خبرنگار «خراسان» در ادامه گزارش خود در این روزنامه نوشت: راستی نگفتم که با چه دلالی گفت‌وگو می‌کنم؛ با یک دلال خرید و فروش نوزاد.

- سلام آقا، خوبید؟ وقتتون بخیر! می‌تونم چند دقیقه مزاحمتون بشم؟!

* بله بفرمایید در خدمتم.

- من و همسرم مشکلی داریم و صاحب فرزند نمی‌شیم. پیگیری‌های زیادی هم برای درمان انجام دادیم که تقریبا به نتیجه نرسیدیم. چند وقتی هست که به فکر افتادیم از بهزیستی بچه بگیریم که اون هم هنوز به دلیل پیچ و خم‌هاش نشده. یکی از دوستانم گفت با شما تماس بگیرم، نمی‌دونم شماره رو درست گرفتم یا نه.

صریح به موضوع خرید وفروش نوزاد اشاره نمی‌کنم. مثلا پلیس‌بازی درمی‌آورم و در ابتدا موضوع را گنگ مطرح می‌کنم تا اگر آقای دلال خودش هست، به من اعتماد کند. نوع واکنشش برای ادامه گفت‌وگو برایم مهم بود.

* آها بله متوجهم، من در خدمت شما هستم.

- پس درست گرفتم ...

* بله در خدمتم.

- ببینید من همسرم خیلی حساس هست روی این موضوع. یک نوبت هم از بهزیستی اقدام کردیم ولی خب کار کمی سخت پیش میره. میشه بگید شرایط شما چی هست؟ ما چطور می‌تونیم به واسطه شما فرزنددار بشیم؟

* ببینید خیلی صریح بگم شما شرایط مالی‌تون باید خیلی مناسب باشه، یه جورایی دستتون باید خیلی به دهنتون برسه.

- آها متوجهم. من مشکل مالی ندارم. فقط یک سوال: نوزادهایی که شما برای «فروش» دارید، سن و سالشون چقدر هست؟ و اینکه موضوع شناسنامه بچه چی میشه؟

* خب ببین این کار ما هم غیرقانونیه ولی خب شبیه روال بهزیستی هست. منتها بهزیستی پروتکل‌هایی‌ گذاشته‌ که کار رو سخت کرده ولی با سیستمی که ما داریم خیلی راحت شما صاحب بچه میشی. برای شناسنامه هم چند مدل هست. اینکه خودت پیگیری کنی تقریبا هشت ماه زمان می‌بره، اگر بدی به وکیل ۲۰ میلیون می‌گیره برات یک‌ماهه شناسنامه رو درست می‌کنه. یک مدل دیگه هم هست که ولادت‌محوره؛ یعنی از همون توی بیمارستان کار انجام میشه و من قانونی برات کار رو درست می‌کنم.

آقای دلال خیلی دقیق و جزئی روش‌های دریافت شناسنامه و هویت نوزاد را توضیح می‌دهد.

- سن و سال بچه‌ها رو نگفتی.

* آها، معمولا زیر یک ماه. از دو سه روز بگیر تا یک ماه. اونایی که بالای یک ماه هستند، احتمالا پدر و مادر دیر به فکر فروش افتادند یا نتونستند مشتری پیدا کنند.

- ببخشید مبلغی که من باید پرداخت کنم چقدره؟

* ببین، گفتم که باید دستت خیلی به دهنت برسه.

- می‌تونم بپرسم چقدر؟ در ضمن من دوست دارم دختر داشته باشم.

آقای دلال تن صدایش را احساسی می‌کند: ای جانم، ولی خب دختر معمولا قیمتش بالاتره.

بغضی خفیف به سراغم آمد. اگر خودم را رها کنم، می‌ترکد. به ذهنم آمد اگر گریه‌ام گرفت و باعث تعجب آقای «دلال» شد، به بچه‌دار نشدن خودم و همسرم ربطش می‌دهم و احتمالا فضا احساسی می‌شود و دلال شک نمی‌کند!

- مبلغ رو نگفتید.

* آره، مشکلی نیست. ببین قیمت بچه رو به گرونیه. اگه می‌خوای اقدام کنی اصلا نباید معطل کنی. وضعیت بازار رو که میدونی چطوریه! سکه چطور پنج میلیون بود، الان شده هفت تومن؟! دلار هم همین طور! خلاصه این گرونی‌ها قیمت بچه رو برده بالا. قیمت همین طور داره میره بالا مثل سکه و دلار و این چیزا.

به نظرم می‌آید آقای دلال برای اینکه قیمت را بگوید سعی می‌کند با مقدمه‌چینی ذهنم را آماده کند.

- حالا چقدر هست؟ قیمت پسر چند، دختر چند؟!

* ۳۵ تا ۴۵ میلیون.

من در حال بازی یک نقش هستم و باید بتوانم جلوی بغضم را بگیرم. مدام تصاویر خرید و فروش یک نوزاد چند روزه جلوی چشمم رژه می‌رود.

- ببخشید اول باید بیعانه بدم؟ روال کار چطور هست؟

* ببین آقا هر جا دیدی و شنیدی توی این کار «بیعانه‌بگیر» هست و ازت بیعانه خواستند، شک نکن که کلاهبرداریه!

- یعنی پول رو‌ یک‌جا می‌گیرید؟ بعد چطور ...

* ببین داداش من! شما پول رو یک‌جا واریز می‌کنی به حساب، من بچه رو میذارم توی بغلت. به همین راحتی! شما میری دنبال زندگیت، پدر و مادر بچه هم میرن دنبال کارشون.

- پس اول بیعانه نمی‌گیرید؟

* نه. ببین شما چطور میری مغازه ماست بخری؟! پول رو میدی به ماست‌فروش، ماست رو می‌گیری. درسته؟

- بله، متوجه شدم!

* مبلغ که واریز بشه من بچه رو میذارم توی بغلت.

- یک سوال دیگه، ببخشید من از بین چند تا نوزاد، می‌تونم انتخاب کنم؟

این سوال را یک بار دیگر هم می‌پرسم اما پاسخ صریح نمی‌دهد.

- فقط یک نکته مهم، شما چطور تضمین می‌دید که ارتباط پدر و مادر بچه، با ما قطع میشه؟ یعنی ممکنه فردا روز پدر و مادر پشیمون بشن بیان سراغ ما؟

* اینکه اصلا و ابدا. اصلا چنین چیزی ممکن نیست. من به اندازه اینکه از این مورد خاطرجمعم که دست اونها به شما نمی‌رسه، توی هیچ موضوع دیگه‌ای از این ماجرا مطمئن نیستم. اصلا شما و پدر و مادر بچه همدیگه رو نمی‌بینید. ببین شما من رو هم نمی‌بینی. ببین یعنی «بچه» سه چهار دست می‌چرخه، خاطرت جمع باشه هیچ مشکلی پیش نمیاد.

نمی‌دانم. بین خبرنگار بودنم، نقش بازی کردن و احساساتم بلاتکلیف مانده‌ام. تصورش هم برایم سخت است.

- بالاخره این موضوع برام مهمه. نمی‌خوام بعد از بچه‌دار شدن استرس این رو داشته باشم که صاحب اصلی بچه بیاد سراغمون.

* ببین اصلا یک چیزی بهت بگم که خیالت جمع باشه. این سه چهار دست که این وسط واسطه‌اند، مدام خط‌های تلفنشون رو عوض می‌کنن. ضمن اینکه با رابطه‌هایی که دارند چهار تا پنج میلیون میدن و خط‌های بدون نام برای خودشون می‌خرند. متوجهی چی می‌گم؟! خلاصه اینکه خانواده‌ای بخواد پیگیری کنه که به بچه‌اش برسه زیر صفره. یعنی مطمئن‌ترین قسمت این ماجرا همین قسمته. من دست روی قرآن میذارم که کسی، کسی رو نمی‌تونه پیدا کنه. ببین حتی شما هم پشیمون بشید نمی‌تونید بچه رو به پدر و مادرش پس بدید و پدر و مادر اصلی هم پشیمون بشن، اصلا نمی‌تونن شما رو پیدا کنن.

رسیدن به یک پاسخ برایم مهم بود؛ اینکه از این مبلغ ۳۵ تا۴۵ میلیون چقدر به پدر و مادر اصلی می‌رسد؟ حالا باید طوری عنوان می‌کردم که آقای دلال پاسخم را بدهد.

- راستش دلم روشنه که از طریق شما ما نتیجه بگیریم ولی گفتم که همسرم حساسه و می‌خواد اون پدر و مادر رضایت داشته باشن و اینکه واقعا اون پدر و مادر امکان تربیت فرزندشون رو نداشته باشن و ما به جای اونها این کار رو انجام بدیم. میشه بدونم از این مبلغ چقدر دست اون پدر و مادر رو می‌گیره؟ شاید خودم بتونم بیشتر کمکشون کنم، شاید این طوری دلم آروم‌تر بشه.

آقای دلال که فکر می‌کردم من را با این پرسش بپیچاند، شفاف پاسخم را داد.

* ببین این چند وجه داره و عدد مشخصی نداره. شما میشید مصرف‌کننده، درسته؟

- بله درسته.

* اگر من به عنوان واسطه مستقیم با پدر و مادر مرتبط باشم، طبیعتا سهم اونها و من بیشتر میشه. یعنی این ماجرا خودش یک قیمت متعارف داره. مثلا اگر من به شما قیمت بچه رو میگم ۴۳ میلیون، اگر من خودم از واسطه گرفته باشم، به من دو میلیون می‌رسه ولی اگر از پدر و مادر اصلی گرفته باشم، بیشتر از دو میلیون داره و بستگی به این داره که من با پدر و مادر چقدر قرارداد کرده باشم. خلاصه اینکه عدد مشخصی نداره که چقدر به پدر و مادر اصلی می‌رسه. یک وقت ممکنه از این حدود ۴۰ میلیون یا ۳۰ میلیون به خانواده اصلی برسه، یک وقت هم ممکنه ۱۰ میلیون برسه. یعنی می‌خوام بگم عدد مشخصی نداره.

- من چطور می‌تونم بچه‌ها رو ببینم؟ امکان داره عکس بچه‌ها رو برام بفرستی؟

* آره، احتمالا بتونم عکس چند تا از بچه‌هایی رو که قبلا واگذار شدن برات بفرستم. آره اصلا برات همین‌ها رو می‌فرستم، موردهای جدید توی این عکس‌هایی که برات می‌فرستم نیست. در ضمن این رو هم بدون که همیشه تعداد متقاضی‌های بچه از تعداد بچه‌ها بیشتره. مگر اینکه شرایط خاصی پیش بیاد، مثل همین اسفند که همه درگیر کرونا بودند، متقاضی کم شده بود و قیمت حتی به ۲۵ میلیون هم رسید.

آخرین لحظات گفت‌وگوی من با آقای دلال، شاید دردناک‌ترین بخش گفت‌وگو بود. آقای دلال به موضوعی اشاره کرد که در پرسش‌های من نبود و اساسا به آن فکر نمی‌کردم. شاید دلیلش این بود که من فقط می‌خواستم فرایند خرید و فروش نوزاد را بدانم؛ آن هم به بهانه دستگیری یک باند خرید و فروش نوزاد در یکی از استان‌های شمالی، همین. اما آقای دلال که انگار وظیفه خودش می‌دانست تمام و کمال حجت «خرید فرزند!» را بر من تمام کند، این بخش آخر را هم به زبان آورد: ببین بذار درباره حلال‌زادگی بچه هم بهت بگم. عمدتا بچه‌های رابطه‌های‌ نامشروع به تولد نمی‌رسند. این یک پیش‌فرض کلی هست. اما این بچه‌ها بیشتر به خاطر فقر و نداری خانواده‌ها به فروش می‌رسند. واقعا ما خودمون هم نمی‌تونیم آمار دقیق بگیریم که این بچه‌ها که خرید و فروش میشن وضعیتشون چطور هست چون اونقدر واسطه توی واسطه‌هاست که من هم به عنوان یک واسطه اصلا نمی‌دونم کی از کجا اومده.

چند دقیقه بعد، آقای دلال چند عکس و فیلم از چند نوزاد برایم می‌فرستد. آنقدر دلش را ندارم که بتوانم به عکس‌ها خیره شوم اما حالا می‌توانم بغضم را رها کنم و لعنت بفرستم به این دنیا. ای کاش بهزیستی و بخش‌های مسئول، دست از این سخت‌گیری‌ها بردارند تا پدر و مادرهایی که صاحب فرزند نمی‌شوند، بتوانند راحت‌تر سرپرستی این نوزادان بی‌پناه را به عهده بگیرند. حتما اگر این مسیر سهل و آسان شود، دیگر هیچ نوزادی این‌گونه خرید و فروش نخواهد شد؛ حتی اگر حقوق مادی پدر و مادر اصلی فرزند هم لحاظ شود، اگرچه پاره تن انسان را نمی‌توان با حق مادی و پول قیمت‌گذاری کرد... .

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.