مردم تا چه زمانی باید در انتظار احیای برجام باشند؟

و لابد آن‌ها چیزهایی می‌دانند و بر اموری بصیرت دارند که منصب شهروندیِ عادی بر همه‌ی آن ابعاد، بصیر و آگاه نیست و در فرضِ امانت‌داری و دل‌مشغولی سیاست‌گذاران و کارگزاران به منافع کلان و بلندمدت، لاجرم باید به اعتماد و انتظار، امید را از دل واننهاد و هزینه‌های وقت و سرمایه و صبر و انتظار و معیشت از یک‌سو و ناز و ادای رقیبان خارجی را از دگرسو تحمل کرد؛ باشد که رستگار شویم!

مذاکرات احیای برجام، نباید مصداق آن لطیفه‌ای شود که‌ گویند:

جراح از اتاق عمل بیرون آمد و گفت: کلیه‌ی بیمار با موفقیت بیرون آورده شد؛ و هنگامی که از حال بیمار پرسیدند، جواب داد: او که زیر عمل مرد!

واقعیت آن است که پس از سال‌ها کشمکش بر سر موضوعی -که برای کل کشور به یک مسئله‌ی حیثیتی (علاوه بر منافع ملی) تبدیل شده است- باید به جلب حداکثری منافع و دفع معایب اندیشید و از دگرسو با توجه به انبوه تجربیات مذاکره، بالاخره باید به فکر بیماری باشند که در وقت‌گذرانیِ جراحیِ موفقیت‌آمیزِ کلیه‌اش، کلّیه‌ی خودش را از دست ندهد! …و مرگش طعم شیرینِ عملِ کلیه‌اش را تلخ نکند.

ما مردم مگر امروز چاره‌ای جز صبر و انتظار برای احیای این بیمار داریم؟ …و مسئولان بالادستی سیاست‌گذار و پایین‌دستی مذاکره‌کننده، مگر وقت ابدی برای این جراحی دارند؟ درست‌ است که ما مردم عادی نه شنودی بر سر میز مذاکرات داریم و نه -اگر هم می‌داشتیم- از تعارفات و تبادلات دیپلماتیک سر در می‌آوردیم؛ چه رسد که خواسته باشیم ظرایف ویرگول‌گذاری و پارگراف‌بندی مذاکرات را دریابیم؛ این‌ها را به نمایندگان کشورمان واگذار کرده‌ایم.

…و اما این نمایندگان تا چند دهه‌ی دیگر باید چمدان‌های خود را برای رفت‌ و آمد به وین و ژنو و جابلقا و جابلسا باز و بسته کنند؟

آیا واقعاً گره‌گشایی از غنچه‌ی فروبسته‌ی عیش و زندگی مردم، این اندازه طلسم و پیچیده است که باید خود را برای نهادی دائمی به نام «مذاکرات و رفت و آمدها» تا همیشه‌ی ایام راضی کنیم و بگوییم: «ما خودمان انتخاب کرده‌ایم که این‌گونه زندگی کنیم؟!»

دود سفید پایان مرضیّ‌الطّرفین مذاکرات برجامی چه زمانی از سقف زمان و انتظار زبانه خواهد کشید؟

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.