۹ روز پس از حمله کارشناس برنامه سینمایی «هفت» به بابک حمیدیان، این بازیگر با انتشار متنی، به آن حرف‌ها واکنش نشان داد.

در بخشی از برنامه «هفت» که در شامگاه جمعه ۴ بهمن پخش شد، احسان رستگار، فعال رسانه‌ای با اشاره به انصراف بابک حمیدیان از حضور در جشنواره فیلم فجر، در سخنان تندی گفته بود: «کسانی که عمده فعالیت آنان با نهادهای رسمی کشور بوده و با کارگردان‌هایی، چون حاتمی‌کیا و مهدویان همکاری کرده و پول گرفته‌اند، حالا بیانیه می‌دهند و می‌گویند می‌خواهیم از جشنواره فجر کناره‌گیری کنیم! شما هم می‌خواهی هم از توبره بخوری و هم آخور!»

بابک حمیدیان در پاسخی دیرهنگام، با انتقاد از برنامه «هفت»، خطاب به احسان رستگار گفت: «کاش برنامه‌گذاران برنامه «هفت» این شجاعت را داشتند که من را روبروی شما بنشانند»

متن پاسخ بازیگر فیلم «مغز استخوان» که در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درمی‌آید، به شرح زیر است:

«آقای کارشناس ...، کاش برنامه‌گذاران برنامه هفت این شجاعت را داشتند که من را روبروی شما بنشانند تا خدمت شما کارشناس عزیز ... عرض می‌کردم که بنده از سال ٧٨ در تیاتر و سینمای این سرزمین کار کردم (زمانی که شما ده ساله بودید و برای سردبیر شدن‌تان تصمیم نگرفته بودند) و عمده فعالیت بنده با ابراهیم حاتمی‌کیا نبوده. من با حسین‌جان مهدویان هم کار نکردم و با محمود رضوی از در معرفت و دوستی (و البته با قرارداد حرفه‌ای) دو کار انجام دادم به خاطر بهروز شعیبی.

بنده افتخار می‌کنم که با کیانوش عیاری و احمدرضا درویش کار کردم، می‌بالم که با رخشان بنی‌اعتماد و بهمن فرمان‌آرا کار کردم، افتخار می‌کنم که با عبدالرضا کاهانی، محمدمهدی عسگرپور، پوران درخشنده و صدها اسم دیگر کار کردم. البته شما کارشناسِ مدیران پشت میزنشین از رنج لذت‌بخشِ حرفه من آگاه نخواهید شد. این اسامی را یاد کردم که به شما یادآوری کنم که انصراف من از فستیوال شما باید غم‌انگیزتر و ترسناکتر از انصراف به قول شما روشنفکران و شبه‌روسنفکران و جریان اپوزوسیون باشد!!چرا؟چون شما فکر کردید من را خودی کردید. و فکر نکردید که من درخت چهارراه هَر وَر باد نیستم که اگر با اوج کار کردم یا با پول باد آورده از جیب معلمان و بازنشستگان و بیمه‌شدگان سوار موج بشوم و فراموشکارانه جهان را به دو قسمت خودی و غیرخودی تقسیم کنم. که نان سفره سالانه‌ام را پرکنم از بیت‌المال و حق‌الناس و بعد نمک‌دان بشکنم و فخر بفروشم از سر جهل.

من تلاش می‌کنم لکّه هنرمندانه‌ای باشم برای تاریخ زیبای هنر در این سرزمین. من همانقدر که در «چ» جانم را به دست گرفتم در «یک خانواده محترم» هم جانم را گذاشتم به وظیفه. به حرمت حرفه زیبای بازیگری و درس‌هایی که از بزرگ‌ترهای این حرفه آموختم، نه به خاطر شهرت و ثروت و مطربی. شما را در اندازه‌ای نمی‌بینم که بخواهم از لذت‌های این بیست سال تلاش بی‌وقفه و صادقانه آگاه کنم. مردم نازنین اطرافم مرا دوست دارند و این همان لذتی است که پروردگار به من عطا کرده ولی به شما و کارشناسان فعال در بنگاه فکری شما که برای مردم نسخه می‌پیچد که اگر دوست ندارید، جمع کنید بروید عطا نکرده. این همان مسئولیت زیبایست که بر دوش منِ غیر مدیر سوار شده تا جهان را زیبا تر از شما ببینم.

و اینکه شما و امثال شما که از تریبون آزاد می‌ترسید و جهان را به دو قسمت خودی و غیرخودی تقسیم فرمودید دیگر نباید اجازه پیدا کنید که اذهان دست نخورده و پاک بینندگان‌تان را با جمله بندی‌های توهین‌آمیز و نسخه‌های تهوع‌آورتان خراش بیندازید و بعد هم معذرت خواهی کنید با خشم و فکر کنید که تمام، خیر من و ما فراموش نخواهیم کرد. بنده به دلیل این‌که شما بنده را متهم کردید که هم از توبره می‌خورم و هم از آخور به دادگاه رسانه شکایت خواهم برد.

راستی چک آقای پورمحمدی، تهیه‌کننده عزیز «مغز استخوان»، فردای واکنش عجیب ایشان نقد شد و خودم برای خرج کردن آن تصمیم خواهم گرفت.»

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.