته و تقاضای نگهداری پول به شدت پایین آمده و در نتیجه سرعت گردش پول افزایش مییابد که خود آثار تورمی خود را به بار میآورد.
از سوی دیگر رشد اقتصادی نیز در برابر شکاف پیشرو نمیتواند توجیهی به نظر آید، هرچند میتواند آن را به میزانی پوشش دهد.
بنابراین آنچنان که به نظر میرسد، تمامی بار رشد نقدینگی بیش از همه بر دوش تورم خواهد بود و اگر این بار در کوتاهمدت نمود نیابد، بالاخره اثر به خواب رفته نقدینگی بیدار خواهد شد و تورم افسارگسیختهای را به بار خواهد آورد. اما چه زمانی این نقدینگی بیدار خواهد شد؟
دقیقا در اولین شوک نفتی (کاهش قیمتها). زمانی که ساختار ناکارآمد دولت به قیمتهای بالای نفتی عادت کرده است، با اولین شوک، نه تنها کسری بودجه موجب رشد نقدینگی بالا در همان سال خواهد شد، بلکه نقدینگی به خواب رفته را نیز بیدار خواهد کرد.
حال کمی با دقت به این روز سخت نگاه کنیم. کاهش قیمت نفت، موجب کسری بودجه و رشد نقدینگی که حالا دیگر با رشدهای پیشین تفاوت اساسی دارد و این رشد کاملا بهواسطه استقراض از بانک مرکزی حاصل شده میشود و از سوی دیگر تمامی راههایی که پیش از این در زمان رونق، دولت میتوانست استفاده کند تا تورم افزایش نیابد، از بین میرود. به دیگر سخن قدرت بانک برای تثبیت نرخ ارز کاهش مییابد و بنابراین از یک سو قدرت خرید واردات کاهش مییابد و از سوی دیگر قیمت کالاهای خارجی بالا میرود و بنابراین تورم حاصل میشود.
با ایجاد رکود دیگر بیتردید بورس آنچنانی برای دریافت نقدینگی وجود نخواهد داشت و از سوی دیگر تورم حاصل شده در این وضعیت آنچنان انتظارات تورمی را دامن میزند که دیگر تقاضای نگهداری پول به صفر خواهد رسید و همچنان که بیان شد، سرعت گردش پول افزایش یافته و خود موجب ایجاد تورم میشود. بنابراین در آن زمان دیگر نمیتوان شکافی بین تورم و نقدینگی را متصور بود و حتی میتوان به طور افراطی مدعی بود که شکاف معکوس میشود و تورم بر نقدینگی سبقت میگیرد و این پدیدهای نیست که هرگز اتفاق نیافتد.
اما باید توجه داشت که همواره بین تورم و نقدینگی شکافی قابلتوجیه وجود دارد که با رشد اقتصادی و افزایش حجم واردات میتواند قابلتوجیه باشد. این شکاف دیگر نمادی از نقدینگی به خواب رفته نیست، چرا که بهواسطه رشد نقدینگی، کالا و خدمات در جامعه تولید شده و بنابراین رشد نقدینگی به میزانی بر تورم افزوده است و بقیه آن بر روی این عوامل پخش شده است.
از سوی دیگر مقامات بانک مرکزی در یکی از بندهای توجیهی به درستی بر وزن کالایی در شاخص CPI و رشد کمتر قیمتی آنان نسبت به دیگر اقلام چون خدمات و مسکن اشاره میکنند، اما نکته آنجا است که در بلندمدت نیز بهواسطه آربیتراژ بین بازارها رشد قیمتی این کالاها بر اقلام دیگر خواهد چربید و در آن زمان نرخ تورم بهواسطه تصحیح شاخص CPI نرخ تورم بیشتری را نشان خواهد داد. هر چند ممکن است این تصحیح دقیقا همزمان با عوامل دیگر نباشد.
تمامی این گزارهها در اولین شوک نفتی به طور حتم اتفاق خواهد افتاد، هر چند این امکان وجود دارد که با سیاستهای انبساطی بیش از اندازه دولت و انتظار از سیستم بانکی برای یاری آن و به علت عدماستقلال بانک مرکزی، نقدینگی به خواب خفته زودتر از این بیدار شود.
آیا برای چنین روزی آمادگی داریم؟
ارسال نظر