شرط امام (ره) برای اعلام آتش بس با عراق چه بود؟

 محمد درودیان، پژوهشگر تاریخ جنگ، در گفتگویی به بررسی وقایع پشت پرده جنگ تحمیلی و نقش سیاسیون و چهره‌های نظامی شاخص در دوران دفاع مقدس پرداخته است.

بخش‌هایی از سخنان این پژوهشگر تاریخ جنگ در گفتگو با «اعتماد آنلاین» را در ادمه می‌خوانید؛

* آن چیزی که بین ما و عراق اتفاق افتاده جنگ است. امام هم یک جایی می‌خواهد استدلال کند، [همین را می‌گوید] هیات‌های صلح آمدند، به ایران می‌گویند که [جنگ را تمام کنید]. به یک نکته تاریخی توجه کنید. این را خود مرحوم آقای یزدی در یک ملاقاتی که برای پرسش‌هایم داشتم به من گفت و هیچ جا هم این را نگفت که ضبط و پخش شود. من هم از این جهت تعجب می‌کنم. ایشان به من گفت من چند سال بعد از جنگ یا وسط جنگ از ایران رفته بودم بیرون که یکی از اعضای غیرمتعهدها را ملاقات کردم. بعد او به من گفت. گفت ما در یکی از ملاقات‌هایی که با امام داشتیم، رفتیم به امام گفتیم تصمیم بگیرید جنگ را تمام کنید. چون نسل جوان، همه، پیشنهاد دادند اصلاً ما به کسی محل نگذاشتیم. جنگ را ادامه دادیم. هر چقدر هم که می‌گوییم باور نمی‌کنند و می‌گویند نه این‌طوری نبوده. او جزو هیات‌های غیرمتعهدها بود. به آقای ابراهیم یزدی گفته بود، ایشان هم به من گفت. گفت، ما گفتیم جنگ را تمام کن. امام گفت، من یک شرط دارم شما انجام دهید، من تصمیم می‌گیرم و اعلام می‌کنم جنگ را تمام ‌کنیم. گفتیم آن شرط چیست؟ گفت شما از اتاق من بیرون بروید پشت در و اینجا اعلام کنید صدام متجاوز است. همین که شما اعلام کردید، من اعلام می‌کنم آتش‌بس و جنگ تمام می‌شود.

*  امام خمینی در ابتدا به جریان دفاع مقدس می‌گفتند؛ جنگ! بعداً آقای منتظری واژه «تحمیلی» را اضافه کرد. وقتی ما وارد خاک عراق شدیم، امام فرمود این دفاع، دفاع مقدس است؛ یعنی به نظرم تا آن تاریخ، یعنی وقتی می‌خواستیم مشروعیت ادامه جنگ را بحث کنیم، به بحث دفاع پرداختیم.

* صدام قبل از تصرف سفارت آمریکا می‌خواست به ایران حمله کند و این جزو اخباری است که رئیس ایستگاه سیا در ایران «جورج کیو» می‌آید با ابراهیم یزدی ملاقات می‌کند و این خبر را به او می‌دهد. من با آقای یزدی ملاقات کردم، گفتم، چنین خبری هست و تایید کرد و بعداً هم آقای مارک گازیوروسکی، که به ایران آمد و من با او ملاقات کردم، کتاب منتشر کرد و این را توضیح داد.

*  کسانی که کودتای نقاب را انجام کردند می‌گویند انقلاب که پیروز شد، آن شبکه‌ای که بخشی در ارتش بود، بخشی هم بیرون بود می‌گوید ما رفتیم اروپا، آمریکایی‌ها یک چراغ سبز ندادند چون به نظرم دولت موقت بود می‌خواستند ببینند چه می‌شود. کارتر می‌گوید من وقتی سفارت را گرفتم مشاوران من پیشنهاداتی دادند که ما می‌توانستیم ایران را با خاک ویران کنیم، ولی من به دلایلی این کار را نکردم. پس آمریکایی‌ها به کودتا توجه نداشتند، اما به حمله نظامی فکر می‌کردند.



* آقای دعایی گفت مرا صدام خواست؛ مایل بود به ایران بیاید و من رفتم خدمت امام که ایشان را ببینم. امام قلب‌شان بیمار بود و در بیمارستان بودند و وقتی به بیمارستان رفتم، موضوع را گفتم. امام فرمودند برو من بعداً جواب می‌دهم و من بعد که رفتم، امام نپذیرفت صدام به ایران بیاید و تعبیرشان این بود که او می‌خواهد از مشروعیت ما استفاده کند.

*در منابع ارتش من هیچ سندی را ندیدم که قبل از شهریور وقوع جنگ را پیش‌بینی کرده باشد. در صورتی که از اول شهریور جنگ در خوزستان شروع شده بود. سپاه زمانی که می‌گوید قبل از شهریور است.  فقط یک سند وجود دارد آقای کتیبه در خاطراتش نوشته که ضداطلاعات ارتش بوده ظاهراً که ما  پیش بینی کردیم. 

* سپاه مدعی است که ما جنگ را پیش‌بینی می‌کردیم و به بنی‌صدر هم گفتیم. این را آقای رحیم صفوی می‌گوید، آقای رضایی، مسئول اطلاعات سپاه می‌گوید، آقای شمخانی می‌گوید، از شهید برودجردی نقل می‌کنند. می‌گویند ما در خوزستان و در غرب شواهد و قرائنی می‌دیدیم دال بر جنگ، بنی‌صدر نمی‌پذیرفت. یعنی می‌گویند این مساله را فهمیده بودیم و به بنی‌صدر منتقل می‌کنند. در ارتش هم تقریباً شبیه این بحث را می‌گویند که ما پیش‌بینی کرده بودیم که جنگ می‌شود، مسئولین سیاسی نمی‌پذیرفتند که باید هر کدام از اینها زمانی را که پیش‌بینی ‌کردند.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.