سیاست برجامی آمریکا تغییر می کند؟
در ادامه این مطلب آمده است: اغلب دولتهای غرب آسیا از ایران میترسند و مدعی اند که این کشور در نزدیکی ساخت بمب اتمی قرار دارد. در این میان، اسرائیل بیشترین نگرانی را دارد و به همین دلیل همچنان سعی میکند ایالات متحده را تشویق به وارد آوردن ضربهای کاری به ایران کند تا به این شکل طرح هستهای آن به پایان برسد.
ایالات متحده، اما میداند که این امر به دلایل متعدد غیر ممکن است، از این رو در زمان ریاست جمهوری اوباما تصمیم گرفت توافق هستهای را با ایران امضا کند و فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی را تحت نظارت آژانس بین المللی انرژی اتمی درآورَد.
دونالد ترامپ تحت تاثیر داماد صهیونیست خود، جرد کوشنر، در سال ۲۰۱۸ از توافق هستهای خارج شده و تحریمهای اقتصادی شدیدی را متوجه ایران کرد. اما در ادامه جو بایدن و اطرافیان او ملاحظه کردند که سیاست تحریمها نتوانسته است طرح هستهای ایران را متوقف کند و برعکس، ایران در دوران تحریمها، غنی سازی اورانیوم خود را به ۶۰ درصد رسانده است. همین امر موجب شد بایدن به دنبال احیای مذاکرات غیر مستقیم با ایران برآید تا امکان بازگشت واشنگتن به توافق هستهای فراهم شود. گفتگوها آغاز شد، اما حدود پنج ماه از توقف آن میگذرد و هیچ کس نمیتواند با قاطعیت بگوید که آیا آمریکا میتواند به توافق هستهای باز گردد یا نه، به این دلیل که واشنگتن از تهران سه امتیاز میخواهد: بازگشت به تعهدات در مورد نسبت غنی سازی اورانیوم، تمدید مدت توافق برای چند سال بیشتر از آنچه در توافق اصلی آمده و نیز اعمال محدودیتهایی برای صنعت موشک سازی بالستیک ایران.
اما ایران مخالف این خواستههای آمریکاست و اصرار دارد که واشنگتن باید بدون شرط به توافق هستهای بازگردد، حتی ایران شرط دارد که بندی به توافق هستهای افزوده شود که براساس آن، با انتخاب رئیس جمهور جدید در آمریکا امکان لغو توافق وجود نداشته باشد. شاید اولین نتیجه شکست مذکرات وین، بالا گرفتن شدت جنگ سرد دایر بین ایالات متحده و هم پیمانان منطقهای آن با ایران و متحدان منطقهای و جهانی اش باشد.
به عقیده برخی کارشناسان مسائل راهبردی در آمریکا و اسرائیل، ایران در زمینههای متعددی قدرتمند شده که حتی اگر نتواند به بمب هستهای دست یابد، شکست دادن آن دشوار است، از این رو بهتر است در اینده نزدیک قدرت این کشور کنترل شود. طبیعی است پس از آنکه حکومت در اسرائیل به دست احزاب افراط گرا و متعصب افتاده، ایشان به دنبال وارد آوردن ضربه شدیدی به تاسیسات هستهای و ظرفیت استراتژیک ایران باشند. این گزینه تا کنون مورد موافقت واشنگتن، بویژه کارشناسان اقتصادی آن قرار نگرفته و این کارشناسان معتقدند اولویت آمریکا باید احیای اقتصاد این کشور باشد.
اما این خط مشی فعلی واشنگتن ممکن است در انتخاباتی که قرار است پاییز سال آینده برگزار شود، تغییر کند، بویژه در صورتی که حزب جمهوری خواه بتواند بر کنگره سیطره یافته و بازهای جمهوری خواه در کنگره بار دیگر بر سیاست متجاوزانه علیه ایران تکیه کنند.
در صورت موفقیت مذاکرات وین چه خواهد شد؟
حتی قبل از شروع این مذاکرات، دولت بایدن به راهبرد تازهای در سطح سیاسی و نظامی در غرب اسیا تکیه کرد، که مهمترین شاخصهای این استراتژی جدید عبارتند از:
- خروج تدریجی نیروهای آمریکایی از پایگاههایشان در عراق پیش از پایان سال جاری و نیز خروج انها از سوریه پس از مشخص شدن نتیجه مذاکرات وین.
- حمایت نظامی از اسرائیل با سلاح و تجهیزات پیشرفته تر، با هدف تبدیل کردن آن به نماینده اصلی و قدرتمند آمریکا در غرب آسیا، تا بتواند در مقابله با قوای منطقهای که منافع آمریکا را تهدید میکنند، جانشین واشنگتن باشد.
- چشم پوشی از نظامهای حاکم در دولتهای غرب آسیا با حمایت از قدرتهای معارض لیبرال، بویژه حمایت مالی و رسانهای از گروههای معارض برای پیروزی آنها در انتخابات در کشورهایی نظیر عراق، لبنان، سودان، تونس و مغرب.
- سازماندهی حملات گسترده سیاسی و رسانهای برای تروریستی خواندن گروههای مقاومت در فلسطین، لبنان، عراق و سوریه، توصیف آنها بعنوان خدمتگزاران ایران و تلاش برای دور کردن این گروهها از مشارکت در حکومت. بر این اساس، بعید است که تا قبل از پایان یافتن مذاکرات هستهای وین، نیروهای سیاسی درگیر در لبنان به توافق و راه حلی برای خروج از بحران فعلی در این کشور دست یابند.
- حمایت از دولتهای عربی که به سیاست عادی سازی با اسرائیل متکی هستند و تشویق دیگر دولتها برای رفتاری مشابه.
اینها شاخصهای کلی سیاست آمریکا تحت تاثیر مذاکرت هستهای وین است که برخی از آنها اجرایی شده و بعضی دیگر در قید آماده سازی هستند. اما یک سوال باقی میماند: در صورت شکست یا موفقیت مذاکرات وین، نیروهای مقاومت چگونه به این نقشههای آمریکا پاسخ میدهند؟
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.