مرد ۴۵ ساله که از سوزش‌های محلول اسیدی به خود می‌پیچید، با جیغ‌های دردناک، رهگذران کوچه خلوت را نیز در جا میخکوب می‌کرد. تعدادی از اهالی محل با دیدن این صحنه وحشتناک درحالی به یاری او شتافتند که مرد راننده، درِ منازل تازه ساز محله را می‌کوبید و با التماس از آن‌ها کمک می‌خواست.

در این هنگام تعدادی از شهروندان که نگران وضعیت مصدوم بودند و نمی‌دانستند چه اتفاقی رخ داده است با پاشیدن آب به سروصورت مرد مسافرکش تلاش می‌کردند تا سوزش‌های شدید سروصورت این مرد را کاهش دهند.

یکی از شهروندان شیلنگ آب را به سوی مرد گرفت تا او را از این درد جانگداز رها کند، ولی اسید کار خودش را کرده بود و مرد با فریادهای وحشتناک همچنان خود را به این سو و آن سو می‌انداخت تا این که با تماس اهالی محل، نیروهای امدادی از راه رسیدند و مصدوم این حادثه تاسف بار را به بخش سوختگی بیمارستان امام رضا (ع) مشهد انتقال دادند.

کادر درمانی بیمارستان بلافاصله وارد عمل شدند و او را به بخش مراقبت‌های ویژه منتقل کردند و بدین ترتیب اقدامات اولیه درمانی برای نجات این مرد مسافرکش آغاز شد.

از سوی دیگر نیز با تماس اهالی شهرک مهرگان، نیروهای انتظامی تحقیقات خود را  برای بررسی دقیق این ماجرای تلخ آغاز کردند. نتیجه تحقیقات مقدماتی حاکی از آن بود که دو مرد ناشناس، راننده مسافرکش را به شهرک مهرگان کشانده و با پاشیدن محلول اسید روی او، از محل گریخته اند.

با به دست آمدن این اطلاعات و با توجه به اهمیت و حساسیت موضوع،  کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی، رسیدگی به این پرونده را ادامه دادند.

آنان در اولین شاخه‌های عملیاتی، سراغ مصدوم بستری در بیمارستان رفتند تا سرنخ‌هایی از این اسیدپاشی هولناک را به دست آورند. مرد ۴۵ ساله که با اقدامات درمانی، کمی از دردهایش کاسته شده بود در حالی که به زحمت سخن می‌گفت به تشریح چگونگی وقوع این ماجرا پرداخت و به کارآگاهان گفت: شب بود که من وضو گرفته بودم و برای نماز آماده می‌شدم در همین لحظه زنگ منزلم به صدا درآمد. وقتی درِ حیاط را گشودم مقابلم جوانی حدود ۲۵ ساله را دیدم که تقاضای سرویس دربستی می‌کرد.

مصدوم این حادثه ادامه داد: من در شهرک محمدآباد مشهد سکونت دارم و با مسافرکشی در آژانس تلفنی روزگارم را می‌گذرانم. به همین دلیل هم وقتی آن جوان ناشناس تقاضای سرویس دربستی کرد به او مشکوک نشدم و احتمال دادم که مرا می‌شناسد.

آن مسافر جوان از من خواست تا او را به شهرک مهرگان برسانم من هم فرصت خواستم تا نمازم را بخوانم و بعد او را به مقصدش برسانم. چند دقیقه بعد مسافر در صندلی عقب نشست و من هم به طرف شهرک حرکت کردم. او در بین راه مدام تلفنی با مرد دیگری صحبت می‌کرد و من هم اهمیتی نمی‌دادم تا این که به منطقه مسکونی مسکن مهر شهرک مهرگان رسیدیم.

در همان نزدیکی خودروی وانت مزدایی پارک بود که مرد جوانی نیز داخلش نشسته بود. در این لحظه مسافر جوان از من خواست در نزدیکی همان خودروی وانت و مقابل یک منزل مسکونی توقف کنم، اما هنگامی که پدال ترمز را فشردم ناگهان در تاریکی شب تیغه چاقویی را به کتفم فرود آورد.

نمی‌دانستم چه اتفاقی افتاده است فقط از شدت درد فریاد زدم، اما آن مسافر ناشناس بی رحم همچنان تیغه چاقو را بر پیکرم فشار می‌داد و نمی‌توانستم حرکت کنم. در همین لحظه دیدم مرد جوانی از خودروی وانت پیاده شد و در حالی که ظرف چهار لیتری در دست داشت به سمت من آمد. شیشه طرف راننده را به خاطر گرمای هوا پایین کشیده بودم که ناگهان آن مرد وانت سوار محلول اسید را به سر و صورتم پاشید و به طرف خودرواش دوید. من از شدت سوزش دیوانه وار بالا و پایین می‌پریدم که مسافر جوان هم چاقوی خون آلودش را برداشت و هر دو نفر سوار بر وانت از محل گریختند.

من که از شدت درد و سوزش جیغ می‌کشیدم، در منازل را می‌کوبیدم تا کسی به فریادم برسد، اما هیچ شناختی از دو جوان اسیدپاش ندارم و آن‌ها را برای اولین بار می‌دیدم. تاکنون هم با کسی خصومت نداشتم و نمی‌دانم چه کسانی و با چه انگیزه‌ای این کار وحشتناک را انجام دادند.

در حالی که بررسی‌های کارآگاهان درباره این ماجرای هولناک ادامه داشت حدود ۱۴ روز بعد، کارکنان بیمارستان از مرگ مصدوم اسیدپاشی خبر دادند .

در حالی که معمای پیچیده این پرونده جنایی و اظهارات مبهم مرد مسافرکش درباره مسافر جوان، روند تحقیقات را دچار مشکل کرده است، اما قاضی  از کارآگاهان پلیس آگاهی خواست تا  بررسی‌ها را به طور غیرمحسوس برای شناسایی عاملان این اسیدپاشی مرگبار ادامه دهند.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.