عباس عبدی: حکومت عقلانیت به خرج دهد و با تقاضای تجمع اعتراضی موافقت کند

یکی از مشکلات ما این است که به نوعی از کلمات استفاده می‌کنیم که فراتر از مفهوم آن، خود را اسیر برداشت رایج از آن می‌کنیم. برای نمونه سکولاریسم یا سازشکار چنین است. چنان برچسب منفی بر آنها می‌زنیم که هر معنای قابل استفاده‌ای از آن را قربانی این برچسب می‌کنیم و اجازه نمی‌دهیم درباره محتوای واقعی آن فکر شود.

«عقب‌ نشینی» از جمله این کلمات است.این کلمه بار معنایی منفی دارد که درسیاست زیاد به کار برده می‌شود. برای نمونه در مذاکرات هسته ‌ای همیشه گفته می‌شود که طرف ایرانی یا امریکایی از مواضع خود عقب ‌نشینی کرد یا نکرد. در حالی که این یک برچسب آشکار است.

اگر ما کالایی را بخریم و در حین خرید چانه بزنیم و از قیمت اولیه بالاتر برویم، یا فروشنده پایین‌تر بیاید این را نباید گفت عقب‌ نشینی از قیمت پیشنهادی، زیرا این یک معامله است و طرفین باید به تفاهم یا سازش برسند. این همان سازش و تفاهم است که اتفاقا بار مثبت هم باید داشته باشد.

عقب ‌نشینی باید در موارد منفی و جنگ و هنگام شکست به کار برده شود. در ماجرای فوت خانم مهسا امینی، بسیار گفته شده است که حکومت باید درباره حجاب عقب ‌نشینی کند و با برچیدن گشت ارشاد و تغییر قانون به خواست عمومی تن دهد.

به نظر می‌رسد که این برچسب‌ زنی از سوی دو گروه است. اول طرفداران تندروی داخل ساختار که این سیاست را عقب‌ نشینی توصیف می‌کنند که به معنای شکست تلقی شود تا از این طریق مانع از انجام آن شوند زیرا حکومت را درفشار قرار می‌دهند که مبادا عقب‌ نشینی کنید و شکست را بپذیرید؟ گروه دوم، مخالفان برانداز سیستم هستند که دنبال به دست آوردن یک پیروزی از طریق تعبیر شکست برای حکومت هستند. در هر دو گروه آنچه واجد اهمیت نیست، بحث کرامت زن و فوت به ناحق رخ‌داده برای خانم امینی و دغدغه میلیون‌ها ایرانی ا‌ست.

در برابر این دو گروه، کسان دیگری هستند که حاضر نیستند اصطلاح عقب ‌نشینی را برای این اقدام به کار ببرند. بلکه به عکس آنان معتقدند که این یک گام به پیش و نوعی ترقی و پیشرفت است که رویکرد موجود در اجرا و قانون نسبت به حقوق زنان اصلاح شود.

از این رو، آن را به عنوان پیشگامی تعریف می‌کنند، مساله آنان به دفاع از وضع موجود است و نه احاله به یک ناکجاآبادی که معلوم نیست چه سرنوشتی را برای ملت ایران می‌خواهد رقم بزند. مساله این گروه اصلاح وضعیت زنان، ارتقای جایگاه حقوقی آنان، افزایش منزلت آنان، دور شدن از برخوردهای تحقیرآمیز علیه آنان و در یک کلام، بهبود وضع جامعه است. آنان اکثریت قاطع مردم ایران هستند، هرچند دو گروه رادیکال داخل و بیرون نظام، با سروصدای زیاد می‌خواهند بگویند که: «مهسا امینی بهانه است/ اصل نظام نشانه است.» هر دو گروه این را می‌گویند. هر کدام با هدف خاص خود و البته سروصدای آنان زیاد است، درحالی که به لحاظ تعداد در اقلیت هستند. کافی است که حکومت عقلانیت به خرج دهد و با تقاضای تجمع اعتراضی موافقت کند تا معلوم شود که مردم خواهان کدام راه ‌حل هستند؟ تشدید این وضع، یا براندازی آن، یا اصلاح متعارف آن؟

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.