اما بسیاری در لابلای یادداشت او به دنبال پاسخ این پرسش بودند که چرا او و همفکرانش ۱۴ آبان، درست فردای تسخیر لانه جاسوسی و در اعتراض به آنچه «انقلاب دوم» نامیده شده بود، استعفا کردند.

بازرگان در این مقاله که در تاریخ ۲۰ بهمن ۱۳۵۸ و در کنار دفاعیه امیرانتظام درباره اتهام جاسوسی برای آمریکا به چاپ رسیده است، نوشته است: «پایه‌گذاران و اعضاء و علاقه‌مندان "نهضت مقاومت ملّی" نه تنها با آمریکا بلکه با بعضی از کشورهای اروپا و نیز با دولت وقت، ارتباط‌های کم و بیش پنهانی داشته‌اند.» او می‌افزاید: «در دوران فعالیت نهضت مقاومت ملّی به خاطر آنکه کنترل روی خارجی‌های مقیم یا مأمور به ایران زیاد بود، ارتباط به طور غیرمستقیم و با تدابیر احتیاطی صورت می‌گرفت. نهضت مقاومت ملیّ ایران به وسیله دو نفر از اعضای خود، آقای امیرانتظام و مرحوم رحیم عطایی با یک جوان دانشجوی آمریکایی ارتباط منظم داشت.»

خاطرات و اسناد منتشر شده نشان می‌دهد منظور بازرگان ریچارد کاتم است فردی که هویتش کمی با تعبیر «جوان دانشجو» فاصله دارد.

مارک گازیوروسکی پژوهشگر آمریکایی که خود ارتباط نزدیک با مقامات سیا دارد، می‌گوید: «کاتم از ۱۹۵۳  تا  ۱۹۵۸با عنوان مأمور سیا در ایران فعالیت می‌کرد و به طرفداری از مصدق و جنبش ملی شدن نفت شهرت داشت.» اما او در این پوشش، در حقیقت به مصدق خیانت می‌کرد. مارک گازیوروسکی در مصاحبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۳ با بی‌بی‌سی فارسی تأکید می‌کند که «یکی از اولین ماموریت‌های کاتم جوان، فعالیت‌های تبلیغاتی در پشت صحنه کودتای ۲۸ مرداد علیه مصدق و هوادارانش در حزب توده بود.»

روابط ابراهیم یزدی با کاتم تا آنجا عمیق بود که در ۷ دی ماه ۱۳۵۷ او را به عنوان استاد علوم سیاسی دانشگاه پیترزبورگ ایالت پنسیلوانیای آمریکا در نوفل‌لوشاتو به محضر امام خمینی برد. کاتم در آن دیدار ضمن توضیح تحقیق قبلی خود درباره ایران و کتابهایی که نوشته است، گفت که برای تکمیل مطالعات خود درباره انقلاب ایران عازم تهران است و مایل است قبل از سفر به ایران، از نظریات امام مطلع شود. امام با هوشمندی او را به مطالعه درباره نکات مهمی درباره تحولات ایران ارجاع می‌دهند و تأکید می‌کنند: «فرق بین مصدق و این زمان، مابین نهضت دکتر و این نهضت، این است که آن نهضت سیاسی بود و مردم ما هم با جنبه سیاسی وارد شده بودند - وارد نهضت - و بعضی اشتباهات هم بود؛ که آن اشتباهات منجر به شکست شد. لکن این نهضت، نهضت مذهبی - اسلامی است؛ و پیش ما، قدرت اسلام فوق قدرتهای مادی ابرقدرتهاست.»

اگرچه امام در آن مصاحبه، مواجهه هوشیارانه‌ای داشته‌اند، اما در مقابل ابراهیم یزدی کاتم را به صورت کامل مورد اعتماد تلقی می‌کرد تا آنجا که هنری پِرِکت، رئیس بخش ایران وزارت خارجه آمریکا در دوران انقلاب، می‌گوید که ابراهیم یزدی در دوره وزارت خارجه‌اش یک بار صراحتا به او گفت اگر دولت کارتر واقعا حسن نیت دارد و جمهوری اسلامی را پذیرفته است، ریچارد کاتم را به عنوان سفیر در تهران منصوب کند. (بی‌بی‌سی فارسی ۱۳ بهمن ۱۳۹۳)

به نظر می‌رسد چگونگی تعامل نهضت آزادی – که خود را عمیقا وفادار به مصدق می‌دانست- با کاتم به عنوان یک بخش از رابطه با آمریکا، آشکار کننده واقعیت کلیت نوع نگاه این گروه به آمریکا است. در خوش‌بینانه‌ترین حالت اعتمادی ساده انگارانه به یکی از عوامل کودتا برای جلوگیری از کودتا! این همان نقطه آسیب پذیری مصدق در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ است، روزی که مصدق به دیدار سفیر آمریکا رفت تا از کودتا جلوگیری کند اما از این مهم غافل بود که آمریکا خود یکی از محورهای کودتا است.

البته شاید این نگاه خوش‌بینانه درباره مصدق راهگشا باشد اما نگاهی به کارنامه اعضای نهضت آزادی، این حسن ظن را درباره آنها دشوار می‌سازد. چه‌آنکه رابطه با آمریکا تا سالهای طولانی بعد نیز ادامه یافت. به عنوان مثال در پرونده سال ۱۳۶۹ این گروه، نام بهرام بهرامیان دوباره مطرح شد.

در اسناد لانه جاسوسی که سالها قبل از آن منتشر شده بود، اسناد مکرری درباره او وجود داشت. وی که از اعضای اصلی «نهضت آزادی» و از دوستان نزدیک مهندس بازرگان بوده است و مورد اشاره فرهاد بهبهانی در خصوص نقش او در همسویی مواضع آن مقطع نهضت آزادی با آمریکا قرار گرفت، اسناد متعددی منتشر شده بود. طبق یک سند «سری» سفارت آمریکا به تاریخ بیست و پنجم فروردین ماه۱۳۵۸، بهرامیان در ماه ژوئن۱۹۷۷ (خردادماه۱۳۵۶) به استخدام سازمان «سیا» درمی‌آید. کد رمز بهرامیان در سازمان سیا (اس.دی.ارن/۱) بوده است. (اسناد لانه جاسوسی، جلد۲۸، تهران: مرکز نشر اسناد جاسوسی آمریکا، بی تا، ص۳۹.)

همکاری وی با «سیا» در آغاز بر این اساس بوده است که نظرات گروه خود را از کانالی به دولت آمریکا برساند، به این امید که دولت آمریکا سرانجام برای تماس آشکار با این گروه و حمایت از آن تحت حکومت شاه، اقدامی نماید. طبق مفاد یک سند «سرّی» به تاریخ بیست و دوم شهریورماه۱۳۵۸، او مدت زیادی از پذیرفتن دستمزد امتناع ورزیده بود ولی از خردادماه۱۳۵۷، یک یادداشت دریافت حقوق را پذیرفت که به موجب آن سازمان «سیا» پول یک بیمه عمر معادل یکصد هزار دلار و سالانه پنج هزار دلار آمریکا در یک حساب غیرمستقیم را بپردازد.

در بخش دیگری از این سند گفته شده: «در جریان بدتر شدن اوضاع سیاسی و امنیتی، او یک عامل مخفی حقوق بگیر تمام عیار شده است.» (همان، ص۵۵)

بهرامیان توسط سازمان «سیا» آموزش نامریی نویسی، ارتباطات پنهان و حفاظت را دیده بود و «سیا» به وی یک رادیویی مخابراتی MX-۳۵۰ داده بود.

عمده گزارش‌های بهرامیان در مورد رهبری، دولت موقت، شورای انقلاب و روحانیت بوده که از اهمیت بسیار بالایی برای «سیا» برخوردار بوده‌اند. وی در حد فاصل دی ماه۱۳۵۷ تا شهریورماه ۱۳۵۸، منبع ۶۷ گزارش بوده است. (اسناد لانه جاسوسی، جلد۱۸. پیشین، ص۱۵۵)

ارتباطات نهضت آزادی با آمریکا به همین نقطه و همین چهره‌ها منحصر نگردیده بود؛ اما بازخوانی همین مصادیق، نشان دهنده آن است که چرا بلافاصله پس از تسخیر لانه جاسوسی، شاهد استعفای آنها از دولت موقت بودیم و چرا حتی بازرگان در دفاعیه خود در روزنامه کیهان، ناگزیر به بیان مطالبی شد که چندی بعد با آشکار شدن هویت «کاتم» خود سندی بر ضرورت کناره‌گیری آنها از مسیر انقلاب اسلامی بود.

بخش سایت‌خوان، صرفا بازتاب‌دهنده اخبار رسانه‌های رسمی کشور است.