رمزگشایی از یک تنش مرزی/سواستفاده برخی کشورها از نقطه ضعف ایران
کارشناسان و تحلیگران در گفتگویی به بررسی مناقشه مرزی اخیر بین ایران و جمهوری آذربایجان پرداختند و تاکید کردند که در حال حاضر دیپلماسی مهمترین ابزار برای رفع تنش های مرزی بین کشورهای درگیر است.
شب گذشته کارشناسان روابط بین الملل و صاحب نظران حوزه قفقاز به بررسی مناقشه اخیر بین ایران و جمهوری آذربایجان پرداختند. این گفتگو که در کلاب هاوس بود که با حضور امیرپسنده پور، احد قضایی، مهدی مطهرنیا، سیامک کاکایی، حسن بهشتی پور، حسام واعظ زاده قربان کریم خانی، پیمان عارف، احسان ارجمند حقیقی، کمال آرمان، مریم حیدری برگزار شد. بخش هایی از این گفتگو را در ادامه می خوانید:
تقویت لزوم سطح روابط با همسایگاه برای تنش زدایی
پسنده پور در ابتدای بحث با تمجید از مواضع اخیر رهبر معظم انقلاب و تاکید بر اقتدار همراه با عقلانیت گفت که این موضع نشان دهنده عمق فهم استراتژیک ایران از موضوع همسایگان است. وی با اهمیت عضویت ایران در سازمان شانگهای گفت که حوادث اخیر اثر منفی بر این اتفاق می گذارد و کشور پاکستان نیز در این بین نقش نامطلوبی در خصوص افغانستان و رزمایش در نزدیکی مرزهای ایران بازی می کند. پسنده پور در ادامه تاکید کرد تقویت روابط ایران با همسایگان در برهه کنونی اولویت مهمتری نسبت به روابط با کشورهای فرامنطقه ای دارد و این موضوع باید در دستور کار ایران باشد.
نباید به دنبال تکرار تاریخ باشیم/ تحولات ژئوپلتیک موقعیت ارتباطی ایران را تحت تاثیر قرار می دهد
محبعلی در ادامه در تشریح اصل مناقشه و بازیگران مهم آن در قفقاز جنوبی و اشاره به موضوع تاریخی منازعه بین باکو و ایروان گفت: این منطقه از دو قرن پیش محلی برای بازی بازیگران بزرگ بوده و در سطوح مختلف مطرح هستند. همچنین رقابت در بین کشورهای منطقه ای و بین المللی نیز در این عرصه وجود داشته و امروزه نقش قدرت های جهانی در این منازعه پررنگ تر شده است. روسیه یکی از قدرت های مهم و تاثیرگذاری بوده است که در سطوح مختلف از جمله نظامی،اقتصادی و سیاسی در این منطقه نقش مهمی را ایفا می کند و این منطقه را حیاط خلوت خود می داند. از طرفی ترکیه نیز یک بازیگر مهم به لحاظ تاریخی و همچنین اسلامی در این منطقه به شمار می رود. همچنین ایران که بخش هایی از آسیای میانه جز آن محسوب می شد و طی جنگ آنها را از دست داد. البته باید تاکید کنم که نباید مجدد به دنبال تکرار تاریخ باشیم چرا که با همه تلخی و شیرینی ها سپری شده است و امروزه باید این کشورها را به عنوان کشورهای مستقل ببینیم. بی شک این تحولات تاثیرات منطقه ای و بین المللی خواهد داشت که جمهوری اسلامی ایران باید در سیاست خارجی خود آن را در نظر داشته باشد. ارمنستان و جمهوری آذربایجان دو کشوری در خشکی هستند که نیاز به همسایگان خود از جمله مهمترین آن ایران دارند. ترکیه که همانطور اشاره کردم می تواند به توافقی با جمهوری آذربایجان به هر دلیلی دست یابد و شاید ایران نیز امکان اعتراض نداشته باشد. البته موضع روس ها نیز در این بین مهم است اما آنها مواضع پیچیده ای دارند. از طرفی ممکن است ارمنستان نیز بنا به هر شرایطی ناچار به پذیرش این امر باشد. چنین تحولاتی موقعیت ژئوپلتیکی و ارتباطی ایران را تغییر خواهد داد و از همین رو باید نگران این موقعیت و همچنین موقعیت تاریخی خود باشیم. مشکلی که امروز در سیاست خارجی داریم این است که سیاست خارجی متوازنی نداریم و در یک جهان به هم پیوسته یک ناهنجاری به شمار می رود. نمی توان با برخی روابط راهبردی داشت و در قسمت دیگری با قدرت های تاثیرگذار روابط خصمانه داشته باشیم. روسیه و ترکیه و دیگر کشورها علی رغم اختلافات بسیار می بینیم که با بسیاری از کشورها روابط متوازن و دیپلماتیک دارند.
راهبرد "نه جنگ و نه مذاکره" به جنگ و یا مذاکره ختم می شود/ تهدیدات امنیتی در مرزهای ایران جدی است
در ادامه بحث مطهرنیا گفت: جهان در حال پوست اندازی در حوزه مسائل بین المللی در لایه های گوناگون منطقه ای و فرامنطقه ای است. کنشگران نظام بین الملل در پی ایجاد نظم نوین جهانی و هندسه جهانی قدرت در آینده هستند. بر اساس تجارب در قرون گذشته رویکردها و جهت گیری های خود را ساماندهی می کنند. در مکتب تفسیری امنیت قدرت ها به ۴ دسته تقسیم می شوند؛ قدرتی که خود را ابرقدرت می داند و مدعی است که می تواند امنیت جهان را حفظ کند. قدرت های بزرگ در قالب سازمان و نهادهای بین المللی می تواند امنیت جهان را حفظ کنند. در این بین قدرت های متوسط نیز در پی ایجاد امنیت منطقه ای هستند و قدرت های ضعیف نیز وجود دارند که در بهترین حالت می توانند امنیت خود را حفظ کنند. پرسش این است که ایران در این طبقه بندی در کجا قرار می گیرد که می توان بر اساس شاخصه هایی آن را تعیین کرد. در سال ۲۰۰۸ آمریکا در وضعیت نابسامانی از بحران اقتصادی بود ۲۰ درصد قدرت جهان را با ۸ پیشران داشت. اتحادیه اروپا و چین ۱۴ درصد، هند ۷ درصد و روسیه نیز ۲ درصد. در این بین محاسبه ای در خصوص ایران صورت نگرفت. دکترین اوباما از زمان روی کار آمدن دکترین محدودسازی همکاری های بین المللی با ایران و محاصره منطقه ای، ناتوی عربی و غیره بود. با تحریم های فلج کننده و کدگذاری نرمش قهرمانانه ایران پای میز مذاکره رفت و برجام امضا شد. از ظرفی قرار بود برجام در ایران آتش زده شود و در همین راستا جنگ هیبت و حیثیت شروع شد. در این راستا اگر ترامپی نیز در کار نبود محدودسازی ایران ادامه می یافت. در سال ۲۰۱۸ چالش ایران به تهدیدی برای نظم منطقه ای و نظام بین الملل تبدیل شد. در این بین آمریکا رهبری را به عهده گرفت و مدیریت را به اسرائیل سپرد و پشتیبانی نیز به ناتوی عربی و کشورهای عربی سپرده شد. لذا در ادامه جبهه موافقت در قبال جبهه مقاومت شکل گرفت. اکنون دکترین چالش ایران برای نظم منطقه ای و نظام بین الملل در حال اجرا است و آمریکا نیز در حال چابک سازی حضور خود در منطقه است. راهبرد " نه جنگ و مذاکره" به سمت یا جنگ و یا مذاکره می رود. در این بین دکترین اسرائیل اهمیت ویژه ای پیدا می کند: مرگ تدریجی؛ مرزها ناامن می شوند. آنچه در افغانستان رخ داد شوخی نیست. طالبان یعنی پاکستان و پاکستان یعنی تکیه بر عربستان. کشورهای حاشیه خلیج فارس زبان نرم با تهران اما همکاری گسترده با اسرائیل دارند. رئالیسم بایدن از دکترین ترامپ یعنی پاردایم آشوب و استراتژی "جوجیتسو" بازیگر دیوانه، سیاست کلان ابهام و پیچیدگی، تاکتیک جاخالی و ضربه زدن از تکنیک توئیت و رسانه به تئوری قدرتمند هوشمندتر آمریکایی تبدیل می شود. دکترین بایدن " والد بالد بالغ" است که شفافیت دارد و می گوید با ایران مذاکره می کند و در آن سو تحریم های حداکثری را لغو نمی کند. شانگهای علاوه بر مزایای عضویت می تواند اهرمی فشاری علیه ایران شود. یکی از شروط عضویت آن پذیرش اف ای تی اف است. زیرنظر گرفتن ناامنی ها در کنار مرزها با تمام حواس و هوش همان مرگ تدریجی و ضربه های کشنده است. یعنی دو گام به جلو و یک گام به عقب. دکترین ترامپی در دولت بایدنی ادامه دارد: ادامه تحریم های حداکثری و همکاری های حداکثری تشدید کننده در بعد منطقه و بین المللی در ارتباط با تهران.
ترکیه به دنبال تثبیت قدرت در قفقاز و انزوای ارمنستان است
کاکایی در ادامه بحث گفت: یکی از عوامل بحران سازی در قفقاز ترکیه است که در پی آن به دنبال تثبیت و یا ایجاد یک وضعیت نوین است که حاصل آن منجر به اصطکاک و تنش های جدید در منطقه قفقاز جنوبی می شود. طبق دکترین نظامی ترکیه در سال ۲۰۱۶ بنا بر این شد که دیگر نیازی نیست که اقدامی تروریستی ترکیه را تهدید کند بلکه این آنکارا است که به دنبال آن موضوع خواهد رفت. حضور ترکیه در سوریه از این سال و سالهای بعد در لیبی و شرق مدیترانه از جمله موارد دیگر است. حمایت ترکیه از جمهوری آذربایجان معادلات قره باغ را تغییر داد و این یک تجربه جدید در سیاست خارجی ترکیه در منطقه فقاز جنوبی است. در همین راستا ترکیه به دنبال تبدیل شدن به یک قدرت منطقه ای و حتی یک هژمون است. ترکیه به دنبال تثبیت قدرت خود در قفقاز و در انزوا قرار دادن ارمنستان است. از طرفی تحولات جدید باکو را به سمت مطالبان جدید سوق داده است. در توافقنامه ای که بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان منعقد شده دو بند مهم است: یکی ایجاد یک دالان به نام لاچین در مناطق شمالی و یک شبه دالان در منطقه جنوبی در حدفاصل منطقه نخجوان به بدنه جمهوری آذربایجان است. ایجاد این دالان یک اهمیت راهبردی برای ترکیه دارد که می تواند موقعیت باکو را در قفقاز جنوبی تقویت کند و اینکه خط ارتباطی بین ترکیه تا قفقاز و از آنجا تا به سمت آسیای مرکزی باشد. یعنی خط حائلی که می تواند قدرت منطقه ای ترکیه را افزایش دهد. ضمن اینکه ژئوپلتیک زبانی و قومی نیز در این منطقه برای ترکیه بسیار مهم است. ترکیه در سالهای اخیر به دنبال اجماع کشورهای ترک تبار است و عملا آن را پیگیری می کند. در آینده همکاری و تقویت ترکیه و جمهوری آذربایجان بیشتر خواهد شد و بیشتر از آن خواهیم شد. برای ایران یک شناخت دقیق از این موضوع ضروت دارد.
بحث های پان ترکیستی نه در جهان و نه در مرزهای ایران وجود دارد
کریم خانی در ادامه گفت: نقش روسها در تحولات قفقاز جنوبی اهمیت ویژه ای دارد روس ها که زمانی به ارمنستان کمک کرده بودند این بار به جمهوری آذربایجان کمک کردند تا بخش هایی را از اشغال ارمنستان خارج کنند. ترکیه شاید نقش مهمی در این مناقشه داشته باشد اما بازیگر اصلی روسیه محسوب میشود. بر اساس آمارها و پیش بینی هایی که از داخل ترکیه به گوش می رسد احتمال اینکه حکومت اردوغان در سال ۲۰۲۳ پایان یابد زیاد است. در این راستا پوتین به منظور جلوگیری از گسترش ناتو به غرب در حال استفاده از ترکیه است. همانطور که دیدیم اس۴۰۰ را در ترکیه مستقر کرده است و آمریکا نیز تحریم های کاتسا را علیه ترکیه کلید زده است. اردوغان در همین راستا در دوراهی بزرگی قرار گرفته که آیا سیاست نزدیکی به روسیه را ادامه دهد یا اینکه سیاست های قبلی را در پیش بگیرد. پس از کودتای ترکیه راهی برای این کشور برای بازگشت به آمریکا نمانده است. اردوغان امتیازهایی را در خصوص اجرای سیاست روسیه در منطقه از این کشور می گیرد. اما نقش اصلی همانطور که اشاره کردم چیزی بالای ۹۰درصد مربوط به روسیه است. مناقشه منطقه ۲۰ کیلومتری بین ایران و آذربایجان می تواند به راحتی حل و فصل شود. اینگونه نیست که دولت علی اف بخواهد علیه منافع ایران پایگاه هایی را ایجاد کند. نه جرات آن را دارند و نه در مسیر سیاسی آنها است. کشور پهناور ایران روابط بسیار بالایی با جمهوری اذربایجان دارد. از مرز آستارا پای یک میلیارد دلار در سال محصولات کشاورزی به روسیه فرستاده می شود. اگر این روند ادامه نیابد یک فاجعه برای کشاورزان تلقی می شود. بنابراین بالا بردن تنش در نزدیکی ارس نمی تواند در راستای تحقق اهداف و منافع ملی ایران باشد. به عنوان نکته آخر باید عرض کنم که علاوه بر نقش مهم روسیه در قفقاز نباید گفته ها در خصوص ناسیونالیست ترکی را جدی بگیریم چرا که اساسا بحث های پانترکیستی نه در جهان و نه در مرزهای ما وجود ندارد.
هدف ترکیه گسترش عقبه استراتژیک خود در قفقاز جنوبی است
بهشتی پور: به طور خلاصه بازیگران اصلی در منطقه قفقاز ارمنستان، آذربایجان و گرجستان است. در پیرامون آن نیز روسیه، ترکیه و ایران بدون شک وجود دارند. در فرامنطقه نیز اسرائیل، آمریکا و اتحادیه اروپا به ویژه فرانسه و گروه مینسک. بحث ژئوپلتیک و ژئواستراژی ایران با ارمنستان و اتکای ارمنستان به مرز با ایران ادامه خواهد داشت. این طور نیست با یک توافق آتش بس ارمنستان منطقه به این مهمی را نادیده بگیرد و صرفا روی لاچین ـ شوشا کار کند. یکی مشکلی که وجود دارد احاطه تحلیل های ضد روسی است و برعکس عده از در حمایت از روسیه مسائل منطقه را تحلیل می کنند. روسیه بدون شک در قفقاز جنوبی نقش تعیین کننده دارد اما نباید نقش آن را تا حدی بزرگ کنیم که هر اتفاقی که می افتد بپنداریم که روسیه پشت قضیه بوده است. نخست وزیر ارمنستان و رئیس جمهور آذربایجان در سفر به مسکو بدون ترکیه و ایران توافقی را انجام دادند که در آن دو ابهام بزرگ وجود داشت تا خود دو کشور حاکم و بازیگر اصلی باشند. روس ها اصولا در صحنه بین المللی به آمریکا در خصوص یکجانبه گرایی اعتراض می کنند اما وقتی نوبت به خودشان می رسد در قفقاز و سایر مناطق به دنبال یکجانبه گرایی محض هستند. اصلا به ایران و ترکیه اجازه نمی دهند که وارد این ماجراها شوند. البته این بدان معنا نیست که روسیه دارای قدرت مطلق است خیر. هم در دوره پطروسیان و هم پاشینیان در ارمنستان این طور نبود که روند به دلخواه روسیه طی شود. این قضیه در خصوص جمهوری آذربایجان نیز صدق می کند. به هر روی مشکل تهران و باکو مشکل حاکمیتی است. بحث بر سر این است که ترکیه نقشه ای دارد که طبق آن به دنبال گسترش عقبه استراتژیک خود است: از طریق نخجوان به آذربایجان و از آذربایجان به خزر و آسیای مرکزی. برخلاف بقیه من اسم موضوع را پانترکیسم و نوعثمانی گری و اخوانی نمی گذارم. چرا که ترکیه از این موارد به عنوان پوشش استفاده میکند. آنجا که منافع ایران در خطر قرار می گیرد ما نمی توانیم بی تفاوت باشیم. رزمایش ایران برای ماجرای کامیون ها نبوده است. ایران خواست به ترکیه و جمهوری اذربایجان بفهماند که بر سر مسائل استراتژیک با هیچ احدی تعارف ندارد. از این متاسف هستم که برخی احساسات عمومی را تحریک می کنند؛ ایران به دنبال جنگ نیست. تهران با باکو و ایروان همسایه هستند و این همسایگاه حق و حقوقی دارند. مشکلات نیز از راه دیپلماتیک قابل حل هستند. اما این بدین معنا نیست که قید مانورهای نظامی را بزنیم. این مانور نظامی شاخصی برای قدرت ایران است.
جلوگیری قدرت های بزرگ از نزدیکی تهران و باکو
قضایی گفت: قضیه تحریک جمعیت ارمنی نشین در منطقه قره باغ از قبل از زمان فروپاشی شوروی مطرح بود. فرانسه، آمریکا و روسیه که بعدها به گروه مینسک معروف شد جمعیت ارمنی نشین را برای استقلال تحریک کردند. در زمانی که روسها به باکو حمله کردند و تعدادی را به قتل رساندند اذربایجان درگیر مسائل داخلی بود که قره باغ ادعای استقلال کرد. در آن برهه نگرانی از این بود که آذربایجان به لحاظ تاریخی به ایران وصل نشود. حتی ارمنستان در روسیه پایگاهی ایجاد کرد و گروه مینسک متولی این اقدامات شد. بسیاری از قدرت های جهانی خواستار این نیستند که مناسبات تهران و باکو احیا شود. چراکه آذربایجان بیشترین مرز را با ایران دارد و بیشترین اشتراکات را نیز با ایران دارد. مردم جمهوری آذربایجان اعلام می کردند که ترکیه دوست ما و ایران بردار ماست. بعضی از اقدامات ایران متاسفانه در زمان بحران قره باغ به ضرر ما تمام شد. در زمانی که سفیر بودم کشتی آذربایجان که تحت امتیاز انگلیس بود به منطقه مورد اختلاف تهران و باکو برای اکتشافات فضایی رفته بود که خبر به ایران رسید و ایران نیز نیروی هوایی را به آن منطقه اعزام کرد. در آن دوره که روسیه، انگلیس و آمریکا سهم زیادی در رسانه های آذربایجان داشتند چنان قضیه را بزرگ کردند که گویی ایران به این کشور حمله کرده است. در ادامه به منظور اطمینان دادن به مردم حیدر علی اف مانور هوایی را با ترکیه انجام داد و از آن روز به بعد مردم این کشور در کنار پرچم آذربایجان پرچم ترکیه را نیز قرار دادند. به هر روی اتکا به دیپلماسی برای ایران ضروری است تا همچنان صنعتگران و سرمایه گذاران ایران همچنان بتوانند به فعالیت خود ادامه دهند.
ایران از روابطش با روسیه استفاده کند
واعظ زاده در مورد نقش کشورهای غربی و اتحادیه اروپا در این اختلافات گفت : منطقه شاهد تغییرات ژئوپلتیک زیادی است که شامل عوامل متعددی است که من به برخی از دلایل آن اشاره می کنم. خروج امریکا در منطقه ما و توجه این کشور به شرق و چین که از دولت اوباما شروع شده بود، اثرات زیادی بر منطقه گذاشته است. نکته دیگر کاهش قدرت سیاسی و بین المللی ایران در منطقه است که عوامل داخلی و خارجی متعددی دارد که ایران نتوانسته از جایگاه ژئوپلتیک خود در معادلات بین المللی استفاده کندو این رقبا را تشوق کرده تا خلا را پرکنند.
رابطه اذربایجان با کشورهای حاشیه ای هم باید مورد توجه قرار دهیم که چرا این کشور امروز به این مسائل توجه بیشتری دارد تا مرز ایران و ارمنستان را از آن خود کند. در مورد موضع روسیه، اذربایجان از زمان فروپاشی، تمایلش به سمت شرق کم تر شد و از سازمان هایی که تحت نفوذ روسیه بودند خارج شد. این کشور نگاهش را به غرب دوخت. هر چند نیروهای تندرو در روسیه می گویند که تعیین کننده رهبران اذربایجان و ارمنستان هستند. البته دوهزار نیروی حافظ صلح روسیه در قره باغ هستند که اذربایجان از آن ناراضی است. به نظر می رسد که اذربایجان از حل مساله قره باغ مایوس شده و ترکیه که نگاه به شرق دارد توانسته علی اف را به خود جلب کند.
در رابطه با موضع اروپا و غرب ما می دانیم که ترکیه نقش بسیار تعیین کننده ای دارد و نگاه انکارا با تنش هایی که با امریکا ایجاد می شد، به روس ها نزدیک شد و باعث شد که نگاه امریکا و ناتو به اردوغان تغییر کند و مورد انتقاد غرب قرار بگیرد. این موضوع خودش باعث احتلاف ترکیه و اذربایجان است. اما به هر حال موضع اروپا نسبت به این قضایا و تحولات منفعلانه است. به نظر می رسد که البته با نگاه اذربایجان همراهی دارند. اما به هر حال ارمنستان عضو شورای اروپاست و این نشانه پیچیدگی های منطقه است.
ایران بایستی از روابط خود با روسیه استفاده کند. روسیه تا امروز در مورد این کوریدور سکوت کرده اما انتظار می رود که آنها سیاست مشخصی را در حمایت از ایران در پیش بگیرند.
آذربایجان لطف ایران را فراموش نکند/ ایروان می توانست تا باکو پیشروی کند
پیام عارف در این زمینه گفت : من بحثم را از نوزده و بیست ژانویه ۱۹۹۰ شروع میکنم، که به ژانویه سیاه باکو معروف است. در آن زمان رییس جمهور ترکیه که در بلوک غرب است در مورد وقایع باکو می گوید: مردمان باکو ترکیشان از جنس ترکی ما نیست. ترکی شان متفاوت است. به ترکی ایرانی ها نزدیک است . باکو از نظر تاریخی حوزه تمدنی ایران است و ارتباطی به ما ندارد و موضوعی است که ایرانی ها می بایست از باکو حمایت کنند.
جمهوری اذربایجان تنها جمهوری بود که مایل به استقلال نبود. چون می دانست که ارتش ارمنستان مجهزتر است و روسها طرف آن ها هستند. وقتی استقلال رخ داد، اگر ایران کمک نمی کرد، این کشور هیچ حمایتی نداشت و در مقابل ارمنستان به راحتی پیش روی می کرد. اما بعد از آن اتفاقاتی افتاد که سیاست های ایران را تغییر داد. در دوره اخیر الهام علی اف زمانی که خودش را به بخشی از رویای توران تبدیل می کند، سیاست دوری از ایران را در پیش می گیرد. تا سال ۲۰۲۰ که هم ایران و هم روسیه از دست او غافلگیر می شوند. توازن قوا در قفقاز جنوبی تغییر می کند. این چهل کیلومتر برای ما بسیار مهم است. این راه به میزان شش کیلومتر به داخل اذربایجان می رود. چون ارمنستان و اذربایجان در وضعیت جنگی به استقلال رسیده اند، هیچگاه ریل گذاری نشده که این راه مربوط به کدام است. اساسا کریدور شوشا و منطقه خانکندی، به صورت مستقل پذیرفته شده و اداره اش به روسیه سپرده شده. اذربایجان در کمربندی شوشا رانندکان ایرانی را دستگیری کرده و مشخص است که باجگیری به حساب می آید. حسن همجواری این است که اذربایجان فراموش نکند که اگر ایران نبود ارمنی ها می توانستند تا باکو پیش بیایند.
ایران چون احساس خطر می کند رزمایش انجام می دهد. در زمان حضور ارمنی ها در منطقه، ما حضور اسراییل ها و ایست های بازرسی اش را شاهد نبودیم. اگر ما دست روی دست بگذاریم و با گفتارهایی که توجیح گر منافع دیگران به جای ایران است، دچار خفگی ژئوپلتیکی خواهیم شد که خطر بعدی اش می تواند باعث تجزیه این سرزمین شود.
باکو نقطه ضعف تهران را پیدا کرده است
خانم حیدری دیگر کارشناس حاضر در این جلسه گفت: باکو نقطه ضعف و پاشنه اشیل ایران را پیدا کرده و با هدف قرار دادن انزوای جهانی ایران از آن استفاده می کند. این کشور همکاری استراتژیکی با انکارا شروع کرده که خودشان را یک ملت در دو کشور می دانند. دوم همکاری با پاکستان است. همکاری با این کشور به ویژه برای نبرد در جغرافیای کوهستانی، خطرناک است. مساله بعدی خنثی سازی مسکو در مساله قفقاز جنوبی است. جلب پشتیبانی البانی و ازبکستان و ... هم مساله دیگری است. جلب حمایت نظامی رژیم اسراییل هم وجود دارد.
محور انکارا باکو در تلاش است تا با جلب نظر ارمنستان و کشاندن این کشور به همکاری های گسترده اقتصادی، این کشور را همراه خود کند. تا شریک ایران را با خود همراه کند.
سروش نیز در مورد تاثیر این اتفاق بر روی تجارت منطقه ای می گوید: من فکر می کنم اساسی ترین مساله قدرت و پول است. این محور اگر سال های قبل رخ می داد، جنگ جهانی می شد. الان کسی را نمی بینیم که سی درصد سهام نفت شرکت زکار اذربایجان برای خانواده اردوغان است. دویست و هفتاد کشتی بین علی ایلدریم نخست وزیر پیشین ترکیه خریده برای جابه جایی این نفت در اسیا. حتما پوتین هم سهمی دارد. اینها را باید در این قالب تعریف کرد. مشخص نیست که این استراتژی تا کی جواب می دهد. منافع شخصی شده است. قدیم بود که احزاب و گروه ها تعیین کننده اند.
ما از کجا بدانیم که ارمنستان استان خودش را نفروشد؟ همه چیز که با جنگ پیش نمی رود. همه چیز با پول تنظیم می شود.
آرمان درخصوص همین ماجرا گفت: از ۱۸۱۳ این منطقه از ایران جدا می شود.همان موقع هم بیشتر خان نشین بوده و آنها اداره اش می کردند. ۱۴ شهر قفقاز اول جدا می شود و سه شهر بعدی در ۱۸۲۳ جدا می شود. در ۱۸۷۰ در باکو نفت کشف می شود و اهمیتش از آن زمان گسترش می یابد. این سال ها پیش از آن است که نفت جنوب کشف شود. در جنگ اول جهانی که سیستم های خودرویی قالب می شوند می گویند ارزش نفت معادل خون هر سرباز است. از آن سال ها این منطقه مرتبط با انرژی است.
برای ایران از جنبه تجارت اصلا با هیچ یک از همسایه های غربی دیگر مثل ترکیه یا عراق قابل مقایسه نیست. اما یک راه عبور انرژی مرتبط با خط لوله گاز نوباکو است. این خط لوله گاز،هم می تواند رقیب نوت استریم و هم سوت استریم باشد. رقیب گازی ایران روسیه است. این منطقه بحران هایش به چشم نمی آید اما پشت اصلی همه آنها مسکو است که در یک موضعی ایستاده غیر شفاف که اصلا دیده نمی شود. متوجه نمی شویم که پشت سر اذربایجان یا ارمنستان است یا ترکیه. اما این را در نظر داریم که روسیه در موضوع رژیم حقوقی دریای خزر هنوز راضی از سر میز بلند نشدهو شاید این بحران ها برنامه ای برای تعیین تکلیف رژیم حقوقی دریای خزر باشد.
در جنگ اول قره باغ ایران به خوبی از اذربایجان حمایت نکرد و رهبری که به ایران نزدیک بود سقوط کرد و شخصی ضد ایرانی روی کار آمد و ایران از علی اف که ملایم تر بود حمایت کرد. ترکیه در این سال ها به طور خزنده وارد منطقه شد که ما حواسمان نبود.اما نمی شود گفت که روس ها حواسشان نبوده است. احتمالا آنها یک برنامه ای دارند که ممکن است بخواهند از همه کشورها امتیاز بسیاری بگیرند.
اما یک امکان دیگر این که شاید این موضوع هم بخشی از مذاکرات وین باشد که اگر این باشد، موضوع بزرگ تر و لاینحل تر می شود.
جمع بندی کارشناسان از اظهارات مطرح شده درباره بحث
محبعلی کارشناس منطقه گفت: واقعیتش این است که مسائل را به عرف تنزل دهیم. در این منطقه سه بازیگر هستند که روسیه با منابع متعدد و قدرت منطقه ای است. بعدی ترکیه و ایران است که منافع مشترکی با هم داریم اما در بسیاری از زمینه ها به خصوص با روس ها رقابت داریم. هم از نظر ژئوپلتیک و هم انرژی ما با مسکو همیشه رقیب بوده ایم و روس ها همیشه ایران را از امکان صدور گاز به اروپا منع کرده اند. در مورد ترکیه هم در زمینه های متعدد در رقابت هستیم. ارمنستان همیشه متحد ایران بوده است.
کاکایی تاکید کرد: اذربایجان میلیاردها دلار سرمایه گذاری در ترکیه دارد. ژئوپلتیک را هم باید در نظر گرفت. از منظر نظامی هم به عنوان نقش برتر اذربایجان را در قفقاز دید و همچنین هویت طلبی که در سیاست علی اف ایجاد شده هم قابل توجه است.
کم تر هفته ای است که ما می شنویم که اقای علی اف و اردوغان یکدیگر را به نام برادر بخوانند. اردوغان اولین بار چنین حرفی را زد.
ترکیه به دنبال تثبیت جایگاه در قفقاز جنوبی و افزایش قدرت است. اگر چه این تنش ایجاد شد ما نباید در چشم انداز طولانی مدت به اختلافات دامن زد. چرا که تنش بین دو کشور به نفع کسانی خواهد بود که به دنبال این تنش هستند.
کریمخانی توضیح داد :ما باید عواطف و احساسات خود را از تحلیل ها جدا کنیم. پایین اوردن سطح تنش در راستای منافع ایران خواهد بود. روابط با اذربایجان از نظر استراتژیک کم از ارمنستان ندارد. ما می توانیم با کشورهای همجوار قره باغ نزدیک شویم و به پیشنهاد اردوغان برای اتحادی در این منطقه بهتر نگاه کنیم. ارمنستان ممکن است چون چیزی برای از دست دادن ندارد روابط خود را با ترکیه و اذربایجان بهتر کند. چرا ما باید رابطه خود را با باکو بدتر کنیم؟
پایان مناقشه قره باغ رابطه جغرافیایی ایران و ارمنستان را از بین نبرده. بلکه تنها چند کیلومتر مورد مناقشه است. منتها راه هایی وجود دارد. بر طبل تنش کوبیدن می تواند در راستای منافع ما باشد. ما باید تنش در رابطه با اذربایجان را به حداقل برسانیم و در زمان های اینده روابط اقتصادی با همسایگان حتی اذربایجان و ارمنستان داشته باشیم.
امیرپسنده پور گفت: منطقه گرایی یک ضرورت غیر قابل انکار است. اگر بر اساس همگرایی بر اساس مشترکات داشته باشیم، می توانیم به عنوان یک امتیاز نگاه کنیم. به همین دلیل برخی اظهارات تندو نظرات رادیکال ملی گرایانه و معطوف به تاریخ،جز افزایش تنش دستاوردی برای ما ندارد. منطقه هم وضعیت مناسبی ندارد و نگاه به شرق در اولویت ما در سیاست خارجه است.
عارف توضیح داد: در رابطه با قفقاز بسیار مهم است که بتوانیم فهم دقیقی از تغییر معادلات ژئوپلتیکی که در سال ۲۰۲۰ اتفاق افتاد داشته باشیم.
یکی از بازیگران که از خط لوله پاناپ متضرر است روس ها بودند. در یک سال اول افتتاح این خط لوله میزان واردات از ترکیه از روسیه از ۵۴ درصد به کمتر از سی در صد رسید. ایجاد تنش که بتواند این خط لوله را به حاشیه براند درراستای منافع روس ها بوده است. آنجا که مسکو غافلگیر شد توان پهپادی بود که در اختیار دولت باکو قرار گرفت و معادلات را تغییر داد. اعتماد به نفسی که محور باکو انکارا به دست اورده، را از روس ها نگرفته اند و روس ها خودشان غافلگیر شده اند. ما باید بازی خودمان را بکنیم و سیاست خود را به روسیه گره نزنیم. مهم ترین بخش از منافع ژئوپلتیک ما که ربطی هم به این جاده ندارد، از طرح اشغال سیونیک و گفتمان ترک اسلامگرای اردوغان است که تحت تسلط یک حزب راست افراطی قرار دارد. ما می بایست از دولت ارمنستان حمایت کنیم. می توانیم قرارداد امنیتی با این کشور ببندیم و در آن باریکه چهل کیلومتری پایگاه نظامی با ارمنستان ایجاد کنیم که البته باید با هماهنگی مسکو هم باشد که این رویای تصرق استان سیونیک را از بین میبرد. طبق ماده نه توافق نامه اتش بس صرفا اذربایجان پذیرفته که یک راهی را به اذربایجان بدهد اما نگفته که از کجاچنین راهی را می دهد.
واعظ در جمع بندی خود گفت: نمی توانیم این موضوعات را جدا از تحولات بین المللی بدانیم. آنچه که شاهدش هستیم، رابطه مستقیمی با سیاست خارجی ایران دارد که ما نتوانستیم مساله برجام را حل و فصل کرده ومشکلات خود را با امریکا حل کنیم. روابط بین الملل همگی به هم ارتباط دارند. ایران باید هر چه سریع تر تکلیف خود را با برجام مشخص کند و وارد فضای بین المللی شود. وقتی پول های ایران در بانک های بین المللی بلوکه شده و حقوق مسلم خود را نمی تواند به دست بیاورد، همسایگان اطراف کشور جری می شوند تا مسائل مختلفی را برای ایران ایجاد کنند. دولت باید در این فرصت به سرعت وارد عمل شوند و نگذارند که این فرصت سوزی ادامه پیدا کند. این بلاتکلیفی به نفع ایران نیست و باعث می شود کشورهایی مثل اذربایجان چنین اقداماتی علیه منافع ملی ما داشته باشد. اگر این کار را نکنیم مشکلات بیشتر خواهد شد و کشورهای دیگر که میبینند ایران در موضع ضعف قرار گرفته، از موثعیت استفاده خواهند کرد.
ارجمند تاکید کرد: من فکر می کنم ارمنستان بعد از انزوایی که اخیرا تجربه کرد و شکست نظامی که خورد دچار تنش های سیاسی زیادی شد. در این چند ماه توانسته بر این مشکلات مسلط شود. با توجه به تنش های بین ایران و اذربایجان روحیه تازه ای به این کشور داده که سفر وزیر امور خارجه آنها به ایران هم نشان از همین امر دارد. من فکر می کنم موازنه تنش میان اذربایجان و ارمنستان به سود ارمنستان تغییر خواهد کرد.
پیشروی بیشتر در این مناقشه ممکن است به کمرنگ شدن پیروزی در قره باغ منجر شود. البته که اسراییل تلاش خود را می کند تا با تحریک اذربایجان کار خود را بکند.
حیدری گفت: اگر کشور بخواهد در اینده موفق شود باید محوریت خودش را هماهنگ کردن اوضاع همسایگان با توجه به شرایط و تغییرات جهانی قرار دهد. من امیدوارم که این اتفاق بیفتد. با توجه به اینکه ما اشتراکات فراوانی با کشور های همسایه داریم و از نظر فرهنگی و تاریخی به هم نزدیکیم.
ارمان در این زمینه توضیح داد: ما باید هر چه سریع تر به سمت خط لوله عمان برویم. رقیب گازی ما تلاش می کند ما از بازار ها بهره مند نشویم. جواب مساله در قفقاز نیست. در دیپلماسی انرژی و مذاکرات ۵+۱ است . ما اگر تلاش کنیم تا برای تروئیکای اروپایی منبع انرژی جدید ایجاد کنیم بهتر است. سیاست ما روس زده است. ما تمایلات مان به این کشور بیشتر است. ما اگر توانیم به سمت عمان و خلیج عدن برویم، در قفقاز درگیر خواهیم بود.
حالا یا ما باید رقیب جدید روس ها که شرکت های بزرگ چینی هستند را دخیل کنیم. ما باید زودتر با روسیه وارد گفتگو شویم نه با ترکیه و دیگران اما نباید به امید مسکو بایستیم.
لاسجردی در جمع بندی انتهایی گفت: به هر صورت نقش بازیگران متکثری مطرح شد که هر کدام دارای ویژگی هایی هستند. خیلی از اساتید موضوع را به مباحث داخل منطقه مرتبط دانستند و برخی هم به خارج از آن پرداختند. اما همه اساتید بر این باور بودند که بحران مرزی ایران با گفتگو و رایزنی حل شود و نقش بازیگران منطقه ای و بین المللی در رفع مناقشات مهم هست.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.