احتمالات بر سر نیامدنش بیشتر از آمدنش است، مگر آنکه شوک ها و سوپرایزهای لحظه آخری او را مجاب به کاندیداتوری کند، آنهم نه برای اولین بار که برای چهارمین بار. آنهم درست در همین روزهایی که برخی هم طیفان سیاسی اش بخاطر ترس از تکرار شکست در انتخابات درحال چرتکه انداختن هستند که لباس کاندیداتوری را بپوشند یا نبوشند.

نگاه‌های سیاسی این روزها دوخته شده بر علی آقای لاریجانی است، مرد شماره یک پارلمان در ۱۲ سال گذشته. سوال هم روشن است و مشخص؛«آیت الله زاده فیلسوف، روزگار سیاست‌ورزی پارلمانی را ادامه خواهد داد یا عزم انتخاباتی دیگر را خواهد کرد و یا حتی گوشه نشینی و دور شدن از هیاهوهای سیاست را پیش خواهد گرفت؟»

شوک مستقلانه به اصولگرایان 

«مستقل خواهم آمد»؛ شوک انتخابات مجلس دهم را علی لاریجانی اینگونه به اردوگاه اصولگرایی وارد کرد، همان روزهایی که تندروها و نوآمدگان اصولگرا بلبشویی در اردوگاه راست برپا کرده بودند. لاریجانی که چندسالی را در سنگر پارلمان با همان طیف سروکله زده بود گویی آنقدر بر داشته های سیاسی خود اطمینان داشت که سودای دوباره رئیس پارلمان شدنش را با لیست اصولگرایان آن انتخابات گره نزند و یکه و تنها و با تکیه بر حمایت مراجع و علما وارد عرصه رقابت شود ، حضوری که البته برایش بازهم پیروزی درپی داشت و او در سومین حضورش در پارلمان بازهم رئیس شد و رئیس ماند.

اصولگرایان در برزخ آمدن نیامدن لاریجانی

«هنوز تصمیمی برای حضور در انتخابات نگرفته ام»، این جمله چند ماه پیش علی لاریجانی، بازهم شوکی دیگر را به بدنه اصولگرایان در فاصله باقیمانده تا انتخابات مجلس یازدهم وارد کرد تا اولین گمانه ها برای دور شدن از سیاست پارلمانی را در فضای سیاسی و رسانه ای کلید بزند. هرچه زمان گذشت احتمالات درباره کاندیدا نشدن او جدی تر از کاندیدا شدنش شد، احتمالاتی که این روزها با انتشار برخی خبرها مبنی بر قطعی شدن عدم کاندیداتوری لاریجانی کم کم به واقعیت نزدیک می شوند، هرچند خود او با نگاه کنایه ای به این احتمالات نگاه می‌کند و می گوید«علی‌الظاهر تنها کسی که در رابطه با این موضوع اظهار نظر نکرده خود من هستم.» بازهم یک پاسخ مرموز و چند پهلو.

اما همین احتمالات قوی درباره کاندیدا نشدن لاریجانی گویا خیال تندروها و مخالفان سرسخت آقای فیلسوف را راحت نکرده است که بلبشویی دیگر در جریان اصولگرا آنهم در پایگاه مهم اصولگرایان یعنی قم به راه انداخته اند، بلبشویی تحت عنوان «لیست انتخاباتی اصولگرایان قم منهای علی لاریجانی.»

اما دلیل ترس تندروهای اصولگرا از کاندیداتوری دوباره لاریجانی چیست؟ و آیت الله زاده فیلسوف چه کرده که همچون استخوانی در گلوی تندروها مانده است؟

محبوب اعتدالیون، مغضوب تندروها

چه آیت الله زاده فیلسوف باشد چه پارلمانتاریستی باهوش یا حتی دیپلماتی سیاس، فرقی نمی کند، علی لاریجانی همچنان مردی با علقه و علاقه به جریان اصولگراست با یک تفاوت بزرگ نسبت به ۱۲ سال پیش؛ «او حالا تبدیل به یک بِرند در اردوگاه اصولگرایی شده است، سیاستمداری که می تواند حتی جریانی را ذیل نام خود سازماندهی کند و جریان ساز و تصمیم ساز باشد»

سیاست ورزی لاریجانی بعد از ۱۲ سال نمایندگی مجلس، پخته تر و ورزیده تر شده و از فیلسوفِ خاندان لاریجانی، سیاستمداری قابل احترام بین سیاسیون اعتدالی اصولگرا و اصلاح طلب به تصویرکشیده است. آنقدر که حتی رقبای سیاسی هم با احترام از او نام ببرند و گاهی سبد رای خود را پشت نام او قرار دهند، رویکردی که بدون شک که نتیجه سیاستمداری معقولانه، مشی اعتدالی و نفوذ سیاسی لاریجانی در حاکمیت است.

اما به همان نسبت که لاریجانی در بین اعتدالیونی چهره ای مورد قبول است، تندروها و نوآمدگان اصولگرا را خسته کرده و حتی عصبانی. چه آنکه لاریجانی درست در روزگاری پا به پارلمان گذاشت که نوآمدگان اصولگرا روزگار سرخوشی سیاسی شان و جولان دادنشان در بهارستان بود، لاریجانی اما نه در مجلس هشتم که روزگار آغازین سیاستمداری پارلمانی اش بود نه در مجالس نهم و دهم که پخته تر شده بود هیچگاه پا به پای تندروها پیش نرفت و تن به خواسته های آنها نداد، او حتی زمانی که در رقابت های درون پارلمانی نیاز به رای این طیف از اصولگرایان داشت اما بازهم با استراتژی های خاص خود آنها را مجبور کرد رای شان را در سبد او بریزند اما خود را مجبور به همراهی با آنها نکرد. 

لاریجانی بی تعارف بلای جای نوآمدگان اصولگرا در پارلمان شد آنقدر که در انتخابات مجلس دهم همه تلاش خود را کردند تا او را با تخریب از ورود دوباره به پارلمان باز دارند و گویی در آستانه انتخابات مجلس یازدهم باز هم همان مسیر تخریبی را پیش گرفته اند. اما گویی لاریجانی اینبار هم به آنها رودست زده است. او قصد کاندیداتوری ندارد، حداقل تا به امروز.

لاریجانی به کنج دنج سیاست می رود؟

اما نیامدن لاریجانی در انتخابات مجلس چه معنایی دارد؟ آیا او همچون سال ۸۴ سودای پاستور را کرده است؟ آیا آنگونه که برخی هروایت می کنند او دلخور از هم طیفان سیاسی اصولگرایش مسیر دور شدن از سیاست عملیاتی را آغاز کرده است؟ آیا خسرانی دیگر در انتظار راست گرایان است؟

لاریجانی دهه ۸۰ و ۹۰ را می توان نزدیک‌ترین مصداق به مشی و روش ناطق نوری دانست. او همچون شیخ، مسیر اعتدال را برای سیاست ورزی خود برگزیده است و در این مسیر گرچه اصلاح‌طلبان را رقبای سیاسی خود می بیند اما سخت و محکم بودن در اصولگرایی او را به وادی تندروی و افراط علیه رقبای سیاسی اش نکشانده است.اما به همان اندازه بخاطر این مشی خود هزینه داده است.هزینه دادن هایی که بعید به نظر نمی رسد او را خسته دنیای سیاست کرده بود.

شاید از همین روست که برخی معتقدند بعید نیست که لاریجانی نیز چون ناطق نوری مسیر دور شدن از سیاست را در پیش بگیرد، دور شدنی که یک ضربه ای دیگر بر پیکیره جریان اصولگرا خواهد زد. چه آنکه دور شدن مردان اعتدالی از روند تصمیم سازی های اصولگرایانه می تواند بلایی سخت را بر سر این اردوگاه آوار کند، آنهم در روزهایی که تندروها میدان دار شده اند و حتی برخی سنتی های این جریان گاهی خود را مجبور به سهم دادن و سکوت کردن می کنند.

اما یک احتمال دیگر هم در این میان مطرح می شود. آنهم استراحت کوتاه مدت لاریجانی و ورود جدی به انتخابات ۱۴۰۰. لاریجانی از مدت ها پیش یک گزینه جدی برای انتخابات ۱۴۰۰ معرفی می شود، یک گزینه جدی که حتی برخی از کاندیداهای بالقوه آن انتخابات را نگران هم کرده است.

 

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.