چهره متفاوت یک سیاستمدار کارکشته/بازگشت فیلسوف سیاستمدار؟

به‌نظر می‌رسد علی لاریجانی حتی بعد از ردّ صلاحیت جنجالی از سوی شورای نگهبان، متوقف نشود و مسیری متفاوت‌تر در عالم سیاست را پیش بگیرد و در بزنگاهی دیگر با چهره متفاوت‌تر وارد میدان سیاست شود.

  «فیلسوف سیاستمدار» این لقبی است که به دلیل دکتری فلسفه به چهارمین فرزند میرزا هاشم آملی اختصاص پیدا کرده است؛ کسی که در یک سال گذشته خبرهای زیادی حول او چرخید.

علی لاریجانی که در همان سال‌های ابتدایی پیروزی انقلاب با ظهور و بروزش در سمت ریاست واحد مرکزی خبر به عالم سیاست پا گذاشت، با عضویت در سپاه پاسداران راه طولانی‌تری را در این مسیر انتخاب کرد. 

در میان برادران لاریجانی که در پهنه سیاست ایران بعد از ۵۷ جایگاه و پایگاهی پیدا کرده‌اند و البته با فرازوفرودهایی همراه بود، باید گفت علی لاریجانی مسیرش کمی متفاوت‌تر از برادران خود بود و این تفاوت را می‌توان از دریچه‌ی چرخش‌های سیاسی نگاه کرد؛ چرخش‌هایی که عمر سیاسی او را تا امروز به سه دوره اصلی تقسیم کرد. 

از وزارت فرهنگ تا انتخابات ۸۴ 

رئیس واحد مرکزی خبر، معاون حقوقی و امور مجلس وزارت سپاه پاسداران، جانشین رئیس ستاد مشترک سپاه پاسداران؛ شاید همه این پست‌ها را بتوان در کارنامه علی لاریجانی دید اما «علی لاریجانی» وقتی در سیاست شناخته‌ شد و در حافظه تاریخی ردّ پایی به جا گذاشت که «سیدمحمد خاتمی» از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی استعفا داد و هاشمی‌رفسنجانی (رئیس‌جمهور وقت) علی لاریجانی را به جای او به مجلس معرفی کرد و با اقبال نمایندگان مواجه شد. هاشمی‌رفسنجانی در خاطراتش در تاریخ ۲۰ مرداد ۷۱ می‌نویسد: «ساعت نُه صبح برای معرفی آقای علی لاریجانی به مجلس رفتم‌. نمایندگان خیلی با گرمی و صمیمیت برخورد کردند. صحبت کوتاهی کردم و به دفتر برگشتم. رأی خوبی آورد. کسی مخالفت نکرد.» 

بیشتر از یک سال سکان این وزارتخانه در دستان لاریجانی باقی ماند تا اینکه سال ۷۲ با حکم رهبری به ریاست سازمان صداوسیما منصوب شد و ریاستش بر ساختمان جام‌جم بیش از ده سال طول کشید؛ سال‌هایی که می‌توان از آن به عنوان سال‌های پراختلاف لاریجانی با جناح چپ یا همان اصلاح‌طلبان نام برد.

لاریجانی در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۷۶ از حامیان سفت و سخت نامزد جناح راست و رقیب خاتمی یعنی «علی‌اکبر ناطق‌نوری» بود. بعد از این انتخابات بود که ساخت برنامه‌هایی مانند «هویت» و پخش قسمت‌هایی از کنفرانس برلین از سوی صداوسیما منتشر شد و اختلافات میان علی لاریجانی و جریان چپ را پررنگ‌تر کرد.

لاریجانی در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۸۴ با شعار «هوای تازه، دولت امید» وارد گود رقابت‌ شد اما در نهایت توانست از جمع کل ۲۹ میلیون و ۳۱۷ هزار رأی، تنها یک میلیون و ۷۴۰ هزار و ۱۶۳ رأی را نصیب خود کند.

گذر آقای فیلسوف از احمدی‌نژاد و یارانش

دوره دوم زندگی سیاسی لاریجانی را باید از بعد از انتخابات ۸۴ در نظر گرفت؛ یعنی زمانی‌که «محمود احمدی‌نژاد» کرسی ریاست‌جمهوری را از آنِ خود کرده بود و حالا می‌خواست مهره‌هایش را در سمت‌های مختلف منصوب کند. در آن مقطع علی لاریجانی با حکم رهبری به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای عالی انقلاب فرهنگی و نماینده رهبری در شورای عالی امنیت ملی منصوب شده بود ازآنجاکه در جلسات شورای عالی امنیت ملی چند باری لاریجانی از مذاکرات هسته‌ای دولت خاتمی و شخص حسن روحانی انتقاد کرده بود، احمدی‌نژاد او را به جریان هم‌فکر خود نزدیک‌تر دید برای همین مرداد ۱۳۸۲ لاریجانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی منصوب شد و مسئولیت ادامه روند مذاکرات هسته‌ای را به عهده گرفت اما بیشتر از دو سال دوام نیاورد و مهر ۸۶ بعد از چندین‌بار درخواست استعفا از سوی لاریجانی، نهایتاً احمدی‌نژاد با این درخواست موافقت کرد. لاریجانی بعدها درباره استعفایش گفته بود: «من حس می‌کردم یک نوع اختلاف جدی مدیریتی با آقای احمدی‌نژاد دارم. مسائل استراتژیک کشور با تأنی و حساب‌شده پیش برود و احتیاج دارد همه بخش‌های مختلف همگرایی داشته باشد. کارهای لحظه‌ای نمی‌تواند صدق کند و برای کشور مشکلاتی ایجاد می‌کند. تا یک مدتی تحمل بود و بحث می‌کردیم اما از یک زمانی به بعد، من دیدم به‌هرحال ایشان رئیس‌جمهور است و حق دارد و لزومی ندارد که بنده مزاحم ایشان باشم.» 

این استعفا و این کنارگیری از دولت اصول‌گرا آن زمان را می‌توان به عنوان اولین جرقه‌های اختلاف لاریجانی با احمدی‌نژاد دانست. 

لاریجانی که در جریان انتخابات ۸۴ نتوانسته بود شانس و اقبالی برای رسیدن به خیابان پاستور داشته باشد اسفند ۸۶ مسیر بهارستان را انتخاب کرد و ازآنجاکه حمایت علما و مراجع قم را پشت‌سر خود داشت اتفاقاً توانست به‌عنوان نماینده مردم قم راهی ساختمان تازه‌تأسیس میدان بهارستان شود و این شروع یک اقبال بلند برای لاریجانی بود چراکه به محض ورودش به مجلس رفاقتش با غلامعلی حدادعادل تبدیل به یک رقابت جدی بر سر کرسی ریاست قوه مقننه بکند و حدادعادل را که ۴ سال ریاست مجلس هفتم را بر عهده داشت با کسب ۲۳۷ رای قاطع از این سمت کنار بزند و در تمام چهار سال مجلس هشتم سکان ریاست را در دست گرفت. دوران مجلس هشتم را می‌توان به شدت گرفتن اختلافات لاریجانی با جریان اصولگرای رادیکال و در صدر آن محمود احمدی‌نژاد دانست اختلافاتی که بیشتر از جنس اجرای قوانین مصوب مجلس و البته بودجه بود. 

لاریجانی که طعم ریاست بر قوه مقننه بر دهانش شیرین آمده بود در جریان انتخابات سال ۸۹ بعد از حوادث ۸۸ بار دیگر ماندن در رأس قوه مقننه را انتخاب کرد و نه‌تنها نمایندگی از طرف مردم قم چهار سال تمدید شد؛ بلکه مهر ریاست بر مجلس شورای اسلامی در هر چهار سال مجلس نهم بر کارنامه‌اش نشست. دوران مجلس نهم یک تفاوت عمده برای علی لاریجانی داشت و آن به اوج رسیدن اختلافاتش با محمود احمدی‌نژاد و حامیان او در مجلس بود که خط‌الرأس آن را می‌توان استیضاح «عبدالرضا شیخ‌الاسلامی»، وزیر کار محمود احمدی‌نژاد دانست؛ روزی که به «یکشنبه سیاه مجلس» معروف شد و احمدی‌نژاد با نشان دادن فیلمی از دیدار برادر علی لاریجانی با بابک زنجانی خواست تا ضربه‌ای مهلک به لاریجانی وارد کند. «اتفاقاً خوب شد شما که دائم بگم‌بگم در کشور راه انداختید امروز این فیلم را نشان دادید تا مردم شخصیت شما را بهتر بشناسند.» این همان جمله‌ای است که علی لاریجانی در پاسخ به احمدی‌نژاد از تریبون مجلس گفت. 

از آن تاریخ به بعد فاصله علی لاریجانی با جناح راست تندرو بیشتر از گذشته شد و کم‌کم به جریان معتدل و همسوتر با اصلاح‌طلبان نزدیک شد. او در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲ یکی از حامیان «حسن روحانی» بود و همراهی‌اش با تیم روحانی به‌ویژه در جریان مذاکرات هسته‌ای تا آنجا پیش رفت که از سوی اصول‌گرایان رادیکال به تصویب بیست دقیقه‌ای برجام متهم شد. 

چهار سال مجلس نهم که به پایان رسید علی لاریجانی نزدیکی‌اش با جناح چپ به حدی رسید که در جریان دهمین انتخابات مجلس در اسفند ۹۴ با اصلاح‌طلبان وارد ائتلاف شد و تبدیل به سرلیست جناح چپ در قم شد. او حتی پیش از انتخابات مجلس دهم به شورای نگهبان انتقاد کرد و گفت: «مردم نباید احساس کنند دستگاهی به صورت سازمان‌یافته در انتخابات دخالت می‌کند، چون کاندیداها یک حقوقی دارند که باید رعایت شود. کاندیداها نباید تهدید شوند که اگر چنین حرفی بزنید ردّ صلاحیت می‌شوند.»

سال ۹۶ وقتی محمدباقر قالیباف و ابراهیم رئیسی و محسن رضایی از رفقای اسبق لاریجانی در مقابل حسن روحانی به صف شدند لاریجانی بار دیگر تمام‌قد از روحانی حمایت کرد و وقتی قالیباف و رئیسی وعده‌ چندبرابر کردن یارانه را مطرح کردند در مصاحبه‌ای در پاسخ به این وعده‌ها گفت: «سالانه یک میلیون و پانصد هزار میلیارد ریال یارانه در ایران داده می‌شود که با توجه به درآمدها و هزینه‌های دولت، افزایش آن امکان‌پذیر نیست؛ زیرا دولت پولی برای پرداخت آن ندارد.» 

علی لاریجانی نهایتاً پس از اتمام مجلس دهم با یک رکورد ریاست دوازده‌ساله خانه ملت را ترک کرد و با وجود اصرار برخی از علما حاضر نشد تا در یازدهمین انتخابات مجلس شرکت کند که البته این تصمیم هم بدون نگاه به آینده نبود. 

بازگشت سیاستمدار فیلسوف یا چهره متفاوت / لاریجانی متوقف نمی شود

 

انتخابات ۱۴۰۰ و شوک ردّ صلاحیت 

علی لاریجانی پس از خداحافظی با مجلس با حکم رهبری به عنوان عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاور رهبری منصوب شد؛ هرچند پیش‌بینی چنین حکمی وجود داشت اما حرف و حدیث‌ها درباره لاریجانی آن هم در سال انتخابات بیشتر حول محور احتمال حضورش در جریان سیزدهمین انتخابات ریاست‌جمهوری بود. تا دقیقه ۹۰ این موضوع از سوی لاریجانی و تیم حامی‌اش با پاسخی روبه‌رو نشد تا در آخرین روز از مهلت نام‌نویسی در انتخابات لاریجانی خود را به ساختمان وزارت کشور رساند تا با چنته پُرتری نسبت به شانزده سال قبل وارد گود رقابت شود. او در همان روز اول خودش را برای یک رقابت تمام‌عیار آماده کرده بود و با کنایه به مهم‌ترین رقبایش یعنی محسن رضایی و ابراهیم رئیسی گفت: «حوزه اقتصاد، نه پادگان است و نه دادگاه که با تشر و دستور اداره شود.»

با پایان یافتن مهلت بررسی صلاحیت کاندیداها از سوی شورای نگهبان، جامعه با یک شوک مواجه شد و آن ردّ صلاحیت علی لاریجانی بود؛ ردّ صلاحیتی که گفته می‌شد به دلایل عجیبی چون اقامت دختر او در آمریکا رقم خورده است؛ از این مقطع می‌توان گفت دوره سوم عمر سیاسی لاریجانی با برخوردی متفاوت‌تر آغاز شد. 

هرچند لاریجانی به گفتن یک جمله «برحسب وظیفه کاندید شده بود و همچنین در ادامه گفت: «راضی به رضای الهی هستم.» بسنده کرد اما انتقادات زیادی متوجه شورای نگهبان شد و حتی انتقاد رهبری را هم به دنبال داشت؛ به‌طوری‌که ایشان در جریان سخنرانی فرمودند: «هنگام احراز صلاحیت، نسبت‌هایی به برخی داده‌ شد یا به خودشان یا خانواده‌شان که واقعیت نداشت. گزارش‌های خلافی بود که بعد هم مشخص شد که خلاف است. گزارش‌های غلطی بود؛ بعد هم ثابت شد که خلاف است و متأسّفانه در فضای مجازی اینکه من می‌گویم فضای مجازی وِل و رها است همین است، بدون هیچ قید و بندی این چیزها را منتشر کردند. خواهشم این است و مطالبه‌ام از دستگاه‌های مسئول این است که جبران کنند. مواردی که یک گزارشی خلاف واقع داده شده مربوط به فرزند کسی، مربوط به خانوادهٔ کسی، بعد هم معلوم شده که خلاف واقع است، این را جبران کنند. حفظ آبروی افراد جزء بالاترین وظایف است. این خانواده محترم و عفیف، دچار مواجههٔ با یک چنین نسبت‌هایی شدند و به آنها ظلم و جفا شد.» البته برخلاف انتظار این انتقاد در تصمیم شورای نگهبان تأثیری نداشت و اعلام شد که این تصمیم به‌درستی اتخاذ شده است. 

بعد از اعلام این تصمیم بود که مواجهه جدی‌تر رئیس سابق مجلس با شورای نگهبان شروع شد. لاریجانی در واکنش به ردّ صلاحیت خود روز ۲۲ خرداد از شورای نگهبان خواست تا دلایل ردّ صلاحیت او را منتشر کنند؛ درخواستی که از سوی کدخدایی (سخنگوی شورای نگهبان) این‌گونه پاسخ داده شد: «احراز و عدم احراز صلاحیت داوطلبان ریاست‌جمهوری براساس اسناد و مدارک کافی و قابل‌اعتماد انجام پذیرفته و برای اعتراض به عدم احراز صلاحیت و انتشار عمومی دلایل آن در قانون انتخابات ریاست‌جمهوری حکمی پیش‌بینی نشده است.»  

همان روز علی لاریجانی نیز در واکنش به اظهارات سخنگوی شورای نگهبان گفت:‌ «سیاست‌های کلی ابلاغی رهبری معظم در باب انتخابات، صراحت دارد که شورای نگهبان موظف به «پاسخگویی مکتوب در خصوص دلایل ابطال انتخابات و ردّ صلاحیت داوطلبان در صورت درخواست آنان» است؛ لذا ضوابط روشنی (فوق‌الذکر) در این امر وجود دارد و عبارت «عدم پیش‌بینی حکمی در قانون انتخابات» بهانه و آدرس غلط است.» 

او همچنین نوشت: «در سال‌های قبل، بارها مناقشات جدی با آن شورا ـ البته از سر دلسوزی برای احقاق حقوق مردم در مورد ردّ صلاحیت نمایندگان مجلس داشته‌ام گاه مؤثر واقع می‌شد و گاه هیچ تأثیری در آرای شورا نداشت. امید است با اجرای سیاست‌های کلی انتخابات و این‌گونه مطالبات مردم حق‌گرایی دستگاه‌های حکومتی را بهتر از گذشته حس کرده و در انتخابات مشارکت پرشورتری داشته باشند.» 

دامنه این حواشی و تقابل وقتی جدی‌تر شد که نامه‌های محرمانه شورای نگهبان و پاسخ علی لاریجانی در فضای مجازی منتشر شد و این درحالی بود که قبلاً علی لاریجانی از شورای نگهبان خواسته بود تا مهر «محرمانه» را از روی نامه‌ها و توضیح دلایل ردّ صلاحیت بردارند تا بتواند آن را منتشر کند. 

انتشار نامه محرمانه آیت‌الله احمد جنتی درباره ردّ صلاحیت لاریجانی که به مواردی ازجمله «سهیم بودن رئیس سابق مجلس در بخش‌هایی از نابسامانی و وضع نامطلوب موجود در دولت مستقر (دولت دوازدهم)»، «عدم رعایت اصل ساده‌زیستی مسئولان، مورد تأکید امام راحل و مقام معظم رهبری براساس ملاحظه فهرستی از اموال غیرمنقول مربوط به همسر و فرزندان، اعلام‌شده از سوی مراجع قانونی کشور»، «سفرهای متعدد اعضای خانواده وی به خارج از کشور ازجمله اروپا و آمریکا و اقامت فرزند دیگرش در آمریکا و اقامت و ادامه تحصیل برخی از منسوبین درجه یک وی در انگلیس برخلاف مصوبه لازم‌الاجرای شورای عالی امنیت ملی» اشاره شده است جنجال و جدال تازه‌ای را میان لاریجانی و شورای نگهبان ایجاد کرد. در این نامه همچنین اشاره شده که «مداخله یکی از فرزندان علی لاریجانی در قراردادهای خدماتی و ساختمانی مجلس شورای اسلامی در زمان ریاستش بر مجلس» یکی از علل ردّ صلاحیت علی لاریجانی است. در نهایت نیز «حمایت از افراد ردّ صلاحیت‌شده و دفاع از عملکرد آنها و به‌کارگیری برخی از آنان در مناصب تحت امر خود و مواضع سیاسی و اظهارات در موضوعات و مقاطع مختلف ازجمله حوادث سال ۱۳۸۸» از علل ردّ صلاحیت عنوان شده است. 

به دنبال انتشار نامه شورای نگهبان، نامه‌ای ۲۱صفحه‌ای از علی لاریجانی نیز منتشر شد. او در این نامه مدعی شد که دلایل شورای نگهبان برای ردّ صلاحیت وی با «بی‌دقتی» همراه بوده است.

کشمکش‌های علی لاریجانی تنها به نامه‌نگاری‌ها ختم نشد و استعفای او از ادامه پیگیری قرارداد ۲۵ساله ایران و چین نیز به نظر می‌رسد نوعی اعتراض به این روند بود؛ هرچند نزدیکانش ازجمله «میرمحمد صادقی» معتقدند این استعفا تنها سپردن کار به دولت جدید بوده و اهمیتی ندارد. 

چهره متفاوت یک سیاستمدار کارکشته

با همه این اوصاف به نظر می‌رسد علی لاریجانی در این نقطه متوقف نشود و بعد از این جدال مسیری متفاوت‌تر در پیش بگیرد و در بزنگاهی دیگر با چهره متفاوت‌تر وارد میدان سیاست شود.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.