سرنوشت دریاچه ارومیه در انتظار منابع آبی/ خسارت سدسازی چقدر بود؟

 «دریاچه ارومیه را نجات خواهم داد» این، قولی است که مسعود پزشکیان؛ نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، روز ۶ تیر ماه، در جمع مردم تبریز و خطاب به مردم ایران گفت. دریاچه ارومیه که با نام‌های دیگری از جمله «دریاچه رضاییه» و «دریاچه چیچست» و «دریاچه کبودان» هم شناخته می‌شود، بسترش در دو استان آذربایجان غربی و آذربایجان شرقی گسترده است، اما امروز از نگین فیروزه‌ای ایران، جز وسعتی محدود باقی نمانده و بقیه دریاچه خشک شده است .

روند خشک شدن و کاهش سطح آب بزرگ‌ترین دریاچه داخلی ایران از دهه ۱۳۸۰ آغاز شد . مهر ۱۳۹۲ و در اولین هفته‌های فعالیت دولت یازدهم، کارگروه نجات دریاچه ارومیه با هدف بررسی راهکارهای عملیاتی نجات دریاچه و با مسوولیت وزیر نیرو و با حضور وزرای جهاد کشاورزی و کشور، معاون برنامه‌ریزی ریاست‌جمهوری و رییس سازمان حفاظت محیط‌زیست شکل گرفت و اوایل بهمن همان سال، ستاد احیای دریاچه ارومیه به ریاست معاون اول رییس‌جمهور تشکیل شد .

هفته اول اردیبهشت ۱۳۹۴ مسوولان وزارت نیرو از وجود ۸۸ هزار حلقه چاه در حوضه آبریز دریاچه ارومیه خبر دادند و گفتند ۵۰ درصد این چاه‌ها غیرمجاز است.طبق برنامه‌ریزی‌ها، مقرر بود که به موازات کاهش برداشت از منابع زیرزمینی، با یک زمانبندی منظم از میزان مصرف آب بخش کشاورزی کاسته شده و تحت نظارت قرار بگیرد تا به دنبال این صرفه‌جویی‌ها، علاوه بر تعیین تکلیف چاه‌های غیرمجاز، میزان روان آب‌های ورودی به دریاچه افزایش یابد . اما از سوی دیگر گفته می‌شد که علاوه بر مصارف غیرمجاز، روند سدسازی‌ها در خشک شدن دریاچه بی‌اثر نبوده چنانکه سال ۱۳۹۶ خبرگزاری تسنیم فهرستی از ۷۴ سد احداث شده، در دست احداث و در دست مطالعه در حوضه آبریز دریاچه ارومیه منتشر کرد . طبق این گزارش ۲۳ سد در مسیر دریاچه ارومیه احداث شده بود که از این تعداد، ۱۴ سد در استان آذربایجان شرقی و ۹ سد در استان آذربایجان غربی بودند، ۱۰ سد هم در حوضه اصلی آبریز ارومیه در دست احداث بود که از این تعداد ۶ سد در استان آذربایجان غربی، یک سد در استان کردستان و ۳ سد در استان آذربایجان شرقی بودند، ۴۱ سد هم در حوضه اصلی آبریز دریاچه ارومیه در دست مطالعه بود که از این تعداد ۲۱ سد در استان آذربایجان شرقی، ۱۸ سد در استان آذربایجان غربی و ۲ سد در استان کردستان بود .

در مجموع و طی دو دهه، کاهش بارندگی، سد‌سازی بی‌رویه، احداث آزادراه روی دریاچه و برداشت مستمر از منابع آب حوضه آبریز دریاچه دست به دست هم داد تا در نهایت تابستان ۱۴۰۱ مدیرکل بحران استان آذربایجان غربی اعلام کرد که به دنبال کاهش ۴۰ سانتی‌متری از ارتفاع دریاچه در فاصله سال ۱۳۸۰ تا ۱۴۰۱، حالا ۹۵ درصد دریاچه خشک شده آن هم در حالی که سال ۱۳۷۴ که دریاچه، پرآب‌ترین دوره حیات خود را داشت، حجم آب دریاچه ارومیه ۳۲ میلیارد مترمکعب بود .

روزهای پایانی خرداد امسال و در حالی که به دنبال رشد قابل توجه بارش‌ها از ابتدای سال، حجم آب دریاچه ارومیه نسبت به مدت مشابه پیش از آن افزایش چشمگیری داشت، مدیرعامل شرکت آب منطقه‌ای آذربایجان‌ غربی اعلام کرد که از زمان شروع به کار دولت سیزدهم و به منظور احیای دریاچه ارومیه، حجم آبی معادل ۲۰۹۲ میلیون مترمکعب از سدهای مخزنی دریاچه ارومیه به سوی این دریاچه رهاسازی شده به گونه‌ای که «در خرداد سال جاری تراز دریاچه ارومیه ۱۲۷۰.۶۷ متر است و این دریاچه ۲ میلیارد و ۸۰۰ میلیون مترمکعب آب دارد و مساحت آن به ۲۱۷۱ کیلومتر رسیده است.»

چرا دریاچه ارومیه خشک شد؟

محمدمسعود تجریشی؛ استاد تمام دانشگاه صنعتی شریف است و در دولت‌های یازدهم و دوازدهم و در فاصله سال‌های ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۱ مدیریت دفتر برنامه‌ریزی و تلفیق ستاد احیای دریاچه ارومیه را بر عهده داشته و در گفت‌وگو با «اعتماد» درباره نحوه تامین آب مورد نیاز دریاچه ارومیه می‌گوید: «دریاچه ارومیه، یک پهنه آبی وسیع است که نسبت سطح به عمق قابل توجهی دارد؛ یعنی عمقش اندک است، ولی مساحت خیلی بزرگی دارد. این ویژگی دریاچه باعث می‌شود که تبخیر از سطح آن مقدار قابل توجهی باشد. آب مورد نیاز دریاچه ارومیه یا همان حقابه، مقدار آبی است که باید به دریاچه ارومیه برسد تا هم کاهش ناشی از تبخیر را جبران کند و هم با یک روند معقول، در یک دوره زمانی معقول، دریاچه را به تراز اکولوژیکش برساند. طبق نتایج پژوهش‌های متعدد دولت و تحقیقات مستقل، نیاز آبی دریاچه ۳۴۲۶ میلیون مترمکعب است. یعنی باید حداقل این مقدار آب به دریاچه برسد تا دریاچه در مسیر احیا باشد و عدد کمتر از ۳۴۲۶ میلیون مترمکعب به این معناست که دریاچه به حقابه خود نرسیده است. برای تامین این مقدار آب مورد نیاز دریاچه ارومیه، منابع مختلفی وجود دارد . اولین منبع، رودخانه‌های حوضه آبریز هستند که به‌طور طبیعی در انتهای مسیر خود وارد دریاچه می‌شوند و اگر جلوی آنها را نگیریم، در نهایت دریاچه را سیراب می‌کنند. ورودی طبیعی رودخانه‌ها، با توجه به سدهای ساخته شده روی رودخانه‌های حوضه (۳ سد ملّی در آذربایجان شرقی و ۷ سد ملّی در آذربایجان غربی) در بهترین حالت، نهایتا حدود ۴۰ درصد از آب مورد نیاز دریاچه ارومیه را تامین می‌کنند، پس باید برای تامین ۶۰ درصد مابقی نیاز دریاچه فکری کنیم. در ستاد احیای دریاچه ارومیه، ۴ منبع دیگر شامل رهاسازی، کاهش مصارف بخش کشاورزی، انتقال پساب تصفیه‌ شده تصفیه‌خانه‌های حوضه آبریز به دریاچه ارومیه و انتقال آب از حوضه‌های آبریز مجاور به دریاچه ارومیه در نظر گرفتیم . قبل از فعالیت ستاد احیای دریاچه ارومیه، چیزی به نام رهاسازی نداشتیم. تا آن زمان، اگر آب ورودی به مخزن سدها بیش از نیاز شرب و صنعت و کشاورزی بود، تخصیص آب، مخصوصا برای کشاورزی بیشتر می‌شد. در واقع این آب، همان سهم دریاچه بود که از دریاچه دریغ می‌شد ولی در ستاد توانستیم این را مصوب کنیم که اگر ورودی سدها نسبت به پیش‌بینی‌ها افزایش پیدا کرد، وزارت نیرو به عنوان متولی آب کشور، مصارف را زیاد نکند و متناسب با زمان و راندمان، این آب مازاد را به دریاچه برساند. پیش از این مصوبه، اگر بارش کمتر از نرمال اتفاق می‌افتاد و ورودی مخازن کم می‌شد، اول از همه سهم محیط‌زیست صفر می‌شد. با این مصوبه مقرر شد این کاهش به نسبت مساوی برای مقادیر رهاسازی و مصارف کشاورزی اعمال شود. یعنی در صورت کم بارشی، علاوه بر محیط‌زیست، همه در تحمل شرایط کم‌آبی سهیم شوند.»

تجریشی می‌افزاید: «راهکار دیگر برای تامین آب دریاچه ارومیه، کاهش ۴۰ درصدی مصارف آب بخش کشاورزی و افزایش بهره‌وری از ۶۰ درصد آب باقی مانده است . ما در حوضه کشاورزی، اضافه آبیاری داریم. یعنی کشاورزان بیش از نیاز آبی گیاهان به آنها آب می‌دهند به گونه‌ای که در برخی مناطق حوضه آبریز حتی تا ۳ برابر اضافه آبیاری را هم رصد کرده‌ایم در حالی که این اضافه آبیاری به افزایش محصول کمک قابل توجهی نمی‌کند . تجربه‌های بین‌المللی و مطالعات داخلی که توسط دانشگاه‌های تبریز و ارومیه و سایر نهادهای معتبر انجام شد، ما را به این نتیجه رساند که می‌توانیم بدون کاهش محصول، ۴۰ درصد در مصرف آب کشاورزی صرفه‌جویی کنیم و آب صرفه‌جویی شده را به دریاچه ارومیه برسانیم. به دنبال اجرای این راهکار، نه تنها کاهش محصول نداشتیم، بلکه رشد حدود ۱۵ درصدی در محصول و بهبود وضعیت اقتصادی کشاورزان را هم شاهد بودیم. در ابتدا، سراغ مدیریت آب کشاورزی در سدهای حوضه آبریز رفتیم. نیاز کشاورزی حوضه آبریز دریاچه ارومیه در ابتدای فعالیت ستاد احیای دریاچه ارومیه ۹۴۲.۵ میلیون مترمکعب بود که با یک برنامه‌ریزی میان‌مدت ۶ ساله توانستیم کاهش ۴۰ درصدی را به‌طور کامل محقق کنیم و با صرفه‌جویی ۳۷۵.۵ میلیون مترمکعبی، مصرف آب کشاورزی سدهای حوضه را به ۵۶۷ میلیون مترمکعب برسانیم. این کاهش ۴۰ درصدی، حداقل کاهش بود و باز توانستیم بدون آسیب به کشاورزی تا ۵ درصد دیگر و در مجموع با کاهش ۴۵ درصدی، به مصرف ۵۰۶ میلیون مترمکعبی برسیم.»

تجریشی تاکید می‌کند که علاوه بر مدیریت آبیاری، تمرکز بر اصلاح الگوی کشت هم ضروری است تا نتایج شگفت‌انگیزتری به دست‌ آید و می‌گوید: «پساب تصفیه ‌شده تصفیه‌خانه‌های حوضه آبریز از دیگر منابعی بودند که سرجمع حدود ۳۰۱ میلیون مترمکعب آب برای دریاچه به ارمغان می‌آوردند، اما در عمل و به دلیل کمبود اعتبار، تصفیه‌خانه‌های تبریز، ارومیه و شهرک گلمان در اولویت قرار گرفت که سرجمع آب مورد انتظار از این منابع ۱۷۷ میلیون مترمکعب بود، چون تصفیه‌خانه شهرک گلمان سال ۱۳۹۸ افتتاح و پسابش به سمت دریاچه هدایت شده بود ولی متاسفانه افتتاح دو تصفیه‌خانه تبریز و ارومیه تا سال ۱۴۰۲ به تاخیر افتاد چنانکه تصفیه‌خانه فاضلاب ارومیه، تیر ماه پارسال افتتاح شد و قرار بود تصفیه‌خانه فاضلاب تبریز، دی و بهمن پارسال افتتاح شود که البته بعدتر خبری از افتتاح نشنیدم!»

تجریشی در توضیح میزان رهاسازی به حوضه آبریز دریاچه ارومیه در دهه ۱۳۹۰ و در دوره فعالیت ستاد احیای دریاچه ارومیه می‌گوید: «تا قبل از سال ۱۳۹۳-۱۳۹۲، به‌طور میانگین سالانه حدود ۸۲ میلیون مترمکعب رهاسازی داشتیم. بعد از استقرار ستاد احیای دریاچه ارومیه و در فاصله سال‌های آبی ۱۳۹۴-۱۳۹۳ تا ۱۴۰۰-۱۳۹۹، میانگین رهاسازی را ده برابر کردیم و به عدد ۸۳۷ میلیون مترمکعب رساندیم. البته رهاسازی، چالش مهم دیگری هم بر سر راه دارد و آن، نهرهای حوضه آبریز هستند. کشاورزان از این نهرها که به صورت سنتی در تمام طول رودخانه‌ها دیده می‌شوند، آب برداشت می‌کنند. اگر ما آب را رها کنیم ولی این نهرها را مدیریت نکنیم، طبیعی است که کشاورزان بخش قابل توجهی از آب را منحرف کرده و به سمت مزارع و باغات خود ببرند و عملا سهم دریاچه ارومیه، باز از دست برود. به همین سبب و با توجه به ضرورت کنترل جدی و مستمر بر نهرها، در آن دوره تلاش شد بازه زمانی رهاسازی طوری تنظیم شود که نیاز کشاورزی‌ای در حوضه وجود نداشته باشد. در نتیجه این تصمیم، از ابتدای دی ماه (پایان فصل زراعی پاییز) تا آخر فروردین ماه (آغاز فصل زراعی تابستان) به عنوان دوره طلایی رهاسازی و دوره بهترین راندمان رهاسازی در نظر گرفته شد به این معنا که هر رهاسازی زودتر یا دیرتر از این زمان، به دلیل اینکه مزارع و باغات در فرآیند آبیاری هستند، باعث می‌شود متاسفانه آب قابل توجهی به سمت آنها منحرف شده و عملا رهاسازی بی‌فایده شود.»

تجریشی در تشریح خسارات سدسازی بی‌رویه در حوضه آبریز دریاچه ارومیه می‌گوید: «تاکید ما بر اینکه هیچ سد جدیدی نباید در حوضه آبریز ساخته شود، به این دلیل است که اجازه ندهیم میزان ورودی طبیعی رودخانه‌ها به دریاچه، از ۴۰ درصد هم کمتر شود. اگر قرار باشد سدهای نیمه‌کاره را تمام کنیم یا سدهای جدیدی را مطالعه و اجرا کنیم، دوباره در همان مسیر اشتباه دهه‌های قبل خواهیم افتاد. یعنی با دست خودمان آب را از دست خواهیم داد و بعدها برای بازپس‌گیری هر قطره از آن باید بجنگیم. متاسفانه فکر می‌کنیم که با شروع به کار نمایندگان منتخب در مجلس دوازدهم، دوباره بازار شروع به کار سدهای نیمه تمام داغ خواهد شد . ما به‌طور مشخص ۴ سد در دست اجرای متوقف ‌شده (سدهای لیلان‌چای، باراندوز، نازلو و سیمینه‌رود) و ۱۹ سد در حال مطالعه اما متوقف شده داریم و خوشبختانه تا امروز به واسطه آگاهی افکار عمومی نسبت به موضوع سدسازی بی‌رویه، مصوبه ستاد احیای دریاچه ارومیه مبنی بر ممنوعیت مطالعه و ساخت هر گونه سد و شبکه آبیاری و آبرسانی جدید، همچنان به قوت خود باقی است ولی باید هوشیار باشیم که با بهانه‌‎هایی مثل تامین آب شرب، تامین معیشت کشاورزان و ... دوباره روند اجرای این سدها آغاز نشود که در این حالت، ده‌ها سال به عقب برخواهیم گشت. با وجود آنکه در این مدت، برخی مسوولان گفته‌اند که با توقف تکمیل و بهره‌برداری این سدها، بیت‌المال را تضییع کرده‌ایم! به اتکای تجربه چهل ساله‌ام در حوزه آب و محیط‌زیست می‌گویم که حتی با ساخت و بهره‌برداری از این سدها و غارت همین آب اندک سهم دریاچه، خسارت وارد شده به سلامت و اقتصاد و اجتماع، ده‌ها برابر خسارتی است که فکر می‌کنیم الان دارد اتفاق می‌افتد.»

تجریشی در توضیح وضعیتی که بعد از روی کار آمدن دولت سیزدهم در مورد احیای دریاچه ارومیه غالب شد، می‌گوید: «بعد از سال آبی ۱۴۰۰-۱۳۹۹، دسترسی ما به سامانه مدیریت سدهای مخزنی حوضه آبریز دریاچه ارومیه به‌طور کامل قطع شد. لذا از اینجا به بعد را صرفا به استناد مصاحبه‌های رسانه‌ای مسوولان می‌گویم . سوم اردیبهشت ۱۴۰۳ مدیرعامل آب منطقه‌ای آذربایجان غربی، از رهاسازی ۴۴۶ میلیون مترمکعبی آب به دریاچه ارومیه در سال آبی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ خبر داد و رقم رهاسازی سال گذشته آبی (۱۴۰۲-۱۴۰۱) را هم ۴۱۲ میلیون مترمکعب اعلام کرد. ما به خاطر فقدان اطلاعات، مجبوریم با مشابه‌سازی تاریخی، ببینیم این میزان رهاسازی کمتر از آنی هست که باید می‌شده یا خیر. بارش حوضه آبریز در سال آبی جاری (تا پایان فروردین) به روایت مصاحبه ۲۱ فروردین مدیرعامل آب منطقه‌ای آذربایجان غربی بالغ بر ۲۶۴ میلی‌متر بوده است. اگر به دهه ۹۰ نگاه کنیم، می‌بینیم شرایط بارشی خیلی شبیه به سال آبی ۱۳۹۶-۱۳۹۵ است که بارش ثبت شده ۲۷۱ میلی‌متر بوده است. در آن زمان ما یک رهاسازی ۹۷۳ میلیون مترمکعبی داشتیم که بیش از دو برابر رهاسازی امسال است. ممکن است این سوال پیش بیاید که شاید این کاهش به دلایل دیگری غیر از سوءمدیریت بوده. واقعیت این است که ما باید به برنامه منابع و مصارف حوضه دسترسی داشته باشیم تا بتوانیم جواب دقیقی به این سوال بدهیم. ولی توجه شما را جلب می‌کنم به مصاحبه استاندار آذربایجان غربی که دبیر کارگروه ملّی نجات دریاچه ارومیه نیز هست و سوم اسفند ۱۴۰۲ از رهاسازی ۱۱۰۰ میلیون مترمکعبی در سال آبی جاری خبر داده بود. این کاهش رقم رهاسازی از ۱۱۰۰ میلیون مترمکعب به ۴۴۶ میلیون مترمکعب، باید شفاف‌سازی شود. اگر پیش‌بینی ۱۱۰۰ میلیون مترمکعب نادرست بوده، باید تجدیدنظر جدی در برنامه‌ریزی‌ها شود و اگر ۴۴۶ میلیون مترمکعب خیلی کمتر از ظرفیت رهاسازی است، باید شرح داده شود که چرا از همه ظرفیت بالقوه رهاسازی استفاده نشده است و این اختلاف چه شده؟ آیا باز به جای دریاچه ارومیه به سایر مصارف مخصوصا کشاورزی تخصیص داده شده؟ گفته شده که از آن ۴۴۶ میلیون مترمکعبی که گفتم، ۲۹۶.۵ میلیون مترمکعب از سدهای بوکان و ساروق، ۸۲.۷ میلیون مترمکعب از سد مهاباد، ۵۵ میلیون مترمکعب از حسنلو و ۱۲ میلیون مترمکعب هم از سیلوه بوده است. جالب این است که سدهای شهرچای، دریک، زولا، قلعه‌چای و علویان که سابق بر این در برنامه‌های رهاسازی سهم داشته‌اند، امسال سهمی در رهاسازی‌ها نداشته‌اند و فقط از ۴ سد داخل حوضه آبریز رهاسازی انجام شده است.»

تجریشی در نگاهی به سرنوشت دریاچه ارومیه می‌گوید: «مستند به داده‌های دهه ۹۰ و دوره فعالیت ستاد احیای دریاچه ارومیه، ۸۲ درصد ورودی آب به دریاچه ارومیه در بازه زمانی آذر تا اردیبهشت هر سال آبی رخ می‎‌دهد. این دوره، همان دوره‌ای است که بارش‌های خوبی هم در حوضه اتفاق می‌افتد.بنابراین، اگر در یک‌سال آبی، بتوانیم در این فاصله زمانی، نیاز زیست‌محیطی دریاچه را تامین کنیم، می‌توانیم به وضعیت دریاچه امیدوار باشیم، در غیر این صورت، به احتمال زیاد شرایطی بحرانی در انتظار دریاچه خواهد بود. دریاچه ارومیه به عنوان یک رکن مهم زیست‌محیطی، متولی‌ از جنس خودش می‌خواهد که بدون تردید، در ساختار کشور، این مسوولیت بر عهده سازمان حفاظت محیط‌زیست است. متاسفانه سازمان حفاظت محیط‌زیست نسبت به این موضوع خیلی منفعل عمل می‌کند. ما در اواخر فعالیت یعنی حوالی سال‌های ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۰، با اخذ نظر خبرگان حوزه آب و محیط‌زیست، مرکز هماهنگی و ارزیابی احیای دریاچه ارومیه زیرنظر سازمان حفاظت محیط‌زیست ایجاد کردیم تا به‌طور قانونی پیگیر تامین حقابه سالانه دریاچه و جایگزین ستاد احیای دریاچه ارومیه باشد. متاسفانه سازمان در استفاده از این ظرفیت بی‌نظیر تعلل کرد و عملا این ساختار دیگر در نظام تصمیم‌گیری کشور برای دریاچه ارومیه جایگاهی ندارد. چند وقت پیش شنیدم که گویا سازمان در تلاش است تا با عقد قراردادی این مرکز را فعال کند اما به اعتقاد من، دیگر برای این کار دیر است مگر اینکه واقعا همت بزرگی پشت سر آن باشد. ما اسناد متعددی برای این مرکز آماده کردیم که به مثابه یک دستورالعمل صفر تا صدی، همه کارهایی را که طی تجربه مدیریت احیای دریاچه فهمیده بودیم، به زبان ساده و کاربردی به این مرکز منتقل شود. یکی از آنها، همین مساله رهاسازی در قالب یک دستورالعمل کامل از همه آنچه باید مدنظر قرار می‌گرفت تا رهاسازی به مقدار درست و در زمان درست، بود. ما اینها را انتقال دادیم اما متاسفانه مورد توجه قرار نگرفت. اگر قرار باشد به تجربه‌های سابق بی‌اعتنایی کنیم، بدون شک دستاوردی جز عقب‌گرد نخواهیم داشت.»

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.