پاسخ به این پرسش کمی سخت است چراکه ممکن است شرایط عمومی و اقتصادی کشور به گونه‌ای شود که مجلس از حیث کارایی فاقد حداقلی از ظرفیت شود. چون نه توان قانون‌گذاری خواهد داشت و احتمالا نیازی هم به آن نخواهد بود و نه توان نظارتی خواهد داشت و از همه مهم‌تر اینکه فاقد حداقلی از ایده ایجابی هستند.  ب

 

 مجلس از هنگامی که آغاز به کار کرد یک خط‌مشی تهاجمی را علیه دولت برگزید. خطی که به درستی انتظار می‌رفت، اتخاذ کنند. در واقع ترکیب سیاسی افراد تایید صلاحیت شده همین دیدگاه و انتظار را به وجود آورده بود. این انتظار نیز برآورده شد و با احضار وزرا و حتی توهین و تحقیر آنان، گام اول را محکم برداشتند. سپس تهاجم به رییس‌جمهور را آغاز کردند. ابتدا از طرح سوال وارد شدند ولی به سرعت استیضاح در دستور کار قرار گرفت چون می‌دانستند، سوال مشکل آنان را حل نمی‌کند. 

ولی این خط‌مشی با سخنان مقام رهبری به کلی رنگ باخت. هر چند صریح بیان نشد ولی به روشنی معلوم بود که می‌شد، نتیجه گرفت که استیضاح رییس‌جمهور و حتی طرح سوال از او عمل خردمندانه‌ای نیست. به عبارت دیگر این مواضع آب سردی بود که بر شعارهای داغ مجلسی‌ها ریخته شد. پس از این مرحله هر کدام وارد میدان شدند و از مواضع گذشته برائت جستند و اینکه استیضاح و سوال کار بدی است و می‌خواهند به دولت کمک کنند.

ظاهر قضیه این است که آنان از مواضع رهبری تبعیت کرده‌اند و این را نقطه قوت خود می‌دانند ولی این ظاهر ماجراست در حالی که اگر به صورت ریشه‌ای به موضوع نگاه کنیم، ابعاد مشکل در مجلس آشکار خواهد شد. 

مساله این نیست که مجلس از مواضع رهبری تبعیت می‌کند یا نه؟ مساله این است که این مجلس و رهبران اصلی آن از فهم مواضع رهبری عاجز هستند. چنان عاجز هستند که موضوعی به این روشنی را متوجه نبودند و اگر ایشان وارد نشده بود چه بسا قصد انجام آن را داشتند. برای مجلس و کنشگران سیاسی اصولگرا زشت و زننده است که تا این حد از فهم و درک مواضع رهبری غافل باشند. مواضعی که تقریبا بسیاری از تحلیل‌گران آن را می‌فهمیدند. پس مشکل مجلس تبعیت یا عدم تبعیت از مواضع رهبری نیست، مشکل ناتوانی آن در فهم مواضع مهم و اصلی است که در نتیجه، کار به جایی می‌رسد که ایشان مجبور می‌شوند به صورت ضمنی که از تصریح آشکارتر است، ماجرا را بیان کنند.  

با این مقدمه می‌توان نتیجه گرفت؛ این مجلس از درک اصلی‌ترین ادعای خود که اجرای رهنمودهای رهبری است، عاجز و ناتوان است. یا باید این رهنمودها چنان واضح و آشکار باشد که مثل دو دو تا چهار تا باشد تا متوجه آن شوند یا متوجه آن نمی‌شوند. خب! اگر محور اتحاد و انسجام مجلسی‌ها نزد خودشان تا این حد نامتعین باشد و شناختی از آن نداشته باشند در این صورت آیا خواهند توانست گامی در مسیر این محور بردارند؟ پاسخ منفی است. در نتیجه کارشان به مجادلات بی‌پایان و زیانبار و روزمرگی‌های غیرمفید خواهد انجامید. 

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.