اعتراضات و اغتشاشاتی که پیرو ماجرای اصلاح قیمت بنزین به وقوع پیوست حادثه بزرگی بود و مباحث بسیار فراوانی حول آن شکل گرفت؛ اما در این میان موضوعات پیرامون وقایع ماهشهر از یک برجستگی مشخصی برخوردار است. از همان روزهای ابتدایی حوادث، موضوع ماهشهر به یک محور اصلی گفت‌وگوها و مباحثات تبدیل شد. رسانه‌های غربی و کانالهایی که علیه جمهوری اسلامی فعالیت می‌کنند، تمرکز ویژه‌ای روی آن کردند و روایات مختلفی درباره آن منتشر شد. فیلم‌های متعددی نیز بر روی خروجی رسانه‌های مختلف قرار گرفت و در این بین رسانه‌های غربی و مخالف جمهوری اسلامی از یک کشتار صحبت می‌کردند و از این سو نیز فیلم‌ها و گزارش‌های متعددی منتشر می‌شد که نشان می‌داد ماجرا به گونه‌ای دیگر است.

به هرحال برخی رسانه‌های داخلی در همین مدت شرح‌هایی از این ماجرا منتشر کردند که نشان می‌داد مباحث امنیتی جدی در ماهشهر به وجود آمده بود که اساساً مسئله‌ی اعتراض به موضوع گرانی بنزین را به حاشیه می‌برد. این گزارش‌ها نشان می‌داد که روایت رسانه‌های غربی و کانالهای مخالف جمهوری اسلامی از ماهشهر نه تنها یک روایت درست از ماهشهر نیست، بلکه خود بخشی از برنامه‌ای است که حول و حوش ماهشهر پدید آمده است و جنس این برنامه نیز نه یک مسئله‌ی اجتماعی بلکه موضوعی امنیتی است.  روایت‌های برخی ساکنان محلی در شبکه‌های اجتماعی نیز این موضوع را تایید می‌کرد که ماجرای ماهشهر موضوع پیچیده‌ای بوده است.

با این حال امروز کلیپی درباره موضوع ماهشهر در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که بار دیگر مسئله‌ی این شهر را به مرکز مباحثات کشاند. این کلیپ از این نظر اهمیت داشت که نه توسط رسانه‌های مخالف جمهوری اسلامی بلکه به دست فردی به نام حامد هادیان ساخته می‌شد که از حامیان جمهوری اسلامی است. این کلیپ که به طور گسترده در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شد باعث شد بعضاً این تصور شکل بگیرد که روایتی که قبلاً توسط رسانه‌های داخلی درباره‌ی ماهشهر گفته شده چندان واقعی نبوده است.برخی کاربران رسماً نوشتند که تصویرشان نسبت به موضوع تغییر کرده.هرچند تصور اولیه این بودکه روایتی مشابه روایت رسانه‌های غربی از موضوع ارائه شده است، اما جالب این بود که حساب‌های رسانه‌های غربی بویژه شبکه ایران اینترنشنال و یا کانالهای ضدانقلاب از این کلیپ چندان استقبال نکردند و به دیده تردید به آن نگریستند. اما به هرحال این تصور می‌تواند به صورت بالقوه راجع به این کلیپ شکل بگیرد که روایت امنیتی از ماجرا را به حاشیه برده و مسئله را صرفاً اجتماعی روایت می‌کند.

در بخش‌هایی از این فیلم مردم ماهشهر می‌گویند ما اسلحه نداریم، اگر پول اسلحه داشتیم به جایش نان می‌خریدیم. و در بخشی دیگر می‌گوید "چرا هر کسی حرف می‌زند بلافاصله گوشش را می‌گیرند و می‌گویند تو ضدانقلابی، ضد رهبری، این چه کاری است که یاد گرفته‌اید؟"

چنین دیالوگهایی در فیلم، بویژه آنکه اشاره‌ای به مسائل امنیتی نمی‌کند می‌تواند این تصور را به راحتی پیش‌ بکشد که هیچ موضوع امنیتی – و یا دست‌کم موضوع قابل توجهی- در کار نبوده و تصاویری که از درگیری‌ها در شهر منتشر شده، اقدام نیروهای انتظامی و نظامی کشور علیه مردم معترض محروم بوده است.

نگارنده این سطور پیرو انتشار گسترده‌ی این کلیپ با کارگردان آن تماس گرفت که درباره‌ی آن به گفتگو بنشیندبا این حال آقای هادیان ضمن بیان نکاتی ترجیح داد که فعلاً دراین باره گفتگویی انجام نشود.با این حال سه نفر که با مسئله‌ی ماهشهر از نزدیک در ارتباط بوده و از آن مطلع هستند در این باره نکات جالبی را مطرح کردند که مطالعه‌ی آن می‌تواند هم از واقعیت آنچه در ماهشهر رخ داده گزارشی از نمای نزدیک به مخاطبان ارائه کند و هم یک ارزیابی از کلیپ منتشر شده در فضای مجازی به دست بدهد که تا چه حد پیام دقیقی به مخاطب ارائه کرده است.

عباس سلیمی‌نمین از یافته‌هایش در سفر به ماهشهر می‌گوید

عباس سلیمی‌نمین روزنامه نگار با سابقه کشورمان از جمله افرادی است که پس از قضایای اخیر در ماهشهر حضور یافته است. او روزنامه‌نگاری است که مواضع مستقلی دارد و به همین دلیل هم رسانه‌های اصولگرا و هم رسانه‌های اصلاح‌طلب با او ارتباط دارند و او را تا حد بسیار زیادی به رعایت انصاف در موضع‌گیری می‌شناسند. به نحوی که حتّی اگر نظر او را قبول نداشته باشند، اما در قریب به اتفاق موارد درباره‌ی اینکه او نظرش را صادقانه بیان کرده و ملاحظات و منافع فردی و جناحی را در آن دخیل نداشته، اتفاق نظر دارند.

سلیمی‌نمین درباره آنچه مسئله‌ی ماهشهر به واسطه‌ی حضورش در این شهر متوجه شده می‌گوید:"اتفافات پس از تصمیم بنزینی دولت در ماهشهر را باید ازچند منظر مورد بررسی قرار داد. وقتی شما درشهر یا منطقه‌ای پروژه‌های سنگین اقتصادی و نفتی را به اجرا درمی‌آورید باید حتماً یک سری ملاحظات و توجهات ویژه را نسبت به مردمی که در آن منطقه زندگی می‌کنند در نظر بگیرید.

زمانی که پروژه‌ای در مجاورت یک شهر به اجرا در می‌آید، دست‌اندرکاران آن پروژه برای هدایت و اجرای آن تعدادی نیروی غیربومی اعم از کارشناس، مهندس، مدیر و متخصص را به آن شهر می‌آورند که طبعاً برای ترغیب این افراد به مهاجرت به مناطقی که پروژه مذکور در حال اجرا است، پیشنهاد حقوق‌های بالا به آنها می‌شود. همین مسئله موجب می‌شود تا اختلاف حقوق کارکنان این پروژه‌ها به نسبت مردم بومی منطقه زیاد باشد. ضمن اینکه وقتی یک پروژه نفتی به اجرا در می‌آید، طبعاً به همراه خود یک سری آلودگی‌ها و مسائل و مشکلات زیست محیطی را برای مردم بومی آن منطقه در پی خواهد داشت.

از مطالب بیان شده در بالا می‌توان این نتیجه‌گیری را کرد که یک پروژه نفتی و گازی به همراه خود علاوه بر حس تبعیض،‌ در بر دارنده مشکلات و آلودگی‌های زیست‌محیطی نیز خواهد بود. یعنی فرض کنید نیروی بومی که در آن منطقه حقوق یک تا دو میلیون می‌گیرد باید در مجاورت با کسانی زندگی کند که به طور مثال ۲۰ میلیون در ماه حقوق می‌گیرند. این مسئله یک احساس نابرابری یا بی‌عدالتی در بومیان منطقه به وجود می‌آورد.

از سوی دیگر وقتی شما یک شهرک صنعتی ایجاد می‌کنید برای کارکنان غیربومی این شهرک‌ها یه سری آبادانی‌ها، رستوران و وسایل تفریحی ایجاد می‌کنید تا این افراد بتوانند با خانواده‌های خود در این شهرک‌ها زندگی کنند. در حالی این امکانات به دلیل هزینه‌های بالا قاعدتاً برای بومیان منطقه غیرقابل استفاده است.

اما در دنیا و در ارتباط با این نوع پروژه‌ها سعی می‌شود که یک درصدی از درآمدهای پروژه‌ها صرف آبادانی کلیت آن مناطق شود. به طور مثال برای بومیان منطقه پارک و تفریح‌گاه‌ها و مراکز بهداشتی احداث می‌شود یا حداقل درمانگاهی که برای نیروهای غیربومی ایجاد می‌شود، یک روز در هفته برای مردم بومی خدمات رایگان ارائه می‌دهد یا در ارتباط با محیط زیست منطقه که تحت الشعاع فعالیت‌های آلوده کننده مرتبط با نفت و گاز است، تدابیر و ملاحظاتی در نظر گرفته می‌شود تا این آلودگی‌ها به حداقل برسد. به طور مثال با درخت‌کاری و ایجاد مناطق سبز از میزان آلودگی‌های منطقه می‌کاهند. این مسئله در سطح جهانی تبدیل به یک نُرم شده است تا زیان‌های اجتماعی و محیط زیستی بومیان این مناطق به حداقل برسد.

امّا متاسفانه این مسائل از سوی مسئولان ما مورد غفلت قرار می‌گیرد و در نتیجه نوعی رقابت ذهنی و احساس تبعیض را در بین بومیان منطقه ایجاد می‌کند. در حالی که اگر بومیان منطقه احساس کنند راه‌اندازی یک پروژه نفتی می‌تواند موجب آبادانی منطقه و دریافت خدمات درمانی و بهبود راه‌های مواصلاتی به آن مناطق شود و این احساس در بومیان منطقه ایجاد شود که آنها نیز سهمی از پروژه‌ای که در نزدیکی محل زندگی آنها در حال اجرا است، دارند حتی اگر این سهم اندک باشد بدون شک موجب همکاری بومیان با مسئولان اجرایی این پروژه‌ها می‌شود.

بنده در سفری که به ماهشهر داشتم، دریافتم که توجهی به این مسائل که امری بسیار عادی است، نشده و طبیعی بود که یک روز این حس تبعیض در میان مردم بومی ماهشهر جنبه بیرونی پیدا می‌کند و مردم این منطقه از اینکه اجرای این پروژه‌ها تنها آلودگی محیط زیست را برای آنها به ارمغان آورده، ابراز نارضایتی خواهند کرد. بنابراین قطعاً وزارت نفت در بروز اتفاقات ماهشهر مقصر است چراکه هیچگونه تمهیدی برای ایجاد حس همکاری و تعامل میان دست‌اندرکاران اجرای پروژه‌های نفتی و گازی با بومیان منطقه ایجاد نکرده است.

البته این غفلت‌ها در برخی شهرهای دیگر نظیر آبادان نیز اتفاق افتاده است. متاسفانه سال‌هاست دو فاز از پالایشگاه آبادان از مدار خارج شده و مشخص نیست که چرا باید این بی‌دقتی وجود داشته باشد که این ظرفیت که می‌تواند برای تعداد زیادی از نیروهای بومی اشتغال‌زایی کند،‌ چندین سال از مدار خارج باشد و هیچ تلاشی نیز از سوی مسئولان مربوطه برای راه‌اندازی مجدد آن صورت نگرفته باشد. ضمن اینکه اگر دست‌اندرکاران این پروژه کمی به شهرداری‌های محلی کمک کنند تا خیابان‌های غیر از شهرک‌های مرتبط با پروژه‌ها نیز سامان پیدا کند، این مسئله موجب ایجاد احساس مثبتی در شهروندان بومی منطقه نیز خواهد شد.

اما در ارتباط با رخدادهایی که بعد از افزایش قیمت بنزین در ماهشهر رخ داد، باید به این مسئله اشاره کرد که درست است این نوع احساس تبعیض‌ها و بی‌دقتی‌ها طبیعتاً در یک نقطه خود را نشان می‌دهد اما آیا باید این مسائل در مسیری قرار گیرد که بنادر بسیار مهم و استراتژیک کشور که حجم بالایی از مایحتاج مردم را تامین می‌کند و نقل‌و انتقالات سنگین از این بنادر صورت می‌گیرد، مسدود شود؟ خب طبیعی است که مسدود کردن بندر بسیار مهمی که نیازها و مایحتاج بخش زیادی از مردم کشور را تامین می‌کند،‌ اقدامی غیر منطقی بوده است.

سوالی که باید در ارتباط با اتفاقات رخ داده در ماهشهر به آن پاسخ داد این است که آیا از ابتدا با عوامل مسدود کننده مسیر نقل و انتقال کالا برخورد قهرآمیز صورت گرفته یا خیر؟ که پاسخ منفی است. چرا که بر اساس بررسی و پرس‌وجویی که بنده از ساکنان بومی ماهشهر در جریان سفر به این شهر داشتم، حوادث مرتبط با بستن جاده ترانزیتی ماهشهر نزدیک ۴ روز به طول انجامیده که این مسئله نشان می‌دهد تلاش شده که از طریق منطقی این قضیه حل و فصل شود.

به گفته شاهدان عینی در جریان ناآرامی‌های اطراف ماهشهر، عده‌ای اقدام به مسدود کردن جاده بندر ماهشهر از هر دو طرف می‌کنند تا هیچ امکانی برای انتقال کالا به سمت دیگر شهرهای کشور وجود نداشته باشد. من در این رابطه با چند نفر صحبت کردم؛ هرچند به طور طبیعی شاید گفت وگو با چندین نفر نمی‌تواند نمایی کاملاً دقیق از یک واقعیت را پیش روی انسان قرار دهد؛ اگر قرار باشد ما به دنبال نمایی واقعی از این موضوع باشیم باید تحقیق کاملی صورت بگیرد و با قشرهای مختلفی که در این حادثه بودند، گفت‌وگو شود و رسانه‌ها باید برای دفاع از حقوق مردم مناطق محروم تلاش بیشتری کنند.

من در این موضوع، رسانه‌هایی چون رسانه ملی، خبرگزاری‌ها و روزنامه‌ها را قابل نقد می‌دانم، چرا که باید پیگیری بیشتری می‌کردند تا وقتی مثلاً یک کمپانی اقتصادی در منطقه محروم فعالیت می‌کند، یک سهمی برای محیط‌زیست یا رفاه مردم در نظر بگیرند؛ من قبول دارم یک ناراحتی در توده‌ای از مردم وجود دارد و طبیعی است عبور مردم این منطقه از کنار نابرابری‌ها نارضایتی‌هایی را ایجاد می‌کند اما درعین‌حال نمی‌توانیم بپذیریم که عده‌ای بیایند و برای مدت طولانی دسترسی جامعه به بنادری که مایحتاج مردم را تأمین می‌کنند را مسدود کنند.

مسئله این است که هیچ‌کس نمی‌تواند تضمین بدهد وقتی اعتراضی صورت می‌گیرد گروهی ازاین اعتراضات سوءاستفاده نکنند.در روزهای اول گفت‌وگو و مذاکره شداما کسی نمی‌توانست تضمیمی بدهد با استمرار آن شرایط، اماکسیسوءاستفاده  نکند؛ من خودم، با خیلی‌ها صحبت کردم، مردم می‌گفتند خودمان دیدیم عده‌ای از بین نیزارها به سمت مردم و نیروهایی که امنیت را تأمین می‌کردند، شلیک می‌کردند؛ مردم می‌گفتند آنها به سمت هرکسی که جلوی‌شان بود تیراندازی می‌کردند.

من معتقدم که باید نگاهمان به مسئله ماهشهر منصفانه باشد چرا که نگاه افراطی یا تفریطی نمی‌تواند نتیجه‌بخش باشد. اما درباره مستندی که اخیراً درباره ماجرای ماهشهر در فضای مجازی پخش‌شده است، انسان می‌تواند خودش درک نسبی به این مسئله داشته باشد؛ اولاً اینکه به‌کار گیری سلاح یک امری بود که در خیلی شهرها صورت گرفت. درباره اینکه بگویند چون نان نداریم بخوریم نمی‌توانیم سلاح بخریم باید بگویم مگر مخاطب مردم بودند؟ مگر کسی می‌گوید فردی که نان نمی‌تواند بخرد سلاح خریده است؟ وقتی کاری خلاف منطق انجام می‌شود و راه حمل‌ونقل گمرکات به سایر شهرها بسته می‌شود این روند می‌تواند بسترساز تحرکاتی علیه ملت باشد.

قطعاً گذشت زمان نشان می‌دهد که در ماجرای بستن جاده ترانزیتی کالا بردباری صورت گرفته و اگر از همان ابتدا برخورد می‌کردند این مسئله روز اول جمع می‌شد؛ البته بنده معتقدم این ماجرا نباید از این حد هم فراتر برود اما درعین‌حال باید توجه داشته باشیم که عده‌ای مسلح از بین نیزارها به طرف مردم شلیک می‌کردند. نیروهای بومی می‌گفتند که تیراندازها مستقیم به سمت مردم شلیک می‌کردند. وقتی مردم مورد اصابت گلوله قرار گرفته‌اند کسی می‌تواند ادعا کند که تیراندازی به سمت مردم و نیروهای امنیتی انجام نشده است؟

البته من این مسئله را رد نمی‌کنم که گرانی بنزین علت اصلی این اعتراضات بود است اما وقتی ما زخم‌هایی داریم، طبعاً عده‌ای از این زخم‌ها برای اهداف خودشان سوءاستفاده می‌کنند. طبیعی است اگر این زخم‌ها را درمان کنیم اقدامات هم می‌تواند منطقی‌تر شود و اگر این مشکلات کاهش پیدا می‌کرد، قطعاً نوع بردباری‌ها می‌توانست متفاوت باشد."

همچنین قادر هادی‌نیا خبرنگار تسنیم درشهرستان ماهشهر ساکن است و از نزدیک شاهد عینی وقایع بوده، دراین باره می‌گوید که دو چیز را باید با یکدیگر کاملاً جدا کرد، امّا به نظر می‌رسد که کلیپی که در شبکه‌های اجتماعی توزیع شده این مسئله را با یکدیگر مخلوط کرده و به همین دلیل تصویر نادقیقی از موضوع ارائه کرده است که می‌تواند شبهه‌ناک و محل سوءاستفاده باشد.او می‌گوید البته هیچ اشکالی ندارد که اگر ظلمی به مردم صورت گرفته بگوییم؛ ما که در این شهرک زندگی می‌کنیم بیش از هرکسی از این مسئله استقبال می‌کنیم،با این حال «واقعی» بودن و«منصفانه» و حقیقت بودن یک مسئله هم باید رعایت شود و این بسیار بیشتر به نفع همگان است. هادی‌نیا تاکید می‌کند که معضلات اجتماعی بزرگی در شهرک طالقانی وجود دارد اما آنچه در درگیری‌ها رخ داد یک موضوع امنیتی بوده است.

هادی‌نیا می‌گوید: ماهشهر بزرگترین بندر غیرترانزینی کشور است که ۲۳ مجتمع پتروشیمی در آن حضور دارند و ۳۵ درصد صنایع پتروشیمی در این شهر قرار دارد. همین مسئله موجب جذب مهاجران زیادی شده است. شهرک طالقانی به این دلیل که منطقه‌ای دور از شهر است و بخاطر شرایط ساختاری‌اش خانه‌های ارزانی دارد و به همین دلیل مهاجرین نیز در آن حضور دارند.

 سطح خدمات در این شهر بسیار پایین است و این مسئله به خاطر جمعیت زیادی که در این منطقه حضور دارند بسیار به چشم می‌آید. مدارس فرسوده زیادی داریم و مسئولان به اندازه‌ای که باید پاسخگو نیستند. در ۱۵۰-۶۰ هکتار زمین بالای ۴۰ هزار نفر ساکن هستند ولی به آنها رسیدگی کافی صورت نمی‌گیرد.  فاضلاب شهری در این منطقه اساساً وجود ندارد و شاید بتوان گفت اصلی‌ترین دغدغه‌ی مردم اینجا همین فاضلاب شهری است چرا که سالی یکی دو نفر به خاطر افتادن در کانالهای رو باز فوت می‌کنند.

دور تا دور حاشیه شهر کانال روبازی قرار دارد که فاضلاب آنجا جمع می‌شود و ممکن است بچه هایی که آن اطراف بازی می‌کنند لیز خورده و در کانال بیفتند. عمق این کانال ۵ متر و عرض ۲ متر است و وعده و وعیدهای زیادی برای ساماندهی‌اش شده ولی هنوز کار جدی صورت نگرفته است.

هادی‌نیا ادامه می‌دهد: ماهشهر فقط ۲ بیمارستان دارد که یکی برای تامین اجتماعی و دیگری بیمارستانی خیّرساز است و این در حالی است که ماهشهر بالای ۳۰۰ هزار نفر جمعیت دارد.  البته یک بیمارستان خصوصی برای شرکت نفت هم هست که که فاصله ۳۰ کیلومتری تا شهر دارد و آنهم شرایط خاص خودش را دارد. لذا وضعیت بیمارستانی در شهر خوب نیست و مشکل پزشک و خدمات و مسائلی از این دست برای مردم بسیار اذیت‌کننده است.

این ساکن بندرماهشهر می‌گوید البته در کنار این مسائل اجتماعی باید به این موضوع نیز توجه کرد که فرقه‌هایی مانند الاحوازیه نیز از این مسائل سواستفاده می‌کنند و حتی برخی نیز در تلاشند در این منطقه وهابیت را ترویج دهند که از طرق مختلف و بخصوص دادن برخی کمک‌های معیشتی انجام می‌شود. با این حال مردم این منطقه همچنان ارتباط بسیار خوبی با امام جمعه شهر دارند چرا که او از افراد قدیمی و مردم‌دار منطقه است و ارتباط خوبی نیز با مردم دارد.

هادی نیا تاکید می‌کند که اگر ورود امام جمعه ماهشهر نبود ممکن بود وضعیت ماهشهر بدتر هم بشود.وی می‌گوید با ورود امام جمعه به ماجرا بسیاری از مردم از صحنه کنار رفتند اما افراد مسلحی در میدان بودند که واقعاً کمتر کسی آنها را می‌شناخت.

هادی‌نیا تاکید می‌کند مردم معترض بودند ولی واقعاً مردم عادی دست به اسلحه نبردند با این حال افرادی به صحنه آمدند که کاملاً مسلح بودند و حتی بعضاً سلاح‌های سنگین داشتند و همین مسئله موجب شکل‌گیری وضعیت بدی برای ماهشهر شد.

وی درباره درگیری های این شهر می‌افزاید: افراد مسلحی در شهر بودند که از میان جمع به سمت نیروی انتظامی شلیک می‌کردند؛ هدف اصلی شان این بود که نیروی انتظامی هم به سمت مردم شلیک کند و کشتار رخ بدهد.

این شهروند بندرماهشهر می‌گوید: اقدامات این افراد مسلح بسیار هدفمند و عجیب بود. مثلاً شهید رضا صیادی از فرماندهان ناجا که در این شهر به شهادت رسید لباس ضدشورش بر تن داشت و از بدنش محافظت می‌کرد با این حال با یک تفنگ مدرن به شهادت رسید به نحوی که تیر را دقیقاً به نقطه‌ای از صورتش زده بودند که محافظت نمی‌شد. و من فکر می‌کنم اسلحه‌ای شبیه به قناسه این کار را کرده است.حال آنکه کدام آدم عادی در ماهشهر قناسه دارد و با آن می‌تواند اینگونه تیراندازی کند؟

 هادی‌نیا درباره بسته شدن جاده ماهشهر به بندر امام نیز می‌گوید که نزدیک به چهار روز این  جاده بسته بود و نیروی انتظامی ابتدا با صبوری برخورد می‌کرد با این حال اهمیت این جاده استراتژیک  که تامین کننده کالاهای اساسی مردم و همچنین راه صدور محصولات پتروشیمی است باعث شد که نیروی انتظامی ورود کند. در این ورود هم به سمت نیروی انتظامی شلیک صورت گرفت و نیروی انتظامی هم با افراد مسلح درگیر شد.

او درباره ماجرای نیزارها نیز می‌گوید که  شایعات کشته‌شدن افراد زیاد در نیزارها اصلاً صحت ندارد. افرادی از میان نیزارها به سمت نیروی انتظامی و حتی افراد عادی شلیک می‌کردند و همین باعث درگیر شدن آنها با نیروی انتظامی شد. برخی هم در این میان بیگناه کشته شدند؛ مثلاً یک نفر در تراس خانه‌اش می‌خواسته ببیند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است و تیر به او اصابت کرده و فرد دیگری با موتور سیکلت در حال عبور از آن منطقه بوده که تیر به پایش اصابت می‌کند

وی به عنوان یک جمع‌بندی از سخنانش می‌گوید: به لحاظ محرومیت،‌ مشکلات مهمی در شهر وجود دارد اما به لحاظ امنیتی روایت غلطی در کلیپ صورت گرفته است. واقعاً بنده اطلاع دارم که هیچ یک از مردم عادی هدف تیراندازی قرار نگرفته و اگر کسی از افراد عادی کشته شده در میانه درگیری افراد مسلح با نیروی انتظامی بوده است.

روایت خبرنگار تسنیم در بندر امام خمینی(ره)

خبرنگار دیگر خبرگزاری تسنیم که در بندر امام خمینی(ره) ساکن است ولی به شهر ماهشهر نیز روزانه رفت‌وآمد دارد و از موضوعات مطلع است در این باره می‌گوید: شهرک طالقانی که در این کلیپ نشان داده می‌شود مشکلات فراوانی دارد، از لحاظ بهداشتی در وضعیت مساعدی نیست و محرومیت در آن چشمگیر است. فقر و بیکاری در آن مشهود است امّا نباید نعل وارونه به ماجرا بزنیم و اینگونه تصور شود که مردم عادی سرکوب یا هدف تیر قرار گرفته‌اند.

او درباره حضور نفربر در شهر می‌گوید: می‌توان حتی در این باره هم نیروی انتظامی را درک کرد چرا که از این نفربرها نه برای تهاجم بلکه به عنوان حفاظتی از نیروهای نظامی در برابر شلیک‌های افراد مسلح استفاده می‌شد؛ در واقع این نفربرها سنگر بودند.

وی درباره ماجرای جاده ماهشهر به بندر امام خمینی نیز می‌گوید که منطقه ویژه اقتصادی بندر امام خمینی قطب ورود غلات به کشور است و بیش از ۷۰ درصد کالاهای اساسی (گندم، جو، ذرت، دانه‌های روغنی و ...) از اینجا وارد می‌شود؛ این جاده را افرادی که میانشان مسلح‌ نیز وجود داشت بسته بودند و نیروی انتظامی اگر ورود نمی‌کرد مشکلات جدی برای کشور درست می‌شد.

او  می‌گوید که این یک جاده استراتژیک برای کشور است و نمی‌تواند بسته بماند چرا که مردم کل ایران را دچار مشکل می‌کند.

این خبرنگار ساکن بندر امام خمینی(ره) تاکید می‌کند که "حتماً باید به مسائل متعددی که در شهر وجود دارد رسیدگی و محرومیت‌زدایی شود امّا مخلوط کردن مسائل امنیتی با موضوعات اجتماعی نمی‌تواند چاره‌ساز باشد، بلکه موضوع را بغرنج می‌کند. او اشاره می‌کند که محرومیت‌زدایی می‌تواند بسیاری از زمینه‌های امنیتی را هم از میان بردارد.

در کلیپ اشاره شده است مردم عادی معترض وضع موجود بودند در شرایطی که نمی‌توان تحلیل کاملی از این حرف داشت در صورتیکه افراد مسلح به سوی  ماموران شلیک مستقیم می‌کردند و سببب شهادت یکی از ماموران شده است.

همچنین در کلیپ اشاره شده است هیچگونه تخریبی در شهرک صورت نگرفته است و خسارت مادی انجام نشده این در حالی است که برخی ادارات و یک پایگاه‌ تخریب و یا به آتش کشیده شده‌اند.

به نظر می‌رسد افراد تهیه کننده گزارشگر به درستی حوادث را تجزیه و تحلیل نکردند و فقط بخشی از مطالب را بیان کردند و مسئله‌ی وجود افراد مسئله‌دار محرز شده در بین مردم را به خوبی نشان ندادند."

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.