برای خواهرهامون الناز و الهه

 می‌گوید قرار است شمار زیادی از «ده‌ها هزار نفر» بازداشتی، آزاد شوند. آیا این فرمان شامل حال الهه و الناز و نیلوفر و ... هم می‌شود؟ 
دو ساعت پیش از آن تحریریه اینقدر شلوغ نبود. دو-سه نفر بودیم. داشتم گزارشم را تکمیل می‌کردم. در باز شد و یکی از دوستان وارد شد و سلام کرد و در حالی که به سمت میزش می‌رفت، گفت: الناز محمدی بازداشت شد! جا خوردم: بازداشت شد؟ کی؟ چرا؟ چطوری؟ اخبار را چک کردم: «الناز محمدی دبیر سرویس اجتماعی روزنامه هم‌میهن ساعتی قبل، پس از حضور در دادسرای اوین بازداشت شد.» ناخودآگاه کمرم تیر کشید. سابقه نداشت. مشخصا عصبی بود. یاد چند روز پیش‌تر افتادم، رفته بودم به هم‎میهن دوستانم را ببینم، در تراس الناز محمدی را هم دیدم. خیلی گرفته بود و در خود. جرات نمی‌کردم درباره وضعیت خواهرش الهه بپرسم، اما دلم طاقت نیاورد. گفت: امروز برای اولین‌بار ملاقات حضوری داشتیم. سوال احمقانه‌ای پرسیدم: خوب بود؟ سری تکان داد و چیزی نگفت. 

انتقاد کرباسچی از نحوه بازداشت الناز محمدی/ در قانون نیامده اگر بازپرس احساس خوبی نداشت، بتواند کسی را اینگونه بازداشت کند
آخر شب صفحات روزنامه هم میهن را چک کردم. در صفحه اول، روی گوشواره راست، عکس دو صفحه روزنامه بود و زیرش نوشته بود: این صفحه دبیر ندارد. در صفحه سه، عکس‌نوشت امیر جدیدی را «درباره جالی خالی همکارشان الناز محمدی» خواندم. در صفحات جامعه، زهرا جعفرزاده گزارشی از بازداشت دبیر سرویس نوشته. شروع می‌کنم به خواندن. نه، نمی‌توانم. یادداشت‌های محمدجواد روح، مهدی افروزمنش، علی ورامینی و زهرا مشتاق را هم در این باره نمی‌توانم بخوانم. به همسرم، فاطمه می‌گویم یعنی الان پدر و مادر این دو دختر چه می‌کشند؟ یک دخترشان زندان قرچک، دیگری زندان اوین! جوابی ندارد. همسران‌شان چه حالی دارند؟ به دوستم امیر جدیدی پیام دادم و نوشتم خیلی حالم گرفته! جواب داد: «خودم هم خیلی داغونم»! آیا روزنامه‌نگاران زندانی هم جزو کسانی هستند که قرار است در روزهای آتی آزاد شوند؟ امیدوارم.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.