شادمهر عقیلی و مهراد جم از نظر حقوقی مجرم هستند؟

سایت‌های شرط‌بندی و قمارخانه‌های مجازی این روزها به یکی از بحث‌های مهم فضای فرهنگی و رسانه‌ای کشور تبدیل شده است. مهاجرت برخی از سلبریتی‌های فرهنگی از داخل کشور و حاشیه‌های فراوانی که  با همراهی اینفلوئنسرهای مرتبط با این سایت‌ها در فضای مجازی به وجود آوردند از یک سو و حضور یک خواننده مطرح و باسابقه در شبکه گسترده سایت‌های شرط‌بندی و رونمایی‌اش از سایت شرط‌بندی اختصاصی‌اش از سوی دیگر، اتفاقاتی بود که در هفته‌های گذشته بحث پیرامون این موضوع را گسترده‌تر و پررنگ‌تر کرد. 

چرا سایت‌های شرط‌بندی و این تجارت که بدون کمک درگاههای بانکی داخل کشور امکان فعالیت‌ ندارند تا این حد گسترده شده‌اند و آیا سلبریتی‌هایی که در این عرصه به فعالیت تبلیغی می‌پردازند هم از نگاه قانون مجرم محسوب می‌شوند؟ اینها سوالاتی بود که به بهانه آنها با کامبیز نوروزی حقوقدان متمرکز در عرصه حقوق فرهنگی گفت‌وگو کردیم.

سایت‌های شرط‌بندی چرا به این صورت در کشور ما رونق گرفته و مخاطب کسب کرده؟

متاسفانه به دلیل زاویه نگاه نادرستی که در نظام حکومتی ایران به اینترنت وجود دارد، درک درستی از اینترنت پیدا نشده و در نتیجه برنامه‌ریزی درستی هم برای مدیریت اینترنت در ایران وجود ندارد. عمده‌ترین نگرانی‌هایی که سازمان‌های حکومتی در این زمینه دارند محدود شده به مسائلی از قبیل فعالیت‌های سیاسی و مدنی در پلتفرم‌های مختلف و مقابله با اینها. در صورتی که اینترنت و امکاناتی که اینترنت پیش روی مردم می‌گذارد بسیار وسیع‌تر و گاهی خطرناک‌تر است. به این قسمت‌ها توجهی نشده و همین عملا باعث شده که در ایران انواع وسائل و روش‌های مختلف برای کلاهبرداری و یا توسعه کاربردهای غیراخلاقی فراهم شود و تقریبا از کنترل هم خارج است. بخشی برمی‌گردد به سیاست‌گذاری فرهنگی غیرواقع‌بینانه که در ایران وجود دارد. یکی از این آسیب‌هایی که در این سال‌ها رونق پیدا کرده، توسعه سایت‌های شرط‌بندی و قمار در پلتفرم‌های مختلف است. طبق قوانین ایران، شرط‌بندی و قمار ممنوع و جرم است و مجازات سنگینی هم دارد. تا سه سال زندان و گاهی بیش از این مقدار. مواد ۷۰۵، ۴۰۶، ۷۱۰، ۷۰۸ قانون مجازات اسلامی درباره مسائل مربوط به قمار و شرط‌بندی است. اما سایت‌های متعدد قمار و شرط‌بندی برای کاربران فارسی‌زبان ایجاد شده که اغلب در خارج از کشور فعالیت می‌کنند و مشتریان ایرانی را جذب می‌کنند بدون آن که مسوولیتی داشته باشند یا در برابر مشتریان مسوولیت قانونی داشته باشند. در یک چنین زمینه‌ای وقتی هیچ مسوولیت قانونی‌ای گردانندگان این سایت‌ها ندارند طبیعی است که کاربران در معرض خطر جدی‌ای هستند که از آنها کلاهبرداری یا سو استفاده شود و مورد سو استفاده‌های فراوان قرار بگیرند. بی‌توجهی نظام برنامه‌ریزی فرهنگی کشور به واقعیت‌های اینترنت باعث شده که از این بخش‌های بسیار مهم اینترنت غفلت فراوان شود و فقط گهگاهی که سروصدایی بلند می‌شود واکنش‌هایی نشان دهند که آن واکنش‌ها هم اغلب ناقص هستند.

چگونه است که این سایت‌ها برای تبادلات مالی خود یا در حقیقت خالی کردن جیب مردم از درگاههای بانکی داخل کشور استفاده می‌کنند؟

یکی از نکاتی که خیلی مهم است، همین است که درحالی‌که قمار و شرط‌بندی جرم است و مدیران این سایت‌ها تقریبا همه‌شان در خارج از کشور زندگی می‌کنند اما درگاههای بانکی اینها بانک‌های داخل کشور هستند. کاربران این سایت‌ها مبادله پولی‌شان را از طریق بانک‌های داخل کشور انجام می‌دهند. چنین وضعیتی شبیه این می‌ماند که یک فروشنده مواد مخدر که همه هم می‌دانند فروشنده مواد مخدر است و همه هم می‌دانند که پول‌هایی که به حساب این فرد می‌آید از فروش مواد مخدر است، از خریداران مواد مخدر بخواهد که پولشان را به حساب بانکی‌اش بریزند. همینقدر عجیب است. بنابه اخبار غیررسمی که منتشر شده حجم پولی خیلی هنگفتی هم از طریق شبکه بانکی کشور برای این سایت‌ها مبادله می‌شود. یک رفتار غیرقانونی به نام قمار یا شرط بندی که دست‌اندرکاران آن در خارج از کشور فعالیت می‌کنند، درآمدش هم نامشروع است، پولش در شبکه بانکی کشور گردش می‌کند و هیچ برخوردی هم با آن نمی‌شود. اگر بخواهیم بگوییم سیستم انتظامی، قضایی یا اطلاعاتی کشور تا به حال با چنین جرمی برخورد نکرده که قابل انتقاد است و اگر می‌دانسته چنین اتفاقی می‌افتد و برخوردی نکرده باز هم قابل انتقاد است.

یک تحلیل دم دستی شاید این باشد که می‌گویند برای این با این اتفاق برخورد نمی‌شود که بهانه‌ای باشد برای فیلتر اینستاگرام!

من بعید می‌دانم. اگر چنین سیاستی هم باشد سیاست غلطی است. اولا سیاست فیلترینگ و مسدودسازی در ایران به طور کامل شکست خورده. این سیاست به هیچ عنوان موفق نشده که دسترسی کاربران ایرانی در داخل ایران به سایت‌های مورد علاقه‌شان را کاهش دهد. اتفاقا اثر منفی هم داشته از جمله اینکه وقتی پروکسی یا فیلترشکن روی مبایل یا سیستم کامپیوترشان نصب می‌کنند، به راحتی می‌توانند به هر سایتی که می‌خواهند دسترسی داشته باشند که به صورت طبیعی مایل به دسترسی به آنها نبودند. من بعید می‌دانم چنین سیاستی بوده باشد یا حداقل نشانه‌ای نداریم برای اینکه بخواهیم چنین تصوری داشته باشیم.

درباره پیوستن افرادی مثل شادمهر عقیلی به تبلیغ این سایت‌ها چه نظری دارید؟

معمولا در میان عامه مردم هنرمندان به نوعی افراد کاملی تلقی می‌شوند. به این معنا که وقتی یک فردی خواننده خوبی است حتما از جهت دیگر مسائل انسانی هم آدم خوبی است. این تصور نادرست است. ممکن است کسی نوازنده یا هنرپیشه خیلی خوبی باشد ولی از لحاظ خصلت‌های انسانی دیگر فرد ناموفق یا نادرستی باشد. در بقیه زمینه‌ها هم همین است. ممکن است کسی دانشمند یا محقق بزرگی باشد ولی در زندگی‌اش آن مقدار موفق نباشد. به هر حال سلبریتی‌ها نزد عامه مردم اعتباری دارند و می‌توانند به یک رفتار خاصی اعتبار ببخشند یا اعتبارزدایی کنند وقتی یک سلبریتی وارد این عرصه می‌شود می‌تواند جلب اعتماد کند ولی در اینجا به نوعی خطر سو استفاده از اعتماد عمومی وجود دارد که ظاهرا چنین اتفاقی می‌افتد.

اگر بخواهیم از سوی دیگر به این موضوع نگاه کنیم، در ماههای اخیر چندین سلبریتی عرصه هنر از کشور خارج شدند و هر کدام به نوعی در مسیر این اتفاق قرار گرفتند. حضور این افراد در تبلیغ سایت‌های شرط‌بندی هم جرم است؟

نمی‌شود به راحتی گفت. اگر ما قمار را جرم تلقی کنیم که قوانین داخلی ما آن را جرم تلقی می‌کند، از نظر حقوقی هر کس که دیگران تشویق و ترغیب به رفتار مجرمانه‌ای کند او را ما معاون در جرم می‌دانیم. در اینجا هم باید دید. این یک حکم کلی است و نمی‌خواهم فرد خاصی را مجرم تلقی کنم ولی به طور کلی وقتی قمار جرم و دایرکردن قمارخانه جرم است، تشویق و ترغیب به ارتکاب قمار یعنی ارتکاب جرم هم می‌شود معاونت در جرم.

این مالباخته ها که برخی زندگی‌شان از دست رفته اگر شکایت کنند خودشان هم مجرم تلقی می‌شوند؟

معمولا در این قبیل موارد دادسراها و دادگاهها نگاه مثبتی دارند و بعید می‌دانم با چنین دیدی به آنها نگاه کنند.

چه باید کرد که اساسا مردم سراغ چنین موضوعاتی نروند؟

همه حرف‌هایی که ما در این گفتگو گفتیم و چیزهایی که کارشناسان و روزنامه‌نگاران در موارد مشابه مطرح می‌کنند همه درست است اما از یک نکته غفلت نباید کنیم و آن هم بحث سیاست‌های فرهنگی در کشور که متاسفانه با نیازهای عمومی و شرایط اجتماعی جامعه ایران سازگار نیست و قادر نیست خوراک فرهنگی مناسب برای جامعه و مردم ایران فراهم کند و شکاف بسیار وسیعی در این زمینه وجود دارد که این شکاف کانون رشد هر نوع رفتار نابهنجار و غیرقانونی است. فقدان و کمبود شدید تولیدات فرهنگی متناسب با نیازهای فرهنگی جامعه ایران عملا باعث شده اقشار بسیار وسیعی از جامعه ایران نیازهایشان را به انواع کالاهای فرهنگی یا تفریحات مختلف نتوانند تامین کنند. این چیزی است که متاسفانه سیاست‌گذاران فرهنگی در ایران، دولت، قانون‌گذار و ... به آن توجه نمی‌کنند. از همه اینها مهمتر صداوسیما به آن توجه نمی‌کند و به طور کامل آموزش و پرورش از آن غافل است و در شرایط جدید و با تکنولوژی‌های جدید شرایط بسیار سختی را به جامعه ایران تحمیل می‌کنند. افرادی الان می‌گویند که اینستاگرام یا توئیتر یا تلگرام خوب نیستند؛ اما به این سوال جواب نمی‌دهند که چرا مردم ایران به چنین وسعتی از این پلتفرم‌ها استفاده می‌کنند. اینقدر که در هیچ جامعه دیگری نیست. پاسخش در این است که انواع و اقسام ممیزی‌ها و محدودیت‌ها در نپذیرفتن تنوع سلیقه‌های مردم باعث شده که بخش عظیمی از جامعه ایران نتواند نیازهای فرهنگی خودش را پیدا کند و در واقع به این ترتیب سازمان‌های حکومتی هم قادر به کنترل و مهار مدیریت مصرف فرهنگی در ایران نیستند. مساله اصلی اینجاست. اینجور پدیده‌ها که حالا فعلا بحث قمار اینترنتی مطرح است عمدتا نشان‌دهنده ناکارآمدی مفرط سیاست‌گذاری فرهنگی در کشور است. باید به این نکته توجه شود.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.