افرادی که در انقلاب
نقش
داشتند بعدها حذف یا اعدام شدند؟

برخی فرزندان ناخلف که مسیر خود را جدا کرده و مقابل پدر دست به توطئه زدند، با دست خود، خودشان را از حیات در زیر سایه نظام محروم ساختند.

در همه انقلاب‌ها افرادی هستند که به نیات مختلف از ابتدا، میانه و یا انتهای مسیر به نهضت می‌پیوندند و پس از پیروزی خواهان سهم خود از پیروزی می‌شوند ولی انقلاب اگر راستین باشد بایستی بر اساس برنامه‌ها و اهداف اولیه به پیش برود و تابع رهبری این انقلاب باشد نه خواسته‌های از میانه پیوستگان به انقلاب.

از سوی دیگر گروهی برای خود سهمی از انقلاب قائل می‌شوند که در واقع این سهم را ندارند و پس از پیروزی سهم نداشته را طلب می‌کنند، در انقلاب اسلامی آن چه که سهم اساسی را داشت ملت مستضعف ایران بود که به خیابان‌ها ریخته و شاه و آمریکا را از وطن بیرون راند، پس از پیروزی انقلاب برخی از خارج به وطن بازگشته و گروه دیگری نیز که مردم آنان را از زندان آزاد کرده بودند وارد عرصه سیاست شدند.

تا این جای کار مشکلی نبود و بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ مهندس مهدی بازرگان که سرکرده نهضت آزادی بود بدون در نظر گرفتن وابستگی‌های حزبی و جناحی به ریاست دولت موقت منصوب کردند و بازرگان نیز با در نظر گرفتن وابستگی‌های حزبی و جناحی دولت خود را تشکیل داد!

«مجاهدین خلق» و یا همان منافقین نیز که پس از پیروزی و به مدد سلاح‌های جمع آوری شده انتظار داشت به زودی سکان دار شود از ابتدا ساز مخالفت زد، امام خمینی (ره) در برهه‌های مختلف از جمله دیدار با سران این سازمان در اردیبهشت ۱۳۵۸ مسیر را مشخص کردند ولی گروهک نفاق به این مسیر پایبند نبود.

 

آیا افرادی که در انقلاب نقش داشتند بعدها حذف و یا اعدام شدند؟

 

امام اول از همه به مسئله تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق در سال ۱۳۵۴ اشاره کرده و در حقیقت به رخ سازمان می‌کشد اما بلافاصله می‌افزاید: «به من گفته بودند اینها این‌طور هستند این تیپ هستند و من گفتم که اگر اشتباهی شده و اگر مسئله‌ای به وجود آمده مربوط به گذشته است. به هر جهت شما جوانید الان انقلاب شده و مردم ما متحول شده‌اند. شما هم می‌توانید اشکالاتتان را برطرف کنید.»

امام در ادامه با توجه به سوابق چپ‌گرایانه سازمان و نیز خطری که از ناحیه مارکسیست‌های غیرمذهبی جمهوری اسلامی را تهدید می‌کرد به مجاهدین توصیه می‌کنند که به تبلیغ علیه مارکسیسم بپردازند و به خصوص در کارخانه‌ها کارگران را از چپ‌گرا شدن دور کنند. موسی خیابانی در گزارشی از آن دیدار می‌نویسد: «(امام) در لفافه خواست تا مبارزه علیه مارکسیست‌ها را بردوش ما بگذارد.»

هیچ دولت و نظامی اجازه نمی‌دهد گروه‌های مسلح خارج از ارتش و نهادهای رسمی نظامی آن دارای اسلحه بوده و با آن علیه ساختار مبارزه کنند ولی منافقین از همان ابتدا به دنبال جمع آوری سلاح برای روز مبادا بود، و این گونه بود که پس از برکناری «ابوالحسن بنی صدر» نخستین رئیس جمهور دست به قیام مسلحانه زده و در طول دهه شصت بیش از ۱۷ هزار نفر از مردم ایران را به شهادت رساند.

اما «ابوالحسن بنی صدر» حکایت جالب‌تری دارد، او به مدد ظاهر سازی ها و مخفی کردن چهره واقعی خود توانست رأی مردم را در انتخابات بهمن ۱۳۵۸ برای تصدی کرسی ریاست جمهوری کسب کند ولی بلافاصله در مقابل نهادهای دیگر قانونی از جمله شورای نگهبان، مجلس شورای اسلامی، قوه قضائیه و … ایستاد و در برهه‌های مختلف چون سخنرانی‌های ۱۷ شهریور و ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ و تقابل با نخست وزیری که طی یک روند و توسط خود او معرفی شده بود یعنی شهید رجایی کار را به جایی رساند که مجلس شورای اسلامی در روزهای پایانی خرداد ۱۳۶۰ او را فاقد کفایت سیاسی دانسته و امام خمینی (ره) نیز وی را از این سمت برکنار کردند.

جالب این که بنی صدر از سوی امام به فرماندهی کل نیروهای مسلح نیز منصوب شده بود ولی به جای این که تلاش خود را مصروف مبارزه با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نماید در کف خیابان به مبارزه با «جمهوری اسلامی» آن هم در لباس مسئول این نظام مشغول بود و جالب‌تر این که اندکی پیش از برکناری از فرماندهی کل نیروهای مسلح توسط امام، در کرمانشاه و در دیدار با جمعی از فرماندهان نظامی امکان یک کودتا را بررسی می‌کرد.

چنان چه دیدیم نظام نوپای اسلامی به آنان که حتی با قواعد آن سازگار نبودند از ابتدا اجازه جولان داد تا بهانه‌ای برای آینده نباشد ولی آنان قدر این فرصت را ندانستند و در مقابل ساختار قرار گرفته و خود را به دست خود حذف کردند.

در طول دهه شصت و هفتاد و … نیز در انتخابات‌های مختلف گروه‌ها و جریان‌های مختلف خود را در معرض رأی مردم قرار داده و برای مدتی ایفای نقش کردند ولی در فتنه ۸۸ شاهد آن بودیم که جریانی نتیجه رأی مردم را نپذیرفته و کار را به کف خیابان کشیده و هشت ماه مملکت را درگیر بحرانی عظیم ساخت، و اگر نبود پایبندی رهبر معظم انقلاب به قواعد مردم سالاری دینی، آنان در هدف خود موفق شده و نظام را از مسیر خود منحرف ساخته بودند.

نتیجه آن که انقلاب اسلامی فرزندان خود را حذف نکرده است و این برخی فرزندان ناخلف بوده اند که مسیر خود را جدا کرده و مقابل پدر دست به توطئه زدند و با دست خود، خودشان را از حیات در زیر سایه این نظام محروم ساختند.

همچنین در اکوایران ببینید : دردسرهای عجیب یک مجوز دولتی

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.