خاطرهای که سردار سلیمانی در دوران حیاتشان اجازه انتشار آن را نداده بود
مادربزرگوار سردار حاج قاسم سلیمانی که از دنیا رفتند، پس از چند روز با جمعی از خبرنگاران تصمیم گرفتیم برای عرض تسلیت به روستای قنات ملک برویم. با هماهنگی قبلی، روزی که سردار هم در روستا حضور داشتند، عازم شدیم. وقتی رسیدیم ایشان را دیدیم که کنار قبر مادرشان نشسته و فاتحه میخوانند. بعد از سلام و احوالپرسی به ما گفت من به منزل میروم شما هم فاتحه بخوانید و بیایید.
بعد از قرائت فاتحه به منزل پدری ایشان رفتیم. برایمان از جایگاه و حرمت مادر صحبت کرد و گفت: این مطلبی را که میگویم جایی منتشر نکنید. گفت: همیشه دلم میخواست کف پای مادرم را ببوسم ولی نمیدانم چرا این توفیق نصیبم نمیشد. آخرین بار قبل از مرگ مادرم که اینجا آمدم، بالاخره سعادت پیدا کردم و کف پای مادرم را بوسیدم. با خودم فکر میکردم حتماً رفتنیام که خدا توفیق داد و این حاجتم برآورده شد.
سردار در حالی که اشک جاری شده بر گونههایش را پاک میکرد، گفت: نمیدانستم دیگر این پاهای خسته را نخواهم دید تا فرصت بوسیدن داشته باشم.
شادی روح سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و پدر و مادر بزرگوارش صلوات.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.