از فرمول پولدار شدن نمایندگان تا احساس تکلیف برجامی
معروفترین ساختمان خیابان فاطمی این روزها حسابی شلوغ شده و دوباره چشمها به آن دوخته شده است؛ هرچه باشد فصل، فصل انتخابات است و هوای «نماینده» شدن به سر خیلیها افتاده است، هرچند نماینده شدن آنقدرها هم مثل رئیس جمهور شدن طرفدار ندارد اما بازارش کساد هم نیست. در میان چهره های آشنایی که این روزها راهی ستاد انتخابات می شوند تا نامشان را به عنوان یک کاندیدای نماینده شدن به ثبت برسانند، هستند افرادی گمنام، که کیف مدارکشان را زیر بغل زده و به این ساختمان میآیند تا اولین قدمها را برای رسیدن به ساختمان هرمی بهارستان بردارند.
هوس «نماینده» شدن
وارد سالن ثبت نام می شوم، هیچ صندلیای خالی نیست، هرچند تعداد مردان بیشتر به چشم می آیند اما زنان هم آمده اند، از جوان ۳۰ ساله تا مرد پا به سن گذاشته ۷۰ ساله، گویی هوس نماینده شدن مرزهای جنسیتی و سنی را رد کرده است، وقتی بنای گپ و گفت با آنها را می گذارم تا از انگیزه ها و دلایل تلاش شان برای وکیل المله شدن بپرسم، یکی از دغدغه هایش برای زنان روایت کرد و دیگری از درد بیکاری و ضرورت اشتغالزایی گفت. بسیاری هم بودند که می خواستند برای سروسامان دادن به معیشت مردم آستین های سیاست ورز شدن را بالا بزنند. و البته برخی هم کنایه می زدند به آنها که نماینده شدن را راهی برای قدرتمندتر شدن و پولدارتر شدن می دانند.
فرمول پولدار شدن نمایندگان/نماینده شوم تا ماشینم شاسی بلند شود
موهای کم پشت و یکدست سفیدی دارد، دستش را زیر چانهاش زده و گویی رفت و آمده دیگران را زیر نظر دارد و منتظر است تا شمارهاش را بخوانند و وارد پروسه ثبت نام شود. اسمش عبدالرضاست و ۵۸ ساله. تا می پرسم برای چه میخواهی نماینده شوی، با سرعت می گوید؛ «میبینم اینها که میروند مجلس با ماشین پیکان میروند با ماشین شاسی بلند بیرون میآیند گفتم من هم بیایم شانسم را امتحان کنم.» با تعجب میگویم یعنی «نماینده شوی که ماشینتان شاسی بلند شود؟!» و او جدی تر پاسخ می دهد؛«اگر بهتر از شاسی بلند هم شود چراکه نه...» تعجبم را که می بیند، لحظهای مکث میکند و ادامه می دهد«نه آنکه تخلفی کرده باشند ولی هرکسی که به خانه ملت میرود انگار وضع مالیاش خوب میشود؛ من هم آمدهام ببینم راز این پولدار شدن چیست؟ اگر ما هم پولدار شدیم که چه بهتر وگرنه حداقل رازش را پیدا میکنیم.»
مدرکش فوقلیسانس تکتونیک از گرایشات زمینشناسی است و تاکید دارد «هیچ گرایش سیاسی ندارم». گپ و گفت مان اینگونه ادامه یافت «هرچه بلا سرمان آمد از همین گرایشات سیاسی بود؛ ندیده و نشناخته به لیست رای دادیم حال چه لیست اینطرف باشد چه لیست آنطرف، این پدرمان را درآورد. باید افراد دلسوز جامعه را به میدان میآوردیم حتی باید میرفتیم در خانهشان و از آنها دعوت میکردیم که وارد انتخابات شوند. همه اینها که اینجا هستند خودشان آمدند و احساس تکلیف کردند کسی سراغ آنها نرفته است»
اگر حمله نظامی شود کدامیک از این نمایندگان به جنگ می روند؟
جملهاش را اینطور ادامه میدهد؛«من هم نمیدانم بتوانم خدمت کنم یا نه احتمالا نمیتوانم چون اگر قرار به خدمت کردن بود اینها در طول این ۴۱ سال انجام داده بودند» پرسیدم اگر قرار بود از کسی دعوت کنی درب خانه چه کسی را میزدی؟ فکری می کند و می گوید«من خودم ایثارگر بسیجی هستم برای همین اگر قرار بود سراغ کسی بروم به سراغ فرماندهان جنگ میرفتم و از آنها دعوت میکردم آنها حسن نیت خود را ثابت کردهاند و مثل اینها هم خدا دوستشان نداشته که به یکباره وضع مالیشان دگر گون شود و سر سفره انقلاب مدعی نبودند.»
می گویم این حرف یعنی شما طرفدار یک مجلس نظامی هستید، که پاسخ می دهد؛«مجلس نظامی نه، یک مجلس دلسوز؛ اگر یک حمله نظامی صورت بگیرد کدام یک از این افرادی که در مجلس هستند سینه سپر میکنند و به جنگ میروند؟ به ضرس قاطع میگویم همه آنها گواهی پزشکی دست و پا میکنند که تیر و ترکش برای آنها ضرر داشته است. اینکه میگویند مجلس را پادگان نکنید اینها شعارهای قشنگ ژورنالیستی است»
میگویم وعده و شعارتان برای انتخابات چیست، تاملی کرده و می گوید«به مردم قول میدهم وقتی به مجلس رفتم و راز پولدار شدن نمایندگان را فهمیدم این فرمول را در اختیار آنها هم بگذارم.»
نماینده شدن برای مخالفت با برجام و FATF
با لباس روحانیت آمده تا در انتخابات مجلس یازدهم شرکت کند، ۵۵ ساله است و میگوید آمده است تا راهی پیدا کند برای مخالفت با برجام و FATF.
آرام و شمرده صحبت میکند، تصمیمش را گرفته و تاکید هم می کند«میخواهم وارد کمیسیون امنیت ملی شوم.» صحبت که به کم شدن تعداد روحانیون در مجلس رسید، گفت«موضوع روحانی یا کتوشلواری بودن نیست من میخواهم قدم در مسیر درست قانون گذاری بگذارم. مهمترین وظیفه مجلس قانونگذاری است اما اگر امروز گفته میشود مجلس در راس امور نیست به این دلیل است که مجلس نتوانسته قوانین قرص و محکمی را به تصویب برساند.»
وقتی پای بررسی صلاحیتها به میان آمد توصیهای هم برای شورای نگهبان داشت و گفت« ای کاش افرادی که ذیربط هستند بدون توجه به رابطهها تنها افرادی را که دارای صلاحیت هستند تائید کنند.»
سمت چپ،سمت راست، سمت مردم کجاست؟
۳۴ ساله و وکیل پایه یک دادگستری بود، اسمش هم امیر. مدرک دکتری حقوق خصوصی از دانشگاه تهران گرفته و دبیر پارلمانی کانون وکلاست. قصدش هم کاندیداتوری از حوزه انتخابیه اصفهان است. میگوید برای مجلس دهم هم ثبت نام کرده اما تائید صلاحیت نشد.
صحبت از انگیزه برای شرکت در انتخابات که می شود، می گوید؛«وظیفه مجلس قانونگذاری است و اگر بیشتر نمایندگان مجلس را حقوقدانها تشکیل بدهند قانون محکمتری خواهیم داشت.» او میگفت حتی کسی که رشته حقوق هم نخوانده است باید یک دوره قانون نویسی بگذارند.
می گفت یک کشور به موفقیت نمیرسد مگر آنکه قانون مناسبی داشته باشد...میگفت مستقل وارد انتخابات شده است و هیچ گرایش سیاسی ندارد البته به مستقل ماندن خودش چندان اطمینان نداشت...میگفت باید دید وضعیت در دوره نمایندگی به چه سمت و سویی پیش میرود...میگفت در انتخابات شعار خیلی مهم است.
و البته شعارش در انتخابات مجلس دهم این بود؛« سمت چپ،سمت راست، سمت مردم کجاست؟».
کاندیدای زنی که دغدغه اش کودک همسری بود
روی صندلی نشسته و هراز گاهی چادرش را روی سرش جابجا میکند، اسمش همیلاست، میگفت دانشجوی دکتری روانشناسی است و ۴۲ سال سن دارد؛ تا پرسیدم چرا میخواهد نماینده شود، گفت«من در خود تواناییهایی را دیدم که به نظرم میتوانم از آن برای بهبود وضعیت زنان به کار بگیرم.»
میگفت چندین سال است که در آموزش و پرورش در حال خدمت هستم و با زنان و مادران زیادی سر کار دارم. احساس میکنم مشکلات زیادی که متوجه زنان است را میتوان مرتفع کرد و به نظرم این توانایی را دارم که گامی برای آنها بردارم.
تاکید داشت«برای احقاق حقوق زنان در همه عرصهها از جمله اشتغال و حقوق برابر و ... تلاش خواهد کرد.» وقتی از او درباره گرایش سیاسی اش می پرسم، میگوید؛«در هیچ گروه و طیف سیاسی تعریف نمیشود و خودش را متعلق به همه گروههای مردم میداند.»
صحبت با او وقتی به اقدامات زنان مجلس دهم رسید، گفت؛«به هیچ عنوان کارهایی را که زنان مجلس دهم انجام دادند را نیمه کاره رها نمیکنم» او از این اقدامات مسئله کودک همسری را مثال زد و گفت یکی از دغدغههای خودش است و این موضوعات را حتما پیگیری میکند.
همیلا تنها زن حاضر در ساختمان وزارت کشور نبود زنان دیگری هم حضور داشتند، مانند «فاطمه» که ۵۳ ساله بود و دانشجوی دکتری مذاهب کلامی. او میگفت؛«در انتخابات شرکت کردهام تا خدمت کنم»...میگفت «این خدمت کردن به بستگی به ترکیب آینده مجلس دارد.» ...میگفت«برای زنان هم باید با زنان دیگر که به مجلس راه پیدا کردهاند مشورت کنیم تا ببینیم چه طرحی را میشود مطرح کرد.»
وقتی از او می پرسم که علاقه دارد در کدام یک از کمیسیونهای مجلس عضو شود، می گوید«کمیسیون آموزش و پرورش» که البته منظورش همان کمیسیون آموزش و تحقیقات بود.
بازار کاندیداتوری همچنان شلوغ
نگاهی به پشت سر می اندازم، تعداد کاندیداها همینطور رو به افزایش است، افرادی که یا صدای اعتراضی دارند و میخواهند کاری برای این کشور انجام دهند یا فقط با آمدنشان می خواهند پیام اعتراضی را منتقل کنند.و البته هستند کسانی که از سر تفنن نام شان را در میان کاندیداهایی به ثبت می رسانند.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.