روایتی از پاسخ متفاوت سردار سلیمانی به درخواستها برای کاندیدا شدنش در انتخابات
سردار حسین معروفی که چند روزی است بار سفر از گلستان بسته و به خانه و سپاه ثارالله کرمان بازگشته، یکی از افرادی است که مرور خاطراتش میتواند بخشی از زوایای پنهان شخصیتی و اخلاقی شهید سلیمانی، سردار دلها را برای همگان روشن کند. او خاطرات زیادی از « حبیب کربلاهای ایران» در سینه دارد که شنیدن و خواندنش میتواند برای همه جذاب باشد.
سردار معروفی با نقل خاطرهای از حاج قاسم در عملیات کربلای ۵ می گوید:»در نهر جاسم یکی از گروهانها را حرکت دادم، دشمن از سه طرف آتش میریخت و گلولهها زمین را شخم میزد. حاج قاسم در مسافت ۱۰۰ متری دو سه بار تماس گرفت، هم نگران من بود و هم نگران اینکه ما به خط دشمن میرسیم یا نه. فرمانده نظامی دستور میدهد که برو اما او همیشه میگفت بیا. ما خط شکن بودیم، باید بعد از نماز به میدان میرفتیم، موقع خداحافظی ما را در آغوش میگرفت و گریه میکرد و میگفت من مجبورم شما را به میدان مین بفرستم مرا ببخشید. این فرد فقط یک فرمانده نظامی نبود. در عملیات نصر ۴، در ارتباط بیسیمی، من موضوعی را کشف صحبت کردم او پشت بیسیم تند شد و تصور کرد من بخاطر آن اتفاق ناراحت شدم، خیلی سعی کرد از دلم در بیاورد. وقتی به سقز آمدم او و سردار فتاحی در ماشین بودند، خیلی زود از ماشین پیاده شد و در ماشین را باز کرد و به من گفت ما نمیخواستیم دشمن موضوع را از بین مکالمات ما پشت بیسیم مطلع شود برای همین کمی تند صحبت کردم؛ مرا ببخش! این فرمانده کجای دنیا پیدا می شود؟»
او تأکید میکند که حاج قاسم سلیمانی تربیتیافته مکتب اسلام و انقلاب است و ادامه میدهد: « وقتی به حاج قاسم سلیمانی میگویند شما محبوبترین شخصیت در کشور هستید در انتخابات ورود کنید ایشان میگوید من نامزد شهادت هستم من میچرخم اما قاتلم را پیدا نمیکنم. قاسم سلیمانی تربیت یافته این سپاه و این فرهنگ است. این آدم اهل معامله و سیاسیکاری نیست. حاج قاسم یکی از بزرگان نظام و تربیت شده این فرهنگ است و هزاران قاسم سلیمانی در آینده میجوشند و مردم این را خواهند دید. چه رویشی از این بالاتر که کودک ۸ ساله خوزستانی لباس ارتشی بر تن میکند و میگوید من قاسم سلیمانی هستم.»
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.