خاتمی، تکلیف اصلاح طلبان را روشن کرد /سیگنال های مهم به عقلای اصولگرا
«اصلاح طلبی به شیوه و روال تجربه شده، اگر نگوییم ممتنع شده است، دست کم به صخره ستبر بن بست برخورد کرده است و مردم حق دارند از آن مثل خود نظام حاکم ناامید باشند.» این جملات نه بخشی از اظهارات و تحلیل های یک کارشناس یا فعال سیاسی که بخش مهمی از بیانیه مهم سیدمحمد خاتمی رئیس دولت اصلاحات است که ضمن بیان نقدهایی صریح و بی پرده به عملکرد برخی نهادهای مهم حاکمیتی، جریان سیاسی متبوع خود را نیز به نقد کشیده و پیشنهاد نهایی خود برای آینده پیش روی جریان اصلاحات را علنی کرد.
حمله به خاتمی و میرحسین موسوی در رسانه اصولگرا /دو روی یک سکه هستید!
در روزی که رهبری انقلاب فرمان عفو گسترده محکومان و متهمان حوادث اخیر را صادر کرد، در سویی دیگر بیانیه بلند و مهم سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات بازار خبرهای سیاسی را شلوغ تر کرد؛ بیانیه ای که در آن از یکسو بر عدم علاقه اش برای بازگشت به قدرت تأکید شده بود و سوی دیگر راهکارهایی برای مهار بحران و عبور از تنگاهای فعلی کشور بیان شده بود.
راهکار خاتمی برای عبور کشور از بحران
رئیس دولت اصلاحات دراین بیانیه ضمن مُهر تایید زدن بر نارضایتی های گسترده از ساختار سیاسی کشور، صراحتا به اشتباهات حکمرانی در کشور هم اشاره کرده و می گوید، «آنچه امروز آشکار است، نارضایتی گسترده است و اشتباه بزرگ نظام حکمرانی کشور اینست که جلب رضایت بخش کوچکی از جامعه را که به خود وفادار می داند به قیمت افزایش نارضایتی اکثریت جامعه که گرفتار مشکلات فراوان است و متأسفانه امید به آیندة بهتر را از دست داده است، مدّ نظر قرار داده است».
خاتمی بعد از تشریح دلایل این نارضایتی ها، کم هزینه ترین و پرفایده ترین راه برون رفتن از بحران را معرفی کرده و معتقد است، «به نظر من "اصلاح خود" هم در ساختار و هم رویکرد و هم رفتار، کم هزینه ترین و پرفایده ترین راه برون رفتن از بحران است. به صراحت می گویم که باید به توقع و خواست ملت تمکین کرد و ملت را فراتر از نسل ما و نسل هائی که در انقلاب و حتی اصلاحات حضور داشتند دانست. اصلاح خود نام دیگر دفاع از همان آرمانها و خواست هائی است که ملت داشته و از جمله در انقلاب آن را آشکار کرده است و نه بازگشت به آن شیوه از اصلاحاتی که در اثر سرسختی حاکمیّت و نیز خطاهای خود ناتمام ماند».
خاتمی البته بعد از بیان راهکارهایش، خط بطلان بر هر گونه ادعا مبنی تلاشش برای بازگشت به قدرت می کشد و می گوید، «من نه به سودای بازگشت به قدرت، بلکه برای گشودن راهی به سوی مهار بحران و عبور از تنگناها آنچه را گفته و نوشته ام به نوعی تکرار می کنم».
تعیین تکلیف خاتمی برای اصلاح طلبان
خاتمی اما در این بیانیه تنها ساختار سیاسی حاکم را مخاطب قرار نداده است. او در فاصله یک ساله تا انتخابات مجلس، به نوعی تکلیف جریان اصلاحات را روشن کرده و مسیری جدید را پیش روی آنان قرار داده است.
رئیس دولت اصلاحات شیوه اصلاح طلبی رایج و تجربه شده را که بر اساس آن حضور در قدرت به هر قیمتی از یک سو و درخواست از مقامات بالادستی برای اصلاح که از نگاه او گوش شنوایی هم برای آن وجود ندارد، از سوی دیگر را، شیوه ای به بن بست رسیده می داند و عبور مردم از اصلاح طلبی را حق مردم دانسته است.
اعتراف به عبور از اصلاح طلبی
خاتمی به نوعی عبور از اصلاح طلبی را تایید کرده و از به بن بست رسیدن راه اصلاح خواهی و اصلاح طلبی به شیوه سابق سخن می گوید و معتقد است که باید جزیره های جدا فارغ از خط و ربط های سیاسی کنار هم باشند و به سمت اصلاح پیش بروند.
او که گویا تلاش صرف اصلاح طلبان برای تغییر در رویه ها و ساختار حاکمیت را کافی ندانسته، معتقد است اگر این بخش های جدا از هم کنار یکدیگر باشند شاید حاکمیت به سمت اصلاح بروند، «اگر راه اصلاح خواهی و اصلاح طلبی به شیوه سابق به بن بست رسیده است و اگر اصلاح طلبی ظرفیتی بیش از اصلاح طلبان به معنای متعارف دارد- که دارد، می توان گفت و امیدوار بود که اگر این جزیره های جدا از هم به هم بپیوندند و خود را در کنار مردم و آشنا با دردهای مردم و دغدغه دار نسبت به کشور و صلاح آن نشان دهند و بیلکنت زبان و با شفافیت و نیز با اتخاذ شیوه های مدنی خشونت پرهیز صدای خود را به جامعه و حاکمیت برسانند شاید ( و البته شاید) حاکمیت را هم وادار به تغییر رویه و پذیرش اصلاح گردانند».
سیگنال های مهم خاتمی به سوی عقلای سیاست
اما خاتمی در این پیام تنها پالس ها را به سمت جریان متبوع خود نفرستاد است، بلکه سیگنال هایی مهم را روانه اردوگاه اعتدالیون و عقلای سیاسی دیگر جریانات سیاسی نیز کرده است؛ آنها که از نگاه او فارغ ازخط و ربط جریانی و حزبی، در قامت «دلسوزان نظام»، خواستار تغییر ساختار و رویکرد ها هستند و البته از اوضاع ناراضی مردم نگرانند.
آنجا که می گوید، «در این برهه از زمان نباید خود را اسیر اصطلاحات و نیز تقسیم بندی های طبیعی یا مصنوعی کرد. اصلاح طلبان بخشی از جامعه متکثر هستند. فراوانند افرادی که در جبهه اصولگرایان بوده ( و هستند) و نیز وابسته به جبهههای نام و نشان دار یا بی نام و نشانند و نیز بسیارند نخبگان، اندیشمندان و وطنخواهانی که خود را وابسته به جبهه ای نمی دانند ولی از اوضاع ناراضی و نسبت به آینده کشور نگرانند و خواستار تغییر ساختار و رویکرد و رفتارند ولی براندازی را به خصوص با خطراتی که برای مردم و کشور دارد توصیه نمی کنند.»
چه کسانی دور میز می نشینند؟
اما این فراخوان برای همراهی در جهت تغییر ساختارها و رویکردها مسبوق به سابقه نیز هست. انتخابات ریاست جمهوری 92 و مجلس 94 از جمله ادوار انتخاباتی بودند که طیف اعتدالی و اصلاح طلب در کنار یکدیگر گام های سیاسی-نتخاباتی را برداشتند. گرد هم نشستن حسن روحانی، خاتمی، آیت الله هاشمی، سیدحسن خمینی و ناطق نوری برون دادنش کنار زدن طیف خاصی بود که آن روزها در ساختار اجرایی و تقنینی کشور حضور داشتند.
اما امروز گردش روزگار بار دیگر حاکمیت سیاسی را یکدست کرده و باز هم یک طیف دست برتر را در برخی ساختارها و نهادهای سیاسی دارد؛ شاید همین امر هم خاتمی را بر آن داشته که بار دیگر عقلای قوم را به سمت همنشینی برای عبور از این مرحله فرا بخواند.
اما شاید این بار یک تفاوت وجود داشته باشد و آن، تفاوت در طیف بندی منتقدان وضعیت فعلی است. این روزها در اردوگاه منتقدان شرایط فعلی تنها اصلاح طلبان و اعتدالیون حضور ندارند، بلکه چهره های شاخص از جریان اصولگرا که نگاه اصلاح گرایانه و میانه رو دارند نیز حضور دارند که بر این اعتقادند باید به سمت تغییر رفت. آنها تسلط یک طیف سیاسی بر ساختارهای حاکمیتی را خطری جدی برای نظام محسوب می کنند.
شاید از همین روست که می توان انتظار داشت اگر این فراخوان گوش شنوایی داشته باشد این بار دور میز چهره هایی دیگر نیز بنشینند؛ چهره هایی اعتدالی از درون جریان اصولگرا چون علی لاریجانی که آنها نیز طعم برخوردهای آن جریان خاص را چشیده اند... .
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.