روزگار پساپارلمانی لاریجانی چگونه خواهد گذشت؟
خرداد ۹۹ که برسد، روزهای پارلمانی علی لاریجانی هم به پایان می رسد، روزهایی که همه آن در صندلی «شماره یک» پارلمان گذشت، چه وقتی که با لیست سرتاسری اصولگرایان و بدون تجربه پارلمانی راهی بهارستان شد، چه روزگاری دیگر که ریسک مستقل کاندیدا شدن را به جان خرید و نتیجه بازهم یک چیز بود؛ «ماندگار شدن در پارلمان و تکیه بر صندلی ریاست.»
لاریجانی بی شک با عدم حضورش در انتخابات مجلس یازدهم، از جنجالی ترین اتفاقات انتخابات سال ۹۸ را رقم زد، تصمیمی که زمزمه وار از اوایل سال به گوش می رسید اما در ساعات پایانی منتهی به آغاز ثبت نام انتخابات مجلس قطع به یقین شد و پارلمانتاریست ۱۲ ساله مجلس بالاخره تصمیم نهایی را گرفت و راهش را از پارلمان جدا کرد. حداقل برای ۴ سال آینده.
سکوت هوشمندانه مرد سیاستمدارِ صبور و صریح
سکوت اختیار کرده بود، آنهم درست در روزهایی که زمزمه ها درباره کاندیدا نشدنش بیش از کاندیدا شدنش شنیده می شد، مرد صبور و صریح سیاست اما تصمیمش را بر سکوت و عبوراز گمانه ها گذاشته بود. سکوتی هوشمندانه که هم فضای انتخابات را درگیر خود کرده بود هم خود را دور از حاشیه ها نگه داشته بود. گویی برای اهالی سیاست سخت می آمد بپذیرند علی لاریجانی قرار است با سیاست پارلمانی خداحافظی کند.
آقای فیلسوف اما خداحافظی کرد، دقیقا چند ساعت مانده به نواخته شدن زنگ آغازین یازدهمین انتخابات مجلس. او بمب خبری را منفجر کرد و گفت؛ «سه دوره چهارساله وکیل مردم قم بودم و برای من افتخاری بود که بتوانم به این مردم خدمت کنم اما در این دوره از انتخابات مجلس برنامه ای برای حضور ندارم.»
آیت الله زاده سیاستمدار، اگرچه با این جمله راهش را بالاخره بعد از ۱۲ سال از بهارستان جدا کرد، اما از مرکز تحلیل ها و گمانه زنی های دنیای سیاست کنار زده نشد، نگاههای سیاسی از زمان تا به امروز به او دوخته شده تا ببینند لاریجانی قرار است روزگار سیاست ورزیش را بعد از پارلمان در کدام مسیر دنبال کند، آیا به گوشه دنج سیاست می رود و دور از هیاهوهای سیاست روزگار خواهد گذراند مانند آنچه برخی رفقای سیاسیاش می گویند یا عزم انتخاباتی دیگر را خواهد کرد؟ یا....»
از مقابله با قانون گریزی احمدینژاد تا همنشینی با روحانی
حضور لاریجانی در پارلمان وزنه سنگینی بود، این را نه فقط اصولگرایان که حتی اصلاح طلبان هم بر آن اذعان دارند، خاصه آن روزهایی که محمود احمدی نژاد هنوز ساکن پاستور بود و قانون گریزی هایش تمامی نداشت. بعد از حدادعادل که مسیر همراهی و مماشات را با مرد پرحاشیه پاستور طی کرده بود، لاریجانی مسیری متفاوت را پیش گرفت. خط قرمز او قانون بود و قانونمداری. هرجا گریزی از رئیس دولت و دولتمردانش می دید به صراحت تذکر می داد، هرجا تندروی می دید سکوت نمیکرد و ....
رویه لاریجانی آنقدر برای احمدی نژاد و حامیانش سخت آمده بود که حتی تلاش کنند فضا را در پارلمان بر او سنگین و سخت کنند، لاریجانی اما در همه سال های بودن احمدی نژاد و پایداریها در پارلمان از مواضع خود عقب ننشست.
در روزهایی که روحانی نیز ساکن پاستور شد اگرچه همراهی دو رئیس قوه بهتر از قبل شد و همنشینی ها و همراهی های آن دو نمود بیشتری داشت تا اختلاف نظرها اما لاریجانی بازهم خط قرمز را قانون گذاشت و هرجا لازم بود از جایگاه مجلس و نمایندگان در مقابل دولت دفاع می کرد.
شاید همین مشی قاطعانه او بود که سنگینی دیگری به جایگاه ریاست مجلس بخشیده بود، جایگاهی که گویا در دوران حدادعادل تنزل یافته بود.
حضور لاریجانی حتی برخی را از هوس حضور در انتخابات مجلس هم انداخته بود، آنها می دانستند که با بودن لاریجانی شانسی برای ریاست بر این قوه ندارند، او هم در مجلس یکدست اصولگرا شانس اول ریاست بود هم در مجلسی که بین سه طیف اصولگرا، اصلاح طلب و مستقل تقسیم شده بود. او مرد شماره یک پارلمان بود و همین دیگران را به هوس مرد شماره یک شدن نمی انداخت. شاید از همین رو بود که با قطعی شدن عدم حضور لاریجانی درانتخابات دیگرانی که پیشتر بخت شان را برای ریاست جمهوری آزموده و ناکام مانده بودند وارد گود رقابت پارلمانی شدند. دیگرانی چون قالیباف و میرسلیم.
روزگار پساپارلمانی آیت الله زاده فیلسوف /تندروها همچنان نگران
اما روزگار بعد از پارلمان لاریجانی چگونه خواهد گذشت؟ برخی رفقای سیاسی سیاستمدار فیلسوف می گویند او خسته سیاست است و راهی دانشگاه خواهد شد و تدریس را پیشه خواهد کرد. تحلیلگران سیاسی اما این نگاه را خوشبینانه و تاحدی غیرواقع بینانه با مشی لاریجانی می دانند و اعتقادی به پایان یافتن روزگار سیاست ورزی لاریجانی یا حتی گوشه نشینی و انزوای سیاسی او ندارند.
از نگاه این طیف از تحلیلگران، لاریجانی در تجربه ۱۲ سال پارلمانتاریست شدن آنقدر بر داشته های سیاسی اش افزوده است که بعید به نظر می رسد یکباره همه آن داشته را برزمین گذاشته و رخت خداحافظی بر تن کند.
تندروها بیش از همه چشم به تصمیم پساپارلمانی لاریجانی دوخته اند، همان ها که گرچه در پارلمان کم دردسرساز نبودند اما سپر لاریجانی در مقابلشان آنقدر محکم بود که با خوشحالی از نیامدن او به انتخابات مجلس حرف بزنند. همان ها اما دل نگرانند، دل نگران انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰. چه آنکه آنها از هم اکنون چشم طمع به صندلی پاستور دوخته اند و بدشان نمی آید بعد از فتح پارلمان به فتح پاستور آنهم با کاندیداهایی از جنس سعید جلیلی برسند.
گویی آیت الله زاده فیلسوف چه آن زمان که در پارلمان بود و چه این روزها که عدم حضورش در پارلمان آینده قطعی است، همچنان استخوانی در گلوی تندروهاست.
محبوب اعتدالیون، مغضوب تندروها
فیلسوف خاندان لاریجانی بعد از ۱۲ سال نمایندگی مجلس، پخته تر و ورزیده تر شده است و سیاستمداری قابل احترام بین سیاسیون اعتدالی اصولگرا و اصلاح طلب شده است، آنقدر که حتی رقبای سیاسی هم با احترام از او نام ببرند و گاهی سبد رای خود را پشت نام او قرار دهند، رویکردی که بدون شک نتیجه سیاست ورزی معقولانه، مشی اعتدالی و نفوذ سیاسی لاریجانی در حاکمیت بوده است.
او حالا تبدیل به یک بِرند در اردوگاه اصولگرایی شده است، سیاستمداری که می تواند حتی جریانی را ذیل نام خود سازماندهی کند و جریان ساز و تصمیم ساز باشد.اما به همان نسبت که لاریجانی در بین اعتدالیونی چهره ای مورد قبول است، تندروها و نوآمدگان اصولگرا را خسته کرده و حتی عصبانی. او طی سال های اخیر که جولان تندروها و نوآمدگان اصولگرا بیشتر از همیشه شده بود نه تنها پا به پای آنها پیش نرفت که سایه ای سنگین بر سرشان بود. نه تخریب ها و نه توهین ها و نه حتی مُهر و کفش پرت کردن ها، لاریجانی را مجبور به عقب نشینی نکرد و حتی بیشتر بر خطر تندروها در سیاست خاصه در جریان اصولگرا هشدار داد.
آنها می دانند که لاریجانی چه به مثابه سال ۸۴ عزم انتخابات ریاست جمهوری کند چه در گوشه از سیاست علم یک حزب را برپا کند یا هر مسیری دیگری را که دنبال کند، بازهم سنگی پیش پای تندروها خواهد بود.
اما اگر تحلیل رفقای سیاسی لاریجانی درست باشد و او خسته سیاست شده باشد، بی شک ضربه ای دیگر بر پیکره جریان اصولگراست. جریانی که دیگر نه بزرگانی چون آیت الله مهدوی کنی و عسگراولادی را دارد نه ناطق نوری و ...
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.