کنایه رسانه حزب سازندگی به انتقادات زیباکلام از لیست یاران هاشمی/برای هر سخنرانی درباره آیتالله هاشمی از او کسب رضایت کردید؟
برخی همچون صادق زیباکلام نیز بر این خردهگیری افزودند که «هزینه کردن اعتبار آیتالله هاشمی در شرایطی است که کارگزاران میدانند بخشی قابل توجه از طرفداران اصلاحات که چهار سال قبل یک و نیم میلیون از آنها به فردی همچون محمدرضا عارف بهعنوان سرلیست اصلاحطلبان رای دادند، اکنون در صورت نامزد شدن مجدد او، ۱۰۰ هزار رای هم کسب نمیکند.
کارگزاران و روزنامه سازندگی واقعا مشخص نیست از کجا این یقین را دارند که اگر ایشان زنده میبودند و با توجه به وضعیتی که صندوق رای در کشور پیدا کرده، از این لیست و افراد حمایت میکرد. با توجه به عملکردی که جریانهای تندرو طی چند سال گذشته و علیالخصوص بعد از ۲۹ اردیبهشت که حسن روحانی رئیسجمهور شد و ما شاهد بودیم به صورت مرتب طرفداران و بدنه اجتماعی جریان اصلاحطلب در حال ریزش است، واقعا مساله این است که همچنان آیتالله هاشمی رفسنجانی مردم را به حضور فراگیر ترغیب میکردند یا خیر؟ من در باب این موضوع مطمئن نیستم که از این لیست حمایت میکردند.»
از دیگر سو عدهای نیز واکنش حمایتی داشتند و یادآور شدند که نبود هاشمی در این شرایط چقدر به چشم میآید که اگر او بود، قطعا فضا به گونهی دیگری مدیریت میشد.
سخن این یادداشت با منتقدان عنوان لیست «یاران هاشمی» است؛
بدیهیترین پاسخی که میتوان به این دوستان داد، این است که اعضای این لیست، دوستداران و هواداران هاشمی هستند. کسانی که در طول سالهای گذشته کم و بیش در کنار سردار سازندگی بوده و از اندیشهها و برنامه های او حمایت کرده اند. پس در وهله اول باید یادآور شد که کسی که دستش از این دنیا بریده شده، بیشک نمیتواند برنامهای هم برای زندهها داشته باشد یا آنها را تشویق یا تحریم به امری کند، اما زندگان میتوانند یاد او را زنده کنند و برنامههای او را پیش ببرند. از همین منظر، لیست یاران هاشمی، حاوی نام کسانی است که متعهد به هاشمی و اندیشههای او هستند. حامیان او هستند. یاوران او در سالهای گذشته بوده و هستند. آیا این محل اشکال است؟ آیا افرادی که یار و حامی کسی بودند و هستند، نمیتوانند ذیل یک لیست جمع شوند و برنامهای برای مجلس یا هر انتخابات دیگری ارائه کنند؟
دیگر آنکه از برخی از عزیزان و اساتید ما البته بعید است که قیف را وارونه در دست گرفتهاند. برخی از همین دوستان سالها کتابها یا مقالات مختلفی دربارهی مرحوم هاشمی منتشر کردند و از پرستیژ آن نیز بهره بردند. بر مبنای اشکالی که خود این حضرات گرفته اند، آیا میتوان سؤال کرد که شما چرا از نام آیتالله هاشمی در مقالات یا کتابهای خود بهره بردهاید؟ آیا برای هر مقاله و سخنرانی و یادداشت و کتابی از ایشان کسب رضایت کرده بودید؟ آیا ایشان راضی بود؟ طبیعی است که چنین سؤالاتی، سؤالات بیهوده است. قرار نیست که وقتی کسی حامی و یار یک شخصیت سیاسی، فرهنگی یا اجتماعی و اقتصادی است، از او بابت هر سخنرانی و مقاله ای که میخواهد در وصف و توصیفش بنویسد، اجازه بگیرد. دیگر اینکه ما دوستانی داریم که طرفدار اندیشه و باورهای دکتر محمد مصدق هستند. در طول سالهای مختلف، خصوصا سالهای پس از درگذشت دکتر مصدق، لیست های انتخاباتی با عنوان یاران مصدق منتشر شد که نام افراد شریفی در آنها دیده میشد که همان اندیشه ها و باورها را دنبال میکردند. آیا ما میتوانیم خرده بگیریم که دکتر مصدق که در قید حیات نیست تا از لیست و افراد حمایت کند، چرا لیست را به نام او منتشر میکنید؟
مهم این است که ما میدانیم مثلا زندهیادهایی مانند بازرگان و یزدی و ... همان اندیشه را دنبال می کرده و میکنند. از این دست مثالها میتوان بهوفور زد. دربارهی حضرت امام، سالهای سال است که گروه های سیاسی از نام ایشان برای برنامه های خود بهره میبرند. آنها معتقدند که «یار امام و رهبری» هستند. معتقدند که برنامه ها و جهتگیریهایشان در سمت و سوی اندیشهی آن بزرگ است. پس آیا ما میتوانیم مثلا فلان گروه سیاسی را زیر سؤال ببریم که چرا از نام امام یا رهبری بهره میبرید؟
دیگر اینکه برخی از جوانان منتقد به علت کم بودن سن ممکن است وقایع و شعارهای دوم خرداد سال ۷۶ را فراموش کرده باشند؛ اما دکتر زیباکلام آن پوستر معروف آقای خاتمی را احیانا باید به یاد داشته باشد. پوستری که میان متدینین پخش شد و شعارش این بود: «سلام بر سه سیدفاطمی، خمینی و خامنه ای و خاتمی». این شعار توسط دوستان اصلاحطلب آن زمان طراحی شده بود. اما آیا آقای زیباکلام در همان ایام پرسید که چرا این چپ های جوان از اسم امام در پوستر خود بهره میبرند؟ و مثلا نپرسید از کجا مشخص است که حضرت فاطمه(س) از آقای خاتمی حمایت میکند؟ دوستان ما یا مساله را متوجه نشده اند یا خود را به تغافل میزنند. مهم این است که ما باور داریم. این باورها از بزرگان دین و اندیشه و فرهنگ نشأت گرفته است. اگر کسی به آن بزرگان تمسک میجوید و متوسل میشود، بدین معنا نیست که آن بزرگ رای به حمایت از او داده؛ برعکس به این معنا است که این فرد یا افراد به آن بزرگ، ارادت دارند و خود را کسانی میدانند که آن اندیشهها و باورها را دنبال میکنند. تمسک جستن به بزرگان ایراد نیست. از اندیشههای آنها بهره بردن محل اشکال نیست، از نام آنها برای آبادانی کشور و حتی ترغیب مردم برای شرکت در انتخابات استفاده کردن، سوءاستفاده نیست. ما باید بدانیم اگر خرده میگیریم از چه چیزی خرده میگیریم. یک جوان ممکن است تحت تاثیر فضاهای مجازی و شبکههای اجتماعی سخنی بگوید و حرفی بزند و رد شود. اما از یک استاد دانشگاه که باید به جوانان بسیاری درس درست اندیشیدن را بیاموزد و آنها را تحویل جامعه بدهد، پذیرفته نیست سخنی بگوید که حاوی اندیشه باطلی است.
دوستان و آقای زیباکلام بهخوبی میدانند که آیتالله هاشمی حاوی اندیشههای والا و بسیاری برای آبادانی ایران و رفاه کشور بود. برخی از آن برنامهها اجرا شد و بسیاری از آنها اجرا نشد؛ به دلایل مختلف. حزب کارگزاران سازندگی نیز از بدو تاسیس تاکنون خود را وامدار اندیشههای آن بزرگمرد میداند. پس اگر این حزب و اعضای آن نتوانند برنامهها و اندیشههای آن مرحوم را دنبال کنند، چه کسی باید دنبال کند؟ اگر این حزب نتواند افرادی را ذیل نام مرحوم هاشمی جمع و به مردم معرفی کند چه کسی باید این کار را بکند؟
گاه در بزنگاه های مختلف سیاسی، وقتی رقیب شما، زمان تبلیغات را با استفاده از ردصلاحیتها از شما میگیرد، چه تبلیغاتی مؤثرتر از مطرح کردن افراد ذیل نام یک بزرگمرد سیاسی؟ نام هاشمی با توسعه در ایران گره خورده است و لیست یاران هاشمی، در کوتاهترین زمان ممکن، به شما یادآور میشود افراد آن مقید به توسعه و پیشبرد آن در وجوه مختلف هستند. پس بهتر است در روزهای باقیمانده تا انتخابات، به جای نفرتپراکنی و خردهگیری، دیگران را نیز تشویق به رای دادن کنیم تا از این برزخ ناامیدی و سرخوردگی عبور کنیم. فردا که رقبای تند و تیز ما وارد مجلس شدند و برنامههای خود را اجرا کردند، دیگر دیر است و قطعا کسانی که این روزها تحت تاثیر هیجانات تحریممحور هستند، این پرسش را پیش خواهند کشید که چرا کسی به ما هشدار نداده بود که چه در انتظار کشور و مردم است. آن زمان زیباکلامها چه پاسخی خواهند داشت؟
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.