کار از کار گذشته؛ آب تهران دارد تمام میشود!
تا چند سال پیش از هر تهرانی میپرسیدید وضعیت آب تهران چطور است؟ خاطره دیدارش از آخرین سفر به چالوس و دیدار میدانیاش از سد را ارائه میداد. این دیدار و این گزارش گاهی آنقدر چالشبرانگیز میشد که بابت چهار خط و سه خطی که رد آب روی دیواره کوه انداخته بود، بین طرفین مذاکره کار به دعوا میکشید. جاده چالوس یکی از زیباترین جادههای جهان است و یکی از جاذبههای دیدنی این جاده سد امیرکبیر است؛ سدی که مثل پدری سالخورده، زیبا و باشکوه وظیفه تامین آب بخشی از مردم تهران را هم به عهده دارد. مردم شهر با خودشان قرار و مدار گذاشته بودند آخر هفتهها سری به این پدر بزنند. دیدار هر هفته باعث میشد مردم به احترام پدر هم که شده حواسشان را جمع کنند و کاری نکنند که پدر شرمنده بچههایش شود. حالا چند سالی است که آزادراه تهران-شمال راه افتاده است. شهر توسعه پیدا کرده است. عائله این پدر زیاد شده است. ظاهرا روزگاری این پدر خیال میکرد اگر عیالش را زیاد کند، این عیال هوایش را بیشتر دارد. روزگار اما روزگار بدی شده است. بچهها بعد از آنکه شیره جان پدر را کشیدند به بهانه توسعه راه میانبری به سرزمین الدورادو زدند. روزگار گذشت و گذشت. دیگر کمتر کسی برای رسیدن به چالوس خودش را درگیر پیچهای تو در توی جاده میکند. گذشت روزگاری که بچهها نرسیده به آسارا از ماشین پیاده شوند و سلامی کنند. گذشت روزگاری که صف بستن جلوی پدر و سر خم کردن در دریاچه امیرکبیر و دنبال کردن رودخانه کرج سرمونی جدانشدنی هر مسافری بود.
آب تهران دارد تمام میشود. این را از روی عکسها و خطهایی که بر صورت کوه افتاده است هم میشود فهمید. نمیدانم هشدار کممصرفی برای ما و این سد و این شهر افاقه میکند یا نه. ظاهرا که کار از کار گذشته است. احتمالا سد هم دیگر از ما دست شسته و زیر لب میخواند: تو با خدایِ خود انداز کار و دل خوش دار/ که رحم اگر نکند مُدَّعی خدا بکند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.