پشت پرده قدرت هسته‌ای شکننده آمریکا؛ متحدان بی‌دفاع ماندند

به گزارش اقتصادنیوز، بیش از سه دهه پس از پایان جنگ سرد، ایالات متحده و متحدانش با هیچ تهدید هسته‌ای جدی مواجه نبودند. اما امروز شرایط فرق کرده است. ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، شمشیرهای اتمی خود را به گونه‌ای به صدا در می‌آورد که نیکیتا خروشچف، رهبر شوروی برای همه یادآوری می‌شود. شی جین پینگ، رئیس جمهوری چین میز به دنبال مجهز کردن زرادخانه هسته‌ای چین است؛ پروژه‌ای که اندازه و گستره آن را فرمانده بازنشسته مرکز استراتژیک ایالات متحده "نفس گیر" توصیف کرده است.

رهبران روسیه و چین همچنین معاهده "دوستی بدون محدودیت" را امضا کردند. در این میان کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی سلاح و نیرو برای حمایت از جنگ روسیه در اوکراین فراهم می‌کند و از همین رو پیونگ یانگ به دنبال بهبود توانایی خود برای ضربه زدن به همسایگانش و ایالات متحده با تکیه بر سلاح هسته‌ای است، این همان رویکردی است که کره شمالی با آزمایش موشک بالستیک قاره پیما (ICBM) به رخ کشیده است. در همین راستا نشریه فارن افرز یادداشتی را منتشر کرده و اقتصادنیوز آن را در دوبخش ترجمه کرده است. بخش نخست با عنوان «فرمول ترامپ برای افزایش بازدارندگی هسته‌ای/ واشنگتن برای عبور از اژدرهای روسیه و چین و کره شمالی چه نقشه‌ای دارد؟»منتشر شد و در ادامه بخش دوم و نهایی آمده است.

چرا واشنگتن از رقبا عقب ماند؟

ایجاد سه‌گانه هسته‌ای ایالات متحده نتیجه محاسبات استراتژیک نبود. ترکیبی از موشک‌های زمینی، موشک‌های زیردریایی و بمب افکن‌های استراتژیک ماحصل رقابت دهه ۱۹۵۰ بود. اولین سه‌گانه واقعی توسط دولت کندی ارائه شد. دو دهه بعد، دولت ریگان این نیروها را مدرن کرد: موتورها و سیستم‌های هدایت جدید را بر Minuteman ICBM تعریف، کلاس جدیدی از زیردریایی‌های استراتژیک مجهز به موشک‌های جدید طراحی و موشک‌های کروز دوربرد و رادارگریز را در اختیار نیروی بمب‌افکن قدیمی قرار داد. چنین استراتژی اثربخشی مداوم این تجهیزات را تضمین کرد.

با این حال، در آغاز قرن بیست و یکم، سه‌گانه دوران ریگان کهنه شده بود و باید جایگزین می‌شد. اما استراتژی‌های آمریکایی با ترکیبی از ارزیابی‌های ژئوپلیتیکی از این وظیفه منحرف شدند - برای مثال پوتین که تنها چند سال قبل به قدرت رسیده بود، تهدیدی برای ایالات متحده یا متحدان غربی آن نبود و تهدید کلی هسته‌ای کاهش یافته بود – از همین رو جنگ در افغانستان و عراق اولویت پیدا کرد. در سال ۲۰۱۰، دولت اوباما، به عنوان بخشی از تلاش‌های خود برای تصویب معاهده استارت جدید خیز برداشت؛ توافق دوجانبه کاهش تسلیحات با مسکو.

او برنامه‌ای را برای جایگزینی سه گانه‌ها آغاز کرد. اما طرح اوباما بلافاصله با چالش‌هایی مواجه شد، از جمله سقف بودجه، پایگاه صنعتی ناکافی، بازنشستگی نیروی کار و نیاز به قطعات و موادی که دیگر وجود نداشت. متأسفانه، تمام عناصر این برنامه عقب مانده و بیش از بودجه بود. سه گانه ایالات متحده هنوز ایمن، مطمئن و قابل اعتماد هستند، اما بسیار فراتر از طول عمر مورد نظر خود عمل کرده‌اند.

چالش دیگر این است که چگونه می‌توان پایه‌های سه‌گانه را به طور همزمان جایگزین کرد، در همین راستان موشک های ICBM Minuteman III برای اولین بار در اواسط دهه ۱۹۷۰ مستقر شدند و در دهه ۱۹۹۰ ارتقا یافتند. در حال حاضر، اجزای سازنده آن‌ها منسوخ شده‌اند و نمی‌توان طول عمر آن‌ها را بیش از اواسط دهه ۲۰۳۰ افزایش داد. زیردریایی‌های کلاس اوهایو برای حدود ۳۰ سال طراحی شده بودند. ۱۱ قایق از ۱۴ قایق که در حال حاضر در کار هستند، بیشتر از آن زمان تعریف شده خدمت کرده‌اند و چندین قایق برای بیش از ۳۵ سال است که کار می‌کنند.

موشک کروز پرتاب شده از هوا که در سال ۱۹۸۰ برای افزایش کاربرد B-۵۲ متعلق به دوران آیزنهاور مستقر شد، برای ده سال طراحی شد اما هنوز از آن استفاده می‌شود. بسیاری از سلاح‌های جایگزین با چالش‌های توسعه مواجه شده‌اند. نیروی دریایی اخیراً گفته که ساخت اولین زیردریایی موشکی کلاس کلمبیا - که برای جایگزینی قایق های کلاس اوهایو طراحی شده - ممکن است یک تا دو سال به دلیل ناتوانی صنایع دفاعی در تولید قطعات کلیدی به تعویق بیفتد. اگرچه بسیاری از تحلیلگران دفاعی تصور می‌کنند که ایالات متحده به حداقل ۲۰۰ بمب افکن جدید B-۲۱ برای انجام ماموریت‌های متعارف و هسته‌ای نیاز دارد، اما این برنامه به طور غیرقابل توضیحی به تنها ۱۰۰ هواپیما محدود شده است. موشک کروز جدید که برای B-۲۱ و B-۵۲ در نظر گرفته شده - موشکی که به عنوان سلاح دوربرد مستقر شده یا LRSO شناخته می‌شود - بودجه کوتاه مدتش کاهش یافته است. این امر ارتش را وادار کرده که بیشتر به موشک کروز منسوخ شده‌ای تکیه کند که برای فرار از دفاع هوایی شوروی متعلق به دهه ۱۹۸۰ طراحی شده بود، نه سیستم‌های پیشرفته‌تری که روسیه امروز از آن استفاده می‌کند.

متحدان بی‌دفاع!

نقطه ضعف اضافی، نیروی بازدارندگی هسته‌ای منطقه‌ای‌ایالات متحده است. در طول جنگ سرد،‌ایالات متحده چندین هزار سیستم هسته‌ای رامستقر کرد، اما بیش از ۹۰ درصد از‌این سیستم‌ها طی یک سری توافق‌های دوجانبه با اتحاد جماهیر شوروی و روسیه در سال‌های ۱۹۹۱ و ۱۹۹۲ به واسطه تعهدات تعریف شده و بازسازی نیروهای هسته‌ای کوتاه و میان برد زمینی، دریایی و هواییکنار گذاشته شدند.‌ایالات متحده تعداد کمی بمب هوایی در اروپا دارد و هیچ سلاح هسته‌ای اختصاصی منطقه‌ای در اقیانوس آرام ندارد. اگرچه واشنگتن به تکرار اعدادی که در طول جنگ سرد بدان متوسل شد، ندارد، اما به گزینه‌های انعطاف پذیرتری محتاج است. کنگره به دولت بایدن دستور داد تا موشک کروز با سلاح هسته‌ای مستقر در زیر دریا (SLCM-N) بسازد تا بازدارندگی بیشتری برای شرکای آمریکایی در اقیانوس آرام و متحدانش در ناتو‌ایجاد کند، اما‌این قابلیت تا یک دهه دیگر در دسترس نخواهد بود.اگرچه نیروهای هسته‌ای ستون فقرات بازدارندگی‌ایالات متحده را فراهم می کنند، نیروهای متعارف اولین خط دفاعی‌ایالات متحده هستند. اگر نیروهای متعارف به اندازه کافی قوی باشند، می توانند از مراحل اولیه تجاوز روسیه ویا چین جلوگیری کنند و از مسائل جنگ و حملات هسته‌ای اجتناب شود. اما در‌اینجا نیز شاهد شکست‌های مکرری هستیم.

به عنوان مثال، نیروی هوایی تانکرهای هوایی کافی برای پشتیبانی از نیروهای متعارف یا هسته‌ای در چند سالن نمایش ندارد. تانکرهای جدید برای سوخت رسانی به نیروهای ‌ایالات متحده در اروپا و اقیانوس هند و اقیانوس آرام - یک منطقه جغرافیایی بسیار بزرگ - مورد نیاز هستند. اما برای چهار سال طولانی، نیروی هوایی‌این موضوع را به تعویق انداخته است. از آنجایی که وضعیت بین‌المللی در طی ‌این چهار سال پرتنش تر شده، نیروی هوایی نسبت به سال ۲۰۲۱ با کمبود نفتکش بیشتری روبرو است - شاید ۱۰۰ یا بیشتر. همزمان نیروی دریایی درخواست بودجه سال ۲۰۲۵ برای ساخت زیردریایی کلاس ویرجینیا - جدیدترین و تواناترین کلاس زیردریایی‌های تهاجمی سریع با موتور هسته‌ای – را به دلیل تضاد اولویت‌ها با کشتی‌های سطحی و تأخیر در صنعت دفاعی رد کرده است. نیروی زیردریایی تهاجمی اتمی‌ایالات متحده بسیار کم قدرت تر از آن چیزی است که برای‌ایجاد بازدارندگی همزمان در اقیانوس اطلس شمالی و اقیانوس آرام ضروری است. به طور مشابه، سوء مدیریت نیروی دریایی در تعمیرات اساسی کشتی‌ها و زیردریایی‌ها منجر به تأخیرهای طولانی مدت در دارایی‌های بسیار مورد نیاز شده است. در همین راستا، نیروی دریایی بیش از یک دهه است که از توانایی رو به رشد روسیه و چین برای جلوگیری از ورود دیگران به آب‌ها و فضای هوایی اطراف خود شکایت دارد.

فارغ از سیستم‌های تحویل مؤثر، ایالات متحده باید کلاهک‌های هسته‌ای یا بمب‌هایی را که این سیستم‌ها حمل خواهند کرد، به روز رسانی کند. در دوره امیدبخش پس از پایان جنگ سرد، چین، روسیه و ایالات متحده به همراه سایر کشورهای دارای سلاح هسته‌ای، معاهده منع جامع آزمایش‌های هسته‌ای را امضا کردند، توافقی چندجانبه برای توقف آزمایش‌های هسته‌ای انفجاری. اگرچه این معاهده هرگز لازم الاجرا نشده اسئ، اما ایالات متحده به طور یکجانبه به آن پایبند بوده است. در نتیجه، این کشور مجبور است در نظارت و توسعه ذخایر هسته‌ای خود به ابزاری غیر از آزمایش تکیه کند.

وقتی واشنگتن این معاهده را امضا کرد، وزارت انرژی موظف شد تا برنامه‌ای را برای تکرار علمی داده‌هایی که قبلاً از آزمایش‌های هسته‌ای جمع آوری شده بود، تعریف کند. این برنامه فوق‌العاده موفقیت‌آمیز بود و وزارت دفاع و اداره امنیت هسته‌ای ملی توانسته‌اند از طریق برنامه‌های جدید، تمام کلاهک‌های باقی‌مانده در انبار هسته‌ای ایالات متحده را حفظ کنند. اما اکنون که بیشتر کلاهک‌ها قدیمی شده‌اند این نهاد باید به جای آزمایش، طراحی و توسعه سلاح‌های هسته‌ای جدید را با استفاده از همین قابلیت‌های علمی و محاسباتی آغاز کند.

تحقق چنین گزاره‌ای آسان نخواهد بود. این نهاد (وزارت انرژی)بایستی مهارت‌های طراحی و ساخت را دوباره بیاموزد و فروشندگان موجود را مجدداً بازتعریف کند یا فروشندگان جدید بیابد. اما چالش بزرگتر، مجتمع تولید وزارت انرژی است. برخلاف امکانات علمی و محاسباتی این نهاد، مجموعه تولیدی تا حد زیادی پس از جنگ سرد نادیده گرفته شد. اکنون وزارت انرژی در تلاش است تا تأسیسات منسوخ را - که تعدادی از آنها به پروژه منهتن یا روزهای اولیه جنگ سرد باز می‌گردد - تا زمانی که بتوانند جایگزین شوند، فعال نگه دارد. این برنامه ساخت و ساز عظیم نیز عقب مانده و بیش از بودجه است. دلایل دیگری نیز برای ناکارآمدی وجود دارد؛ دلایلی چون جمله کمبود کارگران ماهر، مشکلات طراحی، و کاهش پایه صنعتی، اما به طور کلی این کار در ۲۵ سال گذشته انجام نشده است.

همانطور که وزارت انرژی به دلیل افزایش طول عمر کلاهک‌های موجود به ساخت کلاهک‌های جدید تغییر مسیر می‌دهد، مجموعه تولید باید نحوه تولید اجزا یا مواد کلیدی یا یافتن جایگزین‌ها و انطباق با تکنیک‌های ساخت مدرن را دوباره بیاموزد. با این همه دور جدیدی از محدودیت‌های بودجه، توانایی این مجموعه را برای نوسازی محدودتر می‌کند.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.