میرسلیم پس از ۵۰ سال به بازنشستگی رضایت میدهد؟
اولین بار نیست که نام او در رسانهها شنیده میشود؛ طی ۳ سالی که او نماینده شده است، بارها به دلیل اظهاراتش درباره خودرو و ارتباطاتش با خودروسازان نامش به گوش مردم رسیده است؛ او پیش از آغاز دوران نمایندگی در مجلس یازدهم، در یکی از دو شرکت خودروسازی کشور فعالیت داشته است. فعالیتی که همواره بر نمایندگی او سایه افکنده و برخی او را نه نماینده مردم در مجلس بلکه نماینده خودروسازان میدانند.
از تولد در خانواده مذهبی تا تحصیل در فرانسه
«سیّد مصطفی میرسلیم متولد تهران سال ۱۳۲۶ در خانوادهای مذهبی است. وی از دبیرستان البرز تهران در سال ۴۴ دیپلم گرفت و برای ادامه تحصیلات عازم فرانسه شد؛ در سال ۴۹ موفق به اخذ فوق لیسانس مهندسی مکانیک از دانشگاه پواتیه فرانسه گردید و به دنبال آن در سال ۵۱ از مدرسه عالی نفت و موتور پاریس، تخصص مهندسی موتورهای درونسوز را کسب کرد. وی تا سال ۵۴ در فرانسه به کار در شرکت صنایع مکانیک آلزاس ادامه داد و پس از بازگشت به ایران، به عضویت هیئت علمی دانشگاه پلیتکنیک (امیرکبیر) درآمد.»؛ این نخستین جملاتی است که در سایت شخصی میرسلیم در معرفی او آمده است؛ او تا سال ۱۳۵۴ در فرانسه به کار در شرکت صنایع مکانیک آلزاس ادامه داد و پس از بازگشت به ایران، به عضویت هیئت علمی دانشگاه امیرکبیر (پلیتکنیک سابق) درآمد. او درباره علت بازگشتش به ایران گفته است که «احساس کردم ماندنم بیشتر به نفع فرانسه بود تا من».
ورود میرسلیم به عرصه مدیریت اجرایی در ۲۸ سالگی
میرسلیم در سال ۵۴ به عرصه مدیریت اجرایی ورود کرد و تا سال ۵۷ مدیریت بهرهبرداری شرکت راهآهن شهری تهران و حومه یا همان مترو را عهدهدار بود. او درباره حضور در شرکت متروی تهران میگوید که «در سال ١٣٥٠ مطالعاتی که مشاور خارجی انجام داده بود نشان می داد که راه حل منطقی حمل و نقل یا عبور و مرور در تهران ترابری عمومی با استفاده از زیر زمین است، چون در روی زمین و خیابانها فضای لازم کفایت نمیکند، [بنابراین] دولت وقت مصمم شد که راه آهن شهری را تأسیس کند. این جانب با اعتقادی که به آن راه حل داشتم و دارم، در پی آگهی استخدام آن شرکت در ۵۴ اعلام آمادگی نمودم و به عنوان مدیر بهره برداری مشغول شدم. این سمت را تا ۵۷ و پیروزی انقلاب حفظ کردم. بعد از پیروزی انقلاب عدهای که آگاهی کامل از اهمیت موضوع نداشتند، احداث مترو را کاری تجملی قلمداد نمودند و با ادامه طرح در دولت مخالفت کردند.»
در زندگی نامه میرسلیم آمده است که او ۱۶ شهریور سال ۵۷ در یک راهپیمایی ضد رژیم شاه بر اثر اصابت گلوله زخمی و جانباز شد؛ او سالها قبل در مصاحبهای درباره این اتفاق توضیح داد که «در آن روز راهپیمایی عظیمی از قیطریه شکل گرفته بود که مردان در جلو و بانوان در عقب قافلۀ راهپیمایان بودند و من و پدرم برای محافظت از بانوان به عقب جمعیت رفتیم. نرسیده به خیابان دولت صدای چند تیراندازی بلند شد و یکی از آنها به سر من اصابت کرد. چون خونریزی شدید بود نتوانستم مسیر راهپیمایی را ادامه دهم و از خیابانی که پایینتر از سینما فرهنگ بود خارج شدم و خودم را به خانهای رساندم که صاحب آن مشغول آب دادن [به گیاهان] بود و از او برای شستوشوی سر خونین خود کمک خواستم. بعدها در وزارت کشور فهمیدم که آن فرد نورالدین غروی بود که پس از انقلاب، استاندار آذربایجان شرقی شد. همان مجروح شدن مانع آن شد که بتوانم در مراسم خونین ١٧ شهریور در میدان ژاله (شهدا) حاضر شوم.»
پیروزی در انقلاب و مسئولیت میرسلیم در برگزاری رفراندوم قانون اساسی
همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۵۷، و زمانی که حزب جمهوری اسلامی موجودیت خود را اعلام کرد؛ میرسلیم نیز به دعوت سید عبدالکریم موسوی اردبیلی از بنیانگذاران حزب جمهوری اسلامی، به عضویت این حزب درآمد؛ میرسلیم در مسجد امیرالمومنین(ع) خیابان نصرت تهران با آیتالله موسوی اردبیلی که امام جماعت این مسجد بود، آشنا شده بود. با توجه به ارتباطات حزب جمهوری اسلامی و نقشآفرینیهای این حزب در ایام بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، میرسلیم پس از عضویت در این حزب، در سال ۵۸ عهده دار مسئولیت معاونت سیاسی- اجتماعی وزارت کشور شد و در دوران مسئولیت شخصیتهایی نظیر احمد صدر حاجسیدجوادی، هاشم صباغیان، اکبر هاشمی رفسنجانی، محمدرضا مهدوی کنی، سید کمالالدین نیکروش و علیاکبر ناطق نوری به عنوان وزیر کشور، در این وزارتخانه حضور داشت؛ او در طی ۳ سال حضور در وزارت کشور مسئول اجرایی برگزاری همهپرسی قانون اساسی و اولین دورههای انتخابات ریاستجمهوری و مجلس شورای اسلامی بود؛ میرسلیم همزمان نیز طی این سالها در مقاطعی سرپرستی نهادهایی از جمله شهربانی، بنیاد امور جنگ زدگان و قائم مقامی وزارت کشور را نیز بر عهده داشت.
معرفی میرسلیم به عنوان نخست وزیر از سوی بنی صدر
پس از پیروزی ابوالحسن بنی صدر در رقابتهای نخستین دوره انتخابات ریاست جمهوری در بهمن ۵۸ و همچنین تشکیل نخستین دوره مجلس شورای اسلامی، در جریان کشمکشها برای انتخاب نخست وزیر از سوی رئیسجمهوری و تائید آن توسط مجلس، در کنار اسامی که آن روزها برای تصدی این سمت مطرح بود، نام مصطفی میر سلیم نیز مطرح شد؛ علت طرح نام او نیز آشنایی قبلیاش با بنی صدر در دوران تحصیل در فرانسه بود؛ بنی صدر نیز سالهای پیش از انقلاب جهت تحصیل در دانشگاههای فرانسه، در این کشور زندگی میکرد. میرسلیم درباره سابقه آشنایی خود با بنی صدر میگوید که «سابقه آشنایی من به همان فرانسه بر میگردد. در دی ماه ۱۳۵۷ مامور شدم تا پیام جامعه اسلامی دانشجویان را در پاریس به امام برسانم. به نوفل لوشاتو رفتم و با امام دیدار کردم. از بنی صدر کمک گرفتم تا دیدارم با امام را هماهنگ کند.»
او همچنین علت معرفیاش از سوی بنی صدر به مجلس جهت تصدی سمت نخست وزیری را این گونه روایت میکند که «بعد از برگزاری اولین انتخابات مجلس، لیست ائتلاف بزرگ با حمایت حزب جمهوری بیشتر کرسی ها را به دست آورد. بنی صدر رئیس جمهور بود و این باب میلش نبود به همین خاطر احتمال تقلب را مطرح کرد. آن موقع به نوعی من مسئول برگزاری انتخابات بودم و این حرفها برایم سنگین تمام شد، ادعای تقلب سنگین بود و به من بر خورد. به بنی صدر گفتم من همانی هستم که انتخابات ریاست جمهوری را برگزار کردم و اسم شما از صندوق درآمد. همان دقت را سر این انتخابات هم داشتم. گفتم که ادعای تقلب توهین به جایگاه خود شماست چون این معنی را میدهد که شما هم با تقلب به ریاست جمهوری رسیدهاید! جالب است که ریشه تقلب تقلب گفتنها به بنی صدر بر میگردد. او این منطق را پذیرفت و دیگر چیزی نگفت. مجلس همراه بنی صدر نبود و به همین خاطر او باید نخست وزیرش را از میان کسانی انتخاب می کرد که مجلس بپسندد. حزب جمهوری گزینههای مختلفی را معرفی کرد. من معرفی شدم و آقایان رجایی، فارسی، غرضی و عباسپور. بنی صدر نسبت به شهید رجایی بسیار حساس بود و او را بر نمیتافت. در نهایت بنیصدر من را به واسطه عملکردم در دوران کوتاه بعد از انقلاب انتخاب کرد اما مجلس به من تمایل نشان نداد. مجلس ائتلافی بود و همه نمایندگان مرتبط با حزب نبودند؛ همه بر نمیتافتند که کشور بصورت یکدست در اختیار حزب جمهوری قرار بگیرد. از طرفی شهید بهشتی رئیس قوه قضاییه بود و او دبیرکل حزب جمهوری بود. رئیس قوه مقننه هم مرحوم هاشمی رفسنجانی بود که او هم از حزب جمهوری بود. اگر من نخست وزیر میشدم دیگر همه قوا دست حزب جمهوری میافتاد. در نهایت من انتخاب نشدم.»
برگزاری میتینگ سیاسی مسعود رجوی در تهران با مجوز میرسلیم
۲۲ خرداد ۵۹ سازمان مجاهدین خلق ایران(منافقین) یک سال پیش از تغییر مشی سیاسی خود به سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران، با مجوز وزارت کشور اجتماعی در ورزشگاه امجدیه تهران (ورزشگاه شهید شیرودی فعلی) برگزار کرد و طی آن مسعود رجوی رهبر این گروهک سیاسی طی سخنانی با عنوان «چه باید کرد؟» به سهم خواهی از انقلاب پرداخت و سخنانس علیه ماهیت انقلاب اسلامی مطرح کرد؛ سخنانی که بیانگر ماهیت واقعی این گروهک به اصطلاح سیاسی بود. مجوز برگزاری این میتینگ از سوی معاون وقت سیاسی وزارت کشور یعنی مصطفی میرسلیم صادر شده بود؛ او بعدها درباره این موضوع گفت که «مسعود رجوی به دفتر من در وزارت کشور آمد و گفت میخواهیم اجتماعی در امجدیه داشته باشیم. آن موقع هنوز قانونی به سرانجام نرسیده بود که بخواهیم گروهی را به رسمیت بشناسیم و گروه دیگر را رد کنیم. حتی ۱۰۲ نفر در انتخابات از همه گروه ها ثبت نام کردند که همه را پذیرفتیم چون شورای نگهبان نداشتیم و عیاری برای حذف افراد نبود. به رجوی گفتم شما باید امنیت و قانون را محترم بشمارید و ما هم امنیت اجتماع شما را مهیا میکنیم. او قول داد اما خلف وعده کرد؛ شعارهای ساختار شکنانهای مطرح کردند که مخالف قانون بود. ما گفته بودیم که اگر خلف وعده کنید، برخورد میکنیم اما قبل از ما خود انقلابیون با آنها برخورد کردند و در امجدیه درگیر شدند که یکی از منافقان کشته شد. من گفتم این درگیری ضرورتی نداشت و ما باید برخورد قانونیمان را انجام میدادیم؛ این اظهارات دوستان مذهبی خودمان را کمی ناراحت کرد و بعضی از افراد که تمایلی به نخست وزیر شدنم نداشتند، قائل بودند که من با منافقان در امجدیه مماشات کردهام.»
میرسلیم منصوب روسای جمهور
یک سال بعد از برگزاری انتخابات سومین دوره ریاست جمهوری و انتخاب سید علی خامنهای به عنوان رئیس جمهوری، میرسلیم به عنوان سرپرست نهاد ریاست جمهوری و مشاوره عالی رئیسجمهور منصوب شد و تا سال ۶۸ عهده دار این مسئولیت بود؛ او سپس به مدت ۴ سال در دولت پنجم به ریاست اکبر هاشمی رفسنجانی به سمت مشاور رئیسجمهوری در امور تحقیقات منصوب شد؛ میرسلیم در دولت ششم نیز همچنان مورد اعتماد هاشمی رفسنجانی قرار گرفت و پس از حضور کوتاه علی لاریجانی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و استعفای او، از سال ۷۲ تا ۷۶ سکان این وزارتخانه را برعهده گرفت. او درباره تضاد تحصیلاتش با مسئولیتی که در وزارت ارشاد داشت، اینطور گفته است که «وقتی به انقلاب رسیدیم کمتر با تخصصهای بنده آشنا بودند و بنده را بیشتر با عنصر فرهنگی میشناختند، اما در هر دو زمینه فعالیت کردم. وقتی از زمینه سیاسی فارغ شدم به سمت کارهای فرهنگی رفتم و در وزارت فرهنگ مشغول شدم». میرسلیم همچنین همزمان با پذیرش مسئولیت در وزارت ارشاد، تا سال ۷۶ به عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی درآمد و در طی سالهای ۷۲ تا ۷۵ نیز مسئولیت دبیری این شورا را نیز عهده دار بود. او ازسال ۶۲ نیز ریاست هیئت امنای بنیاد دایرهالمعارف اسلامی و طی سالهای ۶۸ تا ۷۳ مدیر عاملی این بنیاد بر عهده داشت.
کت و شلواری که از دوران وزارت همراه میر سلیم شد
میرسلیم از معدود سیاستمدارانی است که پوششی متفاوت از دیگران دارد؛ او نیز مانند محمود احمدی نژاد که به دلیل پوشیدن کاپشن، سبکی خاص در لباس پوشیدن یک رجل سیاسی ابداع کرده بود، از زمان حضور در وزارت ارشاد با پوشیدن نوعی کت و شلوار منحصر به فرد، از دیگر سیاسیون متمایز شده است؛ او درباره نوع پوشش خود میگوید که «تصمیم برای این پوشش به قبل از انقلاب برمیگردد؛ وقتی بنده بهعنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی معرفی شدم، به دنبال یک لباس بومی متناسب با فضای فرهنگی کشورمان بودم، زیرا کتوشلوار را رضاخان به ما تحمیل کرد؛ بنابراین رفتیم سراغ عکسهای قدیمی پدران و اجدادمان و انواع نمونههای پوشش را درآوردیم تا اینکه به پوشش فعلی رسیدم؛ از آن روزی که پوشش فعلی را مناسب دیدم، این لباس را میپوشم و ماجرای این کتوشلوار همین است.»
حکومت ۲۸ ساله میرسلیم بر فدراسیون نجات غریق و غواصی
در سال ۶۸ میرسلیم با همراهی تعدادی از پیشکسوتان نجات غریق و غواصی کشور فدراسیون نجات غریق و غواصی را راه اندازی کرد؛ او از ابتدای فعالیت این رشته در ایران و بعد از انقلاب بر مسند ریاست این فدراسیون بود و در نهایت سال ۹۶ و با ابلاغ آییننامه جدید چگونگی انتخاب رؤسای فدراسیونها از سوی وزیر وقت ورزش و دارا بودن بیش از ۷۰ سال سن، پس از ۲۸ سال از حضور بر مسند ریاست این فدراسیون کنار رفت. نام میرسلیم در کنار نامهایی از جمله کارل گوستاف شانزدهم پادشاه سوئد، برایان مالرونی نخست وزیر پیشین کانادا، باب هاوک نخست وزیر پیشین استرالیا، جان میجر نخست وزیر پیشین بریتانیا و دفید ویلیامز فضانورد آژانس فضایی کانادا در لیست حامیان فعلی فدراسیون بین المللی نجات غریق قرار دارد؛ پیشتر نام نلسون ماندلا رئیس جمهوری فقید آفریقای جنوبی نیز در این لیست قرار داشد.
حکومت ۲۸ ساله میرسلیم بر فدراسیون نجات غریق و غواصی
در سال ۶۸ میرسلیم با همراهی تعدادی از پیشکسوتان نجات غریق و غواصی کشور فدراسیون نجات غریق و غواصی را راه اندازی کرد؛ او از ابتدای فعالیت این رشته در ایران و بعد از انقلاب بر مسند ریاست این فدراسیون بود و در نهایت سال ۹۶ و با ابلاغ آییننامه جدید چگونگی انتخاب رؤسای فدراسیونها از سوی وزیر وقت ورزش و دارا بودن بیش از ۷۰ سال سن، پس از ۲۸ سال از حضور بر مسند ریاست این فدراسیون کنار رفت. نام میرسلیم در کنار نامهایی از جمله کارل گوستاف شانزدهم پادشاه سوئد، برایان مالرونی نخست وزیر پیشین کانادا، باب هاوک نخست وزیر پیشین استرالیا، جان میجر نخست وزیر پیشین بریتانیا و دفید ویلیامز فضانورد آژانس فضایی کانادا در لیست حامیان فعلی فدراسیون بین المللی نجات غریق قرار دارد؛ پیشتر نام نلسون ماندلا رئیس جمهوری فقید آفریقای جنوبی نیز در این لیست قرار داشد.
عضویت میرسلیم در شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی
میر سلیم که پس از انحلال حزب جمهوری اسلامی خرداد سال ۶۶ در هیچ حزبی عضویت نداشت، از سال ۷۲ به عضویت شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی درآمد؛ او طی سالهای عضویت در این حزب تاکنون، مسئولیتهای متعددی از مسئول مرکز آمار و نظرسنجی تا ریاست شورای مرکزی این حزب را بر عهده داشته است.
آغاز عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام
اسفند ماه سال ۷۵ رهبر معظم انقلاب اسلامی طی حکمی اعضای دوره چهارم مجمع تشخیص مصلحت نظام را منصوب کردند؛ در حکم ایشان نام مصطفی میرسلیم نیز به عنوان شخصیتهای حقیقی عضو قرار داشت و به این ترتیب میرسلیم به عضویت این نهاد انقلابی درآمد؛ عضویتی که در ۵ دوره بعدی نیز استمرار داشته و بر اساس حکم رهبری تا پایان دوره نهم مجمع در سال ۱۴۰۶ همچنان ادامه خواهد داشت. او همچنین در سال ۷۸ و در دوران ریاست حسن روحانی بر مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص به عنوان معاون فرهنگی اجتماعی این مرکز منصوب شد. وی همچنین در سال ۹۷ با حکمی از سوی محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام به دبیری کمیسیون زیربنایی و تولیدی مجمع تشخیص مصلحت منصوب شد و تا سال ۹۹ نیز عهده دار این منصب بود. میرسلیم از سال ۹۶ نیز از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام به عضویت «هیئت عالی نظارت مجمع تشخیص مصلحت نظام» درآمد؛ مسئولیت این شورا نظارت بر حُسن اجرای سیاستهای کلی نظام است.
عضویت در هیئت مدیره شرکتهای خودرویی
میرسلیم که دارای تحصیلاتی در حوزه مکانیک و مهندسی موتورهای درونسوز دارد، در سال ۷۶ بهطور رسمی به حوزه صنعت خودرو سازی ورود کرد؛ او از سال ۷۶ به مدت ۶ سال ریاست هیئت مدیره شرکت دسا (دیزل سنگین ایران) را بر عهده داشت؛ دسا تولیدکننده پیشرانههای دیزلی سنگین برای حوزههای ترابری ریلی، ترابری دریایی و تولید برق است. میرسلیم همچنین در همان سال مرکز تحقیقات موتور ایران را تأسیس کرد؛ این مرکز که از زیرمجموعههای شرکت خودروسازی ایرانخودرو محسوب میشود، در سال ۸۱ به «شرکت تحقیق، طراحی و تولید موتور ایران خودرو» تغییر نام داد. موسسه توسعه فناوری قوای محرکه سنگین ایرانیان نیز از دیگر مجموعههایی است که میرسلیم ریاست هیئت مدیره آن را از سال ۸۷ بر عهده داشته است؛ این موسسه در سال ۹۵ منحل شده است. نایب رئیسی هیئت مدیره شرکت مهندسی موتور آدرینا راد نیرو به نمایندگی از صندوق پژوهش و فناوری صنعت برق و انرژی طی سالهای ۹۷ و ۹۸ نیز از دیگر فعالیتهای میرسلیم در صنعت خودروسازی است. وی همچنین به فعالیت به عنوان ناظر عالی طرحهای موتور ملی پایه گازسوز و موتور ملی دیزل سواری را در سوابق صنعتی خود دارد.
انتخابات ۹۶ و سودای ریاست جمهوری
سیدمصطفی میرسلیم فروردین ماه ۹۶ با پوشیدن لباس کارگری و حضور در ساختمان وزارت کشور کاندیداتوری خود برای دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را اعلام کرد و در نهایت در کنار حسن روحانی، ابراهیم رئیسی، اسحاق جهانگیری، محمدباقر قالیباف، سید مصطفی هاشمیطبا از سوی شورای نگهبان تایید صلاحیت شد؛ او با شعار «راستی و درستی» و «حق گرفتنی است» پا به عرصه رقابت گذاشت و بر خلاف انتظارات، به ائتلاف وحدت اصول گرایان نپیوست و از انصراف خودداری کرد؛ میرسلیم حتی درخواست حزب متبوع خود برای انصراف از کاندیداتوری در انتخابات و حمایت از «ابراهیم رئیسی» را رد کرد و در نهایت با کسب کمتر از ۵۰۰ هزار رای از مجموع قریب به ۴۱ میلیون و ۵۰۰ هزار رای ماخوذه، از میان ۴ نفر_جهانگیری و قالیباف پیش از برگزاری انتخابات انصراف دادند_ جایگاه سوم را به خود اختصاص داد.
ناکامی در کسب صندلیهای ریاستی مجلس یازدهم
مصطفی میرسلیم آذر ماه سال ۹۸ در ایام ثبت نام نامزدهای انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، با حمایت حزب موتلفه اسلامی کاندیداتوری خود برای این انتخابات را اعلام کرد و در نهایت نامش پس از مذاکرات میان احزاب اصولگرا در لیست ۳۰ نفره اصولگرایان با عنوان «لیست وحدت» قرار گرفت و توانست با ۸۹۲ هزار و ۳۱۸ رأی رای، بعد از محمدباقر قالیباف به عنوان دومین نفری که اکثریت آرای مردم تهران را کسب کرده، وارد مجلس یازدهم شود. میر سلیم پس از ورود به مجلس در جریان انتخابات هیئت رئیسه سال اول مجلس یازدهم اعلام کاندیداتوری کرد اما تنها ۱۲ نماینده به او به عنوان رئیس مجلس رای دادند و قالیباف به عنوان رقیب او توانست رئیس شود. میرسلیم پس از این شکست به نوعی از کسب کرسیهای ریاستی در مجلس یازدهم کنارهگیری کرد و دیگر برای هیچ یک از صندلیهای ریاستی مجلس کاندیدا نشد.
وقتی پسر میرسلیم در دام منافقین افتاد
تیر ماه سال ۱۴۰۱ بود که در رسانهها صحبتهایی درباره بازداشت فرزند یکی از نمایندگان مجلس به اتهام ارتباط با منافقین مطرح شد؛ بعدها مشخص شد که نمایندهی مذکور مصطفی میرسلیم و فرد بازداشت شده، مهدی میرسلیم است؛ خود میرسلیم همان روزها در این باره در گفتوگویی اعلام کرد که «مهدی را ظاهراً پس از دو سال مراقبت، در تیرماه ١٣٩٨ بازداشت و در بهمن ۱۳۹۸ به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور به پنج سال حبس محکوم کردند که پس از درخواست تجدید نظر و قطعی شدن حکم، در بهمن ١٣٩٩ به زندان اوین برده شد.» او همچنین درباره اقدامات فرزندش در این پرونده گفت که «منافقین با شناسایی و سوء استفاده از نقطه ضعف مهدی او را شکار کرده و به دام انداخته و سعی کردند از او اطلاعاتی بدست بیاورند که البته چون او فاقد هرگونه اطلاعات طبقه بندی شده بوده، موفقیتی جز به دام انداختن او به دست نیاوردند؛ فرزندم بسیار عاطفی و ساده لوح و سست اراده است؛ این ضعف موجب ناتوانی در تامین وضعیت معیشتی او شده و منافقین نیز با استفاده از همین موارد توانستند او را جذب کنند و به انحراف بکشانند و مأموران امنیتی نیز گمان کرده بودند که او عنصر اثرگذاری است.» میرسلیم در این مصاحبه گفت که فرزندش در مدت بازداشت درخواست عفو کرده که با ملاحظه رفتار و شرایط او نیمی از مدت حبس او مشمول عفو شده است. رسانهای شدن پرونده اتهامات مهدی میرسلیم آن هم حدود ۳ سال پس از محکومیت او، موجب طرح انتقادات و اعتراضاتی از سوی برخی از فعالان سیاسی شد.
روزهای آخر میرسلیم در مجلس شورای اسلامی
چند روز قبل در شرایطی که گمانهزنی درباره اعلام داوطلبی بسیاری از چهرهها و نمایندگان فعلی در انتخابات مجلس دوازدهم مطرح شده است، میرسلیم در گفتوگویی در پاسخ به اینکه در انتخابات مجلس دوازدهم داوطلب خواهید شد؟ گفته است که «نه؛ انشالله داوطلب انتخابات مجلس دوازدهم نخواهم شد»؛ او همچنین درباره اینکه چرا داوطلب انتخابات مجلس دوازدهم نمیشود؟ خاطرنشان کرده که «به دلیل اینکه سن بنده از ۷۵ سال بیشتر شده در نتیجه نمیتوانم داوطلب شوم». میرسلیم اما این روزها و در آستانه بازنشستگی از نمایندگی مجلس، به عنوان شاخصترین چهره مخالف واردات خودرو شناخته میشود و مخالفتهایی که از سوی او مطرح میشود، توسط برخی به طرفداری و حمایت از منافع خودروسازان تعبیر میشود؛ خودروسازانی که حتی انتقاد رهبر انقلاب را نسبت به کیفیت تولیدات آنها را در پی داشت، تا جایی که حضرت آیتالله خامنهای دهم بهمن ماه سال گذشته در دیدار جمعی از تولیدکنندگان و فعالان صنعتی، کارآفرینان و فعالان اقتصادی را افسران، و کارگران با تاکید بر لزوم ارتقای کیفیت کالاهای تولید داخل فرمودند که «حمایتهای عملی و تبلیغاتی از تولید داخلی باید منجر به ارتقای کیفیت محصولات و همچنین ارتقای فناوری شود اما متأسفانه در برخی صنایع بهویژه در صنعت خودرو به موضوع کیفیت توجه نمیشود و مردم نیز بحق به آنها اعتراض دارند؛ اگر با وجود فضای حمایتی از تولید داخل، به جای ارتقای کیفیت، قیمتها افزایش یابد، مسئله بدی است زیرا نتیجه همه حمایتهای دولتی، بانکی و جلوگیری از رقابتهای خارجی، عملاً منجر به بالا رفتن قیمت شده است.»
برنامه میرسلیم بعد از بازنشستگی از مجلس چیست؟
حال باید منتظر ماند و دید که مصطفی یکسال دیگر و پس از بازنشستگی از نمایندگی مجلس آیا مجدداً راهی شرکتهای خودروسازی میشود یا اینکه به عنوان فردی که از کسب مسئولیتهایی نظیر نخست وزیری، ریاست جمهوری و ریاست مجلس ناکام مانده، در روزهای پایانی هشتمین دهه از زندگیاش، بار دیگر به دلیل ابهامات موجود در قانون انتخابات ریاست جمهوری درباره حداکثر سن داوطلبان، بتواند خود را برای رقابتهای انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری آماده کند؟ هرچند شاید این بار نتواند به دلایلی نظیر کهولت سن یا ارتباط اعضای خانواده با گروهک منافقین به آن وارد شود و از سوی شورای نگهبان کسب صلاحیت کند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.