این هنرمند تئاتر که دغدغه مسائل اجتماعی را در کارهایش دارد، به بررسی ابعاد فرهنگی چنین فجایعی پرداخت.

 بیان در آغاز از زوایای ناشناخته این پرونده سخن گفت و افزود: «متاسفانه فرهنگ ما در برخورد با این قبیل پرونده‌ها مبتنی بر احساسات لحظه‌ای است بی‌اینکه به تحلیل و ریشه‌یابی توجه کنیم.»

او خاطرنشان کرد: «بحث سر قضاوت نکردن نیست، بلکه یک ارزیابی سنجیده و دور از احساس‌های لحظه‌ای می‌تواند ما را به فهم ماجرا نزدیک‌تر کند.»

 بیان افزود: «در چنین مواردی در لحظه اول در تمام انسان‌های سالم نوعی حس همدردی شکل می‌گیرد و بعد به حس عدالت‌خواهی تبدیل می‌شود ولی در ماجرای رومینا، شاید پدر او، خود نخستین قربانی باشد. درون این مرد، با وجود تمام قساوتی که داشته، قدرتی نمی‌بینیم. فقط می‌شود پسربچه ترسیده‌ای دید. مردی که در دهه چهارم زندگی‌اش آنقدر از حرف و قضاوت اطرافیان وحشت‌زده است که نه فقط دخترش، بلکه در واقع ترس‌هایش را هم با این خشونت سبعانه می‌کشد تا با آن‌ها مواجه نشود و نشنودشان.»

او با اشاره به ریشه سنتی مراقبت از ناموس از سوی مردان تصریح کرد: «در فرهنگ ما واژه غیرت معمولا به معنای مراقبت از ناموس است. در این نگاه، ناموس یعنی موجودیتی که در تملک مرد است. اما مگر زنان موجوداتی واجد عقل و هویت‌مند نیستند؟»

 این نمایشنامه‌نویس خاطرنشان کرد: «تغییر این رویکرد مالکیت‌طلبانه بی‌شک رشد مسئولیت‌پذیری فردی و اجتماعی را در پی خواهد داشت.»

نویسنده و کارگردان نمایش «آبی مایل به صورتی» افزود: «غیرت وقتی با مفاهیمی چون سخت‌کوشی و مسئولیت‌پذیری گره خورده و فراجنسیتی است، متفاوت است با غیرت در جایگاهی که از حسادت و خودخواهی و زورگویی مردانه یا ترس از قضاوت‌های دیگران ریشه می‌گیرد. دومی نه تنها چیز خوب و شرافتمندانه‌ای نیست بلکه به فرد مجوز می‌دهد تا به جای تاب‌آوری و کنترل و برخورد عقلانی، احساساتش را به غیرمتمدنانه‌ترین شکل فرافکنی کند. در واقع وقتی که راه گفتگو با خودمان و دیگری بسته باشد، داس به بدترین شکل وارد عمل می‌شود.»

 این هنرمند با تاکید بر اینکه برای گفت‌وگو باید تربیت شویم، ادامه داد: «گاه مسائلی که در ظاهر بسیار بی‌اهمیت هستند، در بروز خشونت‌های خیابانی دخالت مستقیم دارند. مثلا تحقیقات نشان داده روزهای گرم، در خودروهای بدون کولر، احتمال بروز خشونت‌های رفتاری و درگیری بالا می‌رود. ما بیش از آنچه فکر می‌کنیم، تحت تاثیر محرک‌های محیط خود هستیم.»

بیان اضافه کرد: «در روانشناسی اصطلاحی به نام تاب آوردن وجود دارد. به این معنا که با کنترل روی خودمان اجازه ندهیم احساسات آنچنان بر ما چیره شود که بی‌اراده دست به عمل بزنیم.»

 بیان با اشاره به عواملی که در ارتکاب خشونت دخیل هستند، ادامه داد: «پرونده رومینا خیلی برجسته شده ولی در تحقیقاتی که برای نوشتن نمایشنامه‌هایم داشتم، پرونده‌هایی هم بوده بارها خشن‌تر و هولناک‌تر که هیچ صدایی از آنها در نیامده است. امین میری و سجاد افشاریان از همکارانم زمانی که برای نمایش «احساس آبی مرگ» در مورد قتل‌های غیرعمد پژوهش می‌کردند، بسیار دیده بودند مجرمانی را که می‌گفته‌اند فقط یک لحظه خون جلوی چششم را گرفت و نفهمیدم چه کردم. این موضوع نشان‌دهنده همان مساله تاب‌آوری است. این مجرمان یاد نگرفته‌اند با خودشان گفت‌وگو کنند و صدای درون خود را بشنوند. ما اول باید خودمان، خودمان را بشنویم تا بعد توانایی شنیدن دیگری را پیدا کنیم. چیزی که هیچ وقت به ما یاد نداده‌اند.»

او اضافه کرد: «در این پرونده مشخص، همه پر از خشم و عصبانیت نسبت به پدر رومینا هستیم ولی چند نفر از ما از خود پرسیده‌ایم مگر خود ما و افراد و نهادهای مسئول برای این که چنین اتفاقاتی پیش نیاید چه کارکرده‌ایم؟ در شرایطی که اعتیاد و فشارهای اجتماعی و بحران‌های روانی آدم‌ها را درگیر کرده، چه آگاهی و چه پیگرد یا مانع جدی‌ای برای مادران و مخصوصا پدران ایجاد کرده‌ایم تا بچه‌هایشان را کتک نزنند و نکشند؟!»

بیان از نقش مهم رسانه‌ها بویژه تلویزیون در فرهنگ‌سازی یاد کرد و افزود: «ما بخش مهمی از سواد فرهنگی‌مان را از رسانه‌ها می‌گیریم اما رسانه‌های ما چه کاری کرده‌اند تا پدری مانند پدر رومینا، گفت‌وگو را بیاموزد؟! مشخصا تلویزیون به عنوان رسانه‌ای بسیار پربیننده که قدرت تاثیرگذاری‌اش انکارناپذیر است چه کار کرده؟ در همین سینما هم فیلم «خانه پدری» را سال‌ها به محاق بردند و آن را سیاه‌نمایی دانستند. حالا واقعیت سیاه‌تر است یا آن اثر؟ چرا تا امروز به لحاظ قانونی کار جدی‌ای برای مقابله با کودک آزاری نکردند؟ درها را باز گذاشتیم و حالا همه از این حادثه ابراز تاسف می‌کنیم. فقط تشویق و اصرار به ازدواج و فرزندآوری، بی‌آن که مهارت‌های مورد نیاز و امکانات زندگی برای مردم فراهم باشد، پایانی جز این هم ندارد. متاسفانه کسی به فکر عاقبت این ازدواج‌ها و سرنوشت فرزندانِ والدینِ بی‌صلاحیت نیست.»

بیان در پاسخ به این پرسش که چرا در تئاتر چنین موضوعاتی کمتر مورد توجه هنرمندان قرار می‌گیرند، گفت: «به این مباحث پرداخته می‌شود اما تئاتر امکان پرداخت فرمالیستی‌تر، غیر واقعی‌تر و انتزاعی‌تری را هم به هنرمند پیشنهاد می‌دهد و از این نظر شاید به نظر برسد که سینما واقع‌گراتر است. البته به جز سختی‌هایی که برای مجوز وجود دارد، اصولا ساخت چنین آثاری بسیار دشوار است.»

این هنرمند توضیح داد: «نوشتن و تولید هر یک اثر با محوریت آسیب‌های اجتماعی اگر بخواهد درست و اصولی اتفاق بیفتد، نیازمند سال‌ها تحقیق و کار سخت است. هرچند آن نویسنده مقاوم‌تر می‌شود ولی دشوار است. ضمن اینکه احتمال دیده شدن اثر بسیار اندک است. بنابراین نوعی شهادت‌طلبی است زیرا هزینه عاطفی، زمانی و حتی مالی بسیاری بر دوش هنرمند می‌گذارد.»

 او ادامه داد: «معمولا دو گروه به سراغ سوژه‌های اجتماعی می‌روند. گروه اول کسانی هستند که واقعا دغدغه و مساله دارند ولی در سال‌های اخیر گروه دیگری هم اضافه شده‌اند. چون این ژانر، به نوعی ژانر شرافت و انسانیت به شمار می‌آید، رفتن به سراغ آن برای عده‌ای افراد فرصت‌طلب به پز فرهنگی تبدیل شده است. به همین دلیل نمونه‌های کاریکاتور گونه‌ای از همین فضاهای اجتماعی و مثلا دغدغه‌مند را هم در سینما دیده‌ایم که البته بی‌مایه و جعلی بودن‌شان هم نمایان است.»

 بیان در بخش دیگری از این گفت‌وگو با اشاره به مشکلاتی که در اجرای نمایش «عامدانه، عاشقانه، قاتلانه» برایش رخ داده بود، یادآوری کرد: «مگر این نمایش چه ایرادی داشت که آن گونه با سختگیری رو به رو شد؟! خانواده، اشل کوچکی از جامعه است. تا کی می‌خواهیم با داس به جان آنچه بیفتیم که فکر می‌کنیم برای‌مان مایه بی‌آبرویی است؟! ولی این کاری است که ما با هنرمندان خود می‌کنیم. مدیران فرهنگی چقدر برای گفت‌وگو، زمینه‌سازی کرده‌اند؟ حذف و خاموش کردن صدای طرف مقابل، کاری است مثل کشتن. با این حساب ما روزی هزار بار می‌کشیم و کشته می‌شویم. کار پدر رومینا، فقط شکل عینیت یافته عملی است که ما هر روز مرتکب می‌شویم.»

او در پایان به نقش رسانه‌ها در زنده نگه داشتن رویدادهایی همچون قتل رومینا پرداخت و افزود: «در حال حاضر هرروز بمباران اطلاعاتی می‌شویم. شبکه‌های اجتماعی، آنقدر اطلاعات ناخواسته به ما می‌دهند که دریافتش سبب می‌شود آنچه را واقعا نیاز است، به‌زودی فراموش کنیم و به ریشه‌یابی نرسیم ولی رسالت رسانه‌هاست که اجازه ندهند این رویدادها فراموش شوند تا یک شناخت درست از آن‌ها صورت بگیرد.»

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.