عضو جامعه روحانیت: دوران ریاست جمهوری پیرها به سر آمده است

در حالی که اصولگرایان در مورد سازوکار ورودشان به انتخابات ریاست جمهوری به نتیجه نرسیده و بین زمین و آسمان مانده‌اند، بحث بر سر اینکه سیزدهمین دولت باید با چه رئیس‌ جمهوری و در چه شکل و لباسی روی کار بیاید تبدیل به موضوع داغی شده است که نه تنها احزاب و جریان‌ها بلکه نظر مردم را هم به خود مشغول کرده است.  گاهی صحبت از ردای روحانیت یا کت و شلوار سیاسیون برای قامت رئیس جمهور آینده سخن به میان می‌آید و گاهی هم اقتصاددان بودن یا نظامی بودنش محل بحث می‌شود.

از آنجا که جریان راست افق انتخابات را روشن‌تر می‌بینند دنبال کردن این مباحث هم برایشان رنگ و لعاب بیشتری دارد چراکه اگر در این میان مزه دهان مردم به ویژه آرای خاکستری را بدانند تصمیم گیری بین صفوف کاندیداهایی که حس وظیفه و خدمت‌گذاری سال‌هاست دست از سرشان بر نمی‌دارد، راحت‌تر خواهد بود. 

فارغ از اظهار نظرهای راست و چپ درباره انتخابات، سوال اینجاست که چه کاندیدایی با کدام شاخصه قرار است رئیس جمهور ۱۴۰۰ باشد؟ از آنجا که این روزها میدان‌داری جامعه روحانیت مبارز برای سر و شکل دادن به کار تشکیلاتی اصولگرایان به منظور رسیدن به یک وحدت و پیروزی در انتخابات ۱۴۰۰ بر سر زبان‌ها افتاده است، این سوال را که رئیس جمهور آینده باید بر اساس چه متر و معیاری انتخاب شود را با حجت الاسلام حسین ابراهیمی عضو جامعه روحانیت مبارز در میان گذاشتیم. او در این باره می‌‎گوید: «رییس جمهور باید خادم مردم باشد نه رییس آنها.»

موضوع جوانگرایی از شاخصه‌های دیگری بود که این عضو جامعه روحانیت مبارز به آن اشاره کرد؛ به گفته ابراهیمی «دوران پیرها به سر آمده است و یک رئیس جمهور جوان می‌تواند کار کند پیرها تنها برای مشاوره مفید هستند .»

او می گوید:  «اگر برخی این گونه می اندیشند که با حضور حداقلی مردم می توانند رییس جمهور شوند دچار اشتباه هستند در واقع این افراد، اصلا لیاقت ریاست جمهوری ندارند چون به دنبال حاکمیت خودشان هستند نه حاکمیت مردم،انقلاب و نظام.»

البته صحبت‌ها با حجت الاسلام حسین ابراهیمی تنها به صفات رئیس جمهور ختم نشد و پای اما و اگرها در باره کاهش مشارکت در انتخابات هم به میان آمد؛ او کاهش مشارکت را آسیبی برای جمهوریت نظام ندانست و گفت:«قانون اساسی نگفته حتما همه شرکت کنند، در واقع با اکثریتی که شرکت می کنند و از میان کاندیداها، فردی را انتخاب می کنند آن فرد رییس جمهور است»

آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح گپ و گفت خبرگزاری خبرآنلاین به عضو جامعه روحانیت مبارز است؛

*********

* آقای ابراهیمی! رئیس جمهور ۱۴۰۰ از نگاه شما چه شاخصه‌هایی باید داشته باشد؟ آیا ما  نیاز به یک رئیس جمهور اقتصاددان داریم یا سیاستمدار یا...؟

یکی از بیانات حضرت علی(ع) این است که فردی که می‌خواهد ریاست کند ابتدا باید سعه صدر داشته باشد یعنی در ارتباط با همه گروه‌ها، جریانات و سلایق و به نوعی همه مردم از میزان تحمل‌پذیری بالایی برخوردار باشد و پس از آن که انتخاب شد خود را رئیس‌جمهور همه مردم بداند از این رو نباید نگاه کند به اینکه چه کسی به او رأی داد و چه کسی به او رأی نداده است به بیانی دیگر هر کسی که می‌تواند خدمت کند باید کاری کند که جامعه را درگیر خدمت کند.

رئیس جمهور باید سعه صدر داشته باشد 

اگر این رئیس‌جمهور، فردی باشد که از نخبگان به خوبی استفاده کند سعه صدر دارد. بنابراین اولین شاخص، داشتن سعه صدر است. دومین شاخص دلسوز مردم باشد بدین معنا که جایگاه ریاست‌جمهوری را ریاست نداند بلکه پست خدمتگزاری بداند برای مردم خادم واقعی باشد و به آن اعتقاد داشته باشد نه اینکه خود را رئیس مردم بداند چراکه دچار انحرافات و رفتار ناشایست می‌شود بدین گونه که خود را بزرگتر از افراد تصور می‌کند در واقع یکی از ایرادات افراد این است که خودشان رئیس می‌دانند و نهایتا در ارتباط با مردم دچار استبداد و دیکتاتوری می‌شوند که آسیب‌زا است. وقتی حضرت امام می‌فرمود که به بنده خدمتگزار بگویید تا رهبر. این ارزشمند است رهبری که محبوب بود و سخنش نافذ بود و بر همه دل‌ها حکومت می‌کرد خود را خدمتگزار مردم می‌دانست و رهبر معظم انقلاب نیز همین اعتقاد را دارند و خودشان را خادم مردم می‌دانند.

شاخصه مهم دیگری که حضرت علی در نامه‎ای به مالک اشتر خطاب به مردم مصر به آن اشاره کرد این بود که فرمودند:« مردی را فرستادم و بنده‌ای از بندگان خدا را که در هنگام خوف و ترس، نمی‌خوابد تا شما را حفظ کند و بخوابید یعنی خودش را سپر بلای مردم قرار دهد و به نوعی ایثارگر و فداکار باشد و برای مردم هر کاری که شایسته است انجام بدهد و خطرپذیر باشد. همچنین فرمودند با دشمنان مردم کنار نیاید یعنی سیاسی کاری نکند و با دشمن کنار نیاید تا از این طریق منافعی به مردم برسد چراکه منافعی تاکنون از طریق دشمن به مردم نرسیده است و نخواهد رسید.  دیگر اینکه رئیس‌جمهور آینده شجاع باشد یعنی حضرت علی می‌فرمایند وقتی که بحرانی ایجاد می‌شود  در مقابله با کسانی که در کشور ایجاد ناامنی می‌کنند سوزنده‌تر از آتش علیه دشمنان باشد. بنابراین فردی که می‌خواهد رئیس جمهور شود باید این ویژگی‌ها را داشته باشد نه اینکه در بحران‌ها برای حفظ خودش تلاش کند نه برای حفظ جامعه.  رئیس جمهور باید به همه چیز ایمان داشته باشد به خدا، انبیا، ائمه ، ولی فقیه، قانون اساسی و مردم اعتقاد داشته باشد. کسی که وعده می‌دهد به وعده‌های خود عمل کند.

دوران ریاست جمهوری پیرها به سر آمده است

*فکر می کنید در حال حاضر جامعه یک رئیس جمهور جوان را می‌طلبد؟

دوران پیرها به سر آمده است یعنی دوره‌ای است که رهبری آنقدر روی جوانگرایی تاکید دارند که باید به فرمایش ایشان توجه شود به هر حال یک رئیس جمهور جوان می‌تواند کار کند پیرها برای مشاوره مفید هستند اما کسی که می‌خواهد در جایگاه ریاست قوه مجریه قرار گیرد چهره‌ای جوان، سرحال، کارآمد، تحصیلکرده، مدیری لایق و دارای ایمان کافی، می‌تواند رئیس جمهور شود اگر کسی قول و عملش یکی شد یقینا همه این شاخصه‌ها را دارد. اگر کسی به آنچه گفت و اظهار کرد، معتقد  بود و هر چه به مردم وعده داد عمل کرد می‌تواند رئیس‌جمهور خوبی باشد اما اگر نتوانست رسما اعلام کند و به صورت شفاف بگوید که یا تحریم بود یا قادر نبودم یا وزرایم نتوانستند.

مشارکت حداکثری در انتخابات ۱۴۰۰ بسیار مهم است

*با توجه به اینکه در انتخابات گذشته مجلس بسیاری از چهره‌های جوان وارد مجلس شدند اما در نتیجه این مجلس به مجلسی با رأی حداقلی مشهور شد، این خطر که رئیس جمهور بعدی با رای حداقلی باشد تا چه حد جدی می‌بینید؟

 میزان آراء مردمی و مشارکت حداکثری برای رییس جمهور آینده بسیار مهم است چراکه بالاترین رکن انتخابات، حضور حداکثری مردم است به بیانی هر چه مردم حضور بیشتری پای صندوق های رأی داشته باشند مشروعیت نظام بیشتر شده و در جهان نیز بازتاب گسترده ای دارد به هر حال همه کشورها روی آراء ریاست جمهوری حساب می کنند.

*بسیاری مشارکت حداقلی را به عنوان آسیبی به جمهوریت نظام تلقی می کنند از نگاه شما چطور؟

آنچه قانون اساسی بیان کرده این است که نگفته حتما همه شرکت کنند در واقع با اکثریتی که شرکت می کنند و از میان کاندیداها، فردی را انتخاب می کنند آن فرد رییس جمهور است واقعیت این است که هر چه میزان آراء مردمی برای یک کاندیدا بیشتر باشد توان و قدرت آن رییس جمهور نیز افزایش می یابد و در عین حال بر مقبولیت و مشروعیت آن رییس جمهور افزوده می شود به ویژه در بین کشورهای دیگر، سربلندتر خواهد شد و با توان و قدرت بیشتری سخن می گوید بنابراین جمهوریت نظام بسیار مهم است در راهپیماییهای قبل از انقلاب شعار می دادند استقلال، آزادی، حکومت اسلامی، اما به یکباره از سوی شهید بهشتی به ما پیام داده شد که بگویید جمهوری اسلامی، چون امام فرموده بودند جمهوری اسلامی. یعنی حضرت امام گفته بودند که حکومت دینی اسلامی. از این رو دین و جمهوریت در اعتقادات امام این گونه بود که هم مردم و هم دین در صحنه باشند چراکه اگر مردم نباشند دین هم جایگاهی پیدا نمی کند این دو لازم و ملزوم یکدیگرند و باید در صحنه، حضور مردم بالاترین رکن انتخابات است.

*به هر حال طیفی از سیاسیون و مشخصا در جریان شما علاقه ای به مشارکت بالا در انتخابات ۱۴۰۰ ندارند اگر خود شما بخواهید بین مشارکت بالا و پیروزی جریان تان یکی را انتخاب کنید اولویت با کدام یک است؟

هر دو یعنی هم مشارکت حداکثری و هم پیروزی در انتخابات برای ما مهم است واقعیت این است که هر چه مشارکت مردم بیشتر باشد برای کشور بهتر است اگر برخی اصولگرایی را به معنای یک جریان می دانند ما اصولگرایی را به معنای دینداری تلقی می کنیم اگر معنای دینداری را مدنظر قرار دهیم دیگر مسئله اصولگرایی مطرح نیست بلکه مهم این است که مشروعیت و مقبولیت مهم است و این دو در کنار هم یکدیگر هستند اگر امری دایر شود مبنی بر اینکه مشروعیت نباشد اما فقط مقبولیت باشد این مورد تایید ما نیست از سوی دیگر صرف مشروعیت بدون مقبولیت مورد تایید ما نیست.

فردی با رأی حداقلی لیافت ریاست جمهوری را ندارد

*به هر حال این تفکر وجود دارد آیا آسیب زا نیست؟

اگر این تفکر وجود دارد تفکر بسیار نادرستی است چراکه اگر مردم در انتخابات حضور نداشته باشند و یک کاندیدا با میزان آراء حداقلی رأی بیاورد و به دنبال همین میزان آراء نیز باشد این فرد اصلا لیاقت ریاست جمهوری نداردچون به دنبال حاکمیت خودش است نه حاکمیت مردم،انقلاب و نظام.

برخی مدعی اصولگرایی هستند اما اصلا اصولگرا نیستند

*برخی چهره های اصولگرا همچون محسن رضایی بر این باورند که بازی اصولگرا و اصلاح طلبی تمام شده است یا برخی پایداری ها عنوان می کنند که اصولگرایی منسوخ شده، آیا اصولگرایی از نظر شما یک بازی است که تمام شود؟

اصولگرایی همان شاخص های کلی شرایط منتخب است یعنی وقتی کسی می خواهد کاندیدا شود مگر می تواند به ولایت فقیه، اسلام و مردم معتقد نباشد! بنابراین اصولگرایی به معنای اعتقاد به دین، مذهب، ولی فقیه و مردم و کتاب خدا و شریعت اسلامی است اصولگرایی را فقط در اسم اصولگرا نمی دانیم بسیاری مدعی اصولگرایی هستند که اصلا اصولگرا نیستند.

*کاندیداهای بسیاری در جریان اصولگرایی در حد گمانه زنی مطرح هستند از جمله محسن رضایی، آیا این توانایی را دارند که در راستای مشارکت حداکثری مردم را به پای صندوق رأی بیاورند؟

اگر یک نفر مدعی جریان و اسمی شده تا زمانی که عملا به آن جریان معتقد نباشد اعتقادش باطل است در عین حال کسانی که معتقدند اما تحت عنوان و اسم اصولگرایی نباشد اما معتقد به ولی فقیه، اسلام، ائمه و قرآن و مردم باشد ولو اسم اصولگرایی نداشته باشد فرد خوبی است.

کاندیدایی با سوابق درخشان لازم است تا مردم را پای صندوق ها بیاورد

*دیگر شخصیت هایی که به عنوان کاندیداهای احتمالی مطرح هستند این توانایی را دارند که مردم را پای صندوق رأی بیاورند؟

بر این باورم که اگر این شخصیت ها با شعارها، سخنان، اعتقادات، میزان وابستگی شان به مردم و نظام مورد پسند و پذیرش مردم قرار گیرند و مردم نیز تشخیص دهند آنها لایق هستند یقینا مردم حضور حداکثری پیدا می کنند اگر این گونه نباشد مثل بقیه فقط می آیند و می روند بنابراین باید هر چه به مردم وعده می دهند عمل کنند اگر یک کاندیدا سوابق و تجارب خوبی نداشته باشد نمی تواند مردم را به سمت خود جذب کند یقینا یک سوابق درخشانی لازم است تا مردم را بتواند به پای صندوق ها بکشاند.

نزاع بین خواص مردم را دلزده کرده است

*آقای ابراهیمی! کجای کار ایراد داشته که مردم از صندوق رأی دور مانده اند؟ جریانات و احزاب سیاسی در ایجاد این بی تفاوتی چه سهمی دارند؟ سهم برخی تخریب ها و تندروی ها چطور؟

به هر حال عوامل متعددی در این باره دخیل هستند از جمله این نزاع هایی که در بین منتخبین در دوره های مختلف وجود داشته است هر کسی روی کار آمده فرد ماقبل خود را دزد و بی عرضه خطاب کرده است بنابراین نزاع بین خواص می تواند مردم را دلزده کند مبنی بر اینکه اینها نمی توانند با خودشان کنار بیایند چطور می خواهند به ما خدمت کنند؟! از سوی دیگر دشمن هم بیکار نیست و علیه همه افراد موثر شایعه سازی کرده و به آن فرد تهمت های ناروا می زنند.

در بعضی موارد نیز یک دزدهایی در بین خود ما است همین مفسدینی که آشکار شدند و در هر دولتی هم بودند بنابراین این گونه اتفاقات مردم را دلسرد می کند به عنوان مثال به یکباره رییس بانکی با ثروت هنگفتی از کشور فرار می کند. این اتفاقات بسیار بدی است که موجب دلزدگی مردم می شوند یا هر روز انباری از کالاهای احتکار شده کشف می شود در مجموع این مسائل مردم را دلزده کرده و می گویند چگونه است که نمی توانند جلوی این خلاف ها و مفسدین را بگیرند. به هر حال سخت است که جلوی همه مفسدین را بگیرند. از روزی که آقای رییسی به عنوان رییس قوه قضاییه روی کار آمده، یک امیدی در مردم ایجاد شده و همه اعم از جریان اصولگرا و اصلاح طلب، معتقدند که خوب برخورد می شود این مبارک است در واقع  بعضی از نواقصی که در ضرورت ها وجود داشته، یا نادیده گرفته شده یا حساسیتی وجود نداشته که جلوی افراد را بگیرند. دولت ها باید روی خدمت به مردم و اقتصاد مردم حساس باشند تا از صندوق ها فاصله نگیرند.

اصولگرایان درنهایت به وحدت می رسند

*وحدت را در جریان اصولگرایی تا چه حد قابل دسترس می دانید با توجه به اینکه دو سازوکار پیش روی اصولگرایان است؟

اصولگرایان در نهایت به وحدت می رسند و این وضعیت ادامه پیدا نمیکند که متفرق باشند بنابراین افراد دارای کلام نافذی وجود دارند که می توانند کاری کنند اصولگرایان از این پراکندگی و نزاع های درونی و اختلاف سلیقه ها، کاری کنند. بنابراین اصولگرایان یقینا به وحدت می رسند.

جامعه مدرسین احتمالا به صحنه می آید

* سازوکار دوگانه شورای ائتلاف و شورای وحدت، تا چه حد به وحدت اصولگرایان ضربه می زنند؟

بر این باور نیستم که شورای ائتلاف به وحدت برسد حال شاید اصولگرایان محوریت جامعتین را بپذیرند جامعه مدرسین هم ممکن است به صحنه بیایند به هر حال از اوایل انقلاب، محوریت با جامعتین بوده، ائتلافی هم نبوده است و اسمشان جریانات همسو با جامعتین بوده است بنابراین جریان اصولگرایی به تنهایی نمی توانند کاری کنند. ممکن است در نهایت به این نتیجه برسند که محور را جامعتین قرار داده و به وحدت برسند در عین حال جامعه روحانیت مبارز نه خودش کاندید دارد و نه برای خودشان کاری می کنند بلکه هدف و تلاششان این است که جریان اصولگرایی به وحدت برسد افرادی که سهم نمی خواهند می توانند کاری کنند که جریان اصولگرایی به وحدت برسند.

شیخوخیت اصولگرا، محوریت بهتری در این جریان است

*طیفی از  اصولگرایان بر این باورند که جامعتین یا شیخوخیت و روحانیت باید جایگاه معنوی و مشورتی داشته باشد نه محوری، این نوع نگاه تا چه حد به امر وحدت خدشه وارد کرد؟ نقش شیخوخیت و روحانیت را در دستیابی به وحدت تا چه اندازه موثر می دانید؟

از نظر بنده در نهایت و در مقایسه با سایر جریانات، باز هم جریان شیخوخیت محوریت بهتری در جریان اصولگرایی دارند یعنی پایگاه شیخوخیت همچنان محفوظ است حال ممکن است مانند گذشته نباشد اما در مقایسه با سایر جریانات، جریان روحانیت و شیخوخیت از بیشتر جریانات دیگر نفوذ بیشتری دارد.

*یعنی در این دوره از انتخابات ۱۴۰۰، شیخوخیت می تواند نقش تعیین کننده در انتخاب کاندیدای نهایی داشته باشد؟

بنده در این باره بسیار امیدوارم.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.